انقلاب در کرمان| از سلطه کارفرمایان آمریکایی تا خیزش کارگرانی که اقتصاد پهلوی را فلج کرد!
انقلاب در کرمان| از سلطه کارفرمایان آمریکایی تا خیزش کارگرانی که اقتصاد پهلوی را فلج کرد!
یولن – کرمان؛ استان کرمان به دلیل جغرافیای محیطی دارای معادن بسیار و زمینهای زراعی حاصلخیز فروانی است، در دوران رژیم پهلوی غارت معادن این استان توسط آمریکاییها و اهانت آنها به کارگران ایرانی زمینههای نارضایتی کارگران را فراهم کرده بود.
در کتاب «انقلاب اسلامی در کرمان» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره وضعیت کارگران در رژیم پهلوی و اعتصابات آنها آمده است: سوم مهر ماه ۵۷، ۷۰۰ نفر از کارگران برق منطقهای کرمان اعلام کردند در صورتی که به مدت ۱۰ روز به درخواستهای آنان پاسخ داده نشود، دست به اعتصاب خواهند زد.
روز نهم مهر ماه کارگران و کارکنان شرکت مخابرات استان کرمان به عنوان همبستگی با اقشار مردم و اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه دولت دست به اعتصاب زدند.
روز ۱۵ مهر ماه ۲۵۰ تن از کارکنان، مهندسان و کارگران کارخانه ذغالشویی ذوب آهن زرند و کارگران، مهندسان و کارمندان مجتمع مس سرچشمه کرمان دست به اعتصاب زدند. در این اعتصابات دیگر خبری از اعتراض کارگران به مسائل مالی نبود آنها در راهپیماییهای خود در حمایت از امام خمینی شعار میدادند و بیشتر اعتصابات رنگ و بوی سیاسی داشت.
کارکنان و کارگران سازمان تعاون روستایی استان کرمان و شهرهای تابعه از روز ۱۶ مهرماه با اعلام درخواست ۱۳ ماده دست از کار کشیدند، در روز ۱۷ مهر ماه کارگران ذوب آهن زرند به جمع اعتصابکنندگان پیوستند و در روز ۱۸ مهر ماه ۷۰۰ تن از کارگران و کارمندان و مهندسان آب و برق منطقهای کرمان دست از کار کشیدند.
تعطیلی بسیاری از مراکز آموزشی و دانشگاهی شهر را هم باید بر این اعتصابات، افزود، سرانجام این روند اعتصابات با حادثه آتشسوزی مسجد جامع اوج گرفت؛ به گونهای که از اواسط آبان ماه تمامی نهادها و سازمانها و ادارات دولتی استان تعطیل شد.
اعتصاباتی که اقتصاد رژیم پهلوی را فلج کرد
یکی از اقدامات کارگران کرمانی همراهی آنها با سایر اقشار جامعه بود و آنها در هر شرایطی از مبارزین انقلابی حمایت میکردند و در اعتصابات حضور گستردهای داشتند به طوری که در روز پنجشنبه چهاردهم دی ماه کارمندان بهداری و بهزیستی کرمان در محل اداره آموزش و پرورش حضور یافته و با فرهنگیان متحصن اعلام همبستگی کردند. با حمایت گسترده کارگران روبهرو شدند در همین روز کارکنان و کارگران معادن مس سرچشمه همه دست از کار کشیده و همبستگی خود را با فرهنگیان اعلام کردند.
همچنین کارگران معادنِ زغال سنگ کرمان دست از کار کشیده و اقدام به اعتصاب کردند و این اعتصابات اقتصاد رژیم پهلوی را دچار اختلال شدید کرد. از نکات قابل اهمیت در این روز، حضور عدهای از کارمندان و کارگران معادن مس سرچشمه در شهر کرمان بود که با سی دستگاه اتوبوس و مینیبوس به این شهر آمده و با حضور در راهپیمایی، همبستگی خود را با قیام عمومی مردم ابراز داشتند.
رفتار تحقیرآمیز مستشاران آمریکایی در معدن مس رفسنجان
معدن مس سرچشمه یکی از کانونهای محلی رفسنجان است که مردم این شهر را با استعمار، فرهنگ غربی و رفتارهای خلاف مذهب و سنت روبهرو ساخته بود. حضور آمریکاییها و سایر خارجیان مشغول به کار در معدن، مردم مذهبی رفسنجان را به عمق برنامههای پهلوی آگاه ساخته بود.
در این زمان بیشتر مهندسهای ایرانی توسط رژیم پهلوی برکنار شدند و به جای آنها از مستشاران آمریکایی در این زمینه استفاده کردند که آنها با رفتارهای تحکمآمیز مردم را تحقیر میکردند و هیچ ارزشی برای مردم قائل نبودند و این موضوع در خاطرات کارکنان صنعت مس کرمان کاملا مشهود است.
در کتاب انقلاب اسلامی در رفسنجان که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره این رفتار تحقیرآمیز مستشاران آمریکایی با مردم رفسنجان آمده است: اصغر میرزا علیان که به مدت ۱۸ سال استاد کار معدن مس بوده که حدود ۵ سال از آن در دوره پهلوی بوده، از وضع فرهنگی حاکم بر معدن و رفتار آمریکاییها چنین میگوید: «از سال ۱۳۵۲ به سرچشمه رفتم و مشغول کار شدم. تمام کارهای سرچشمه زیر نظر کارشناسان آمریکایی بود. زمانی که برای بازدید از بنای خانههای مهندسین و کارشناسان میرفتم، خجالتآور بود. دستشوییها رو به قبله بود. سگ مخصوص آمریکاییها از خانهها حفاظت میکردند. خوردن مشروبات الکلی و جشنهای مفتضح و مبتذل در حد گفتن نیست. سالن آمفیتئاتر پر از مشروبات و آلات لهو و لعب بود…
امنیت شغلی در بین کارگران در زمان شاه بسیار کم بود به محض حرف زدن و اعتراض بلافاصله بیرون میکردند کسی جرأت اعتراض نداشت حتی با مریض شدن سگ آمریکایی آمبولانس مخصوص با راننده به کرمان برای مداوا فرستاده میشد ولی اگر کارگری مریض میشد به زور به درمانگاه برده میشد. رفتار آمریکاییان با کارگران ایرانی با تمکین و نوکری آنها بسیار خوب بود و به آنها میرسیدند ولی اگر احساس میکردند طرف مذهبی است یا گوش به حرف آنها نمیکند بسیار بدرفتاری میکردند. البته مهندسین ایرانی بسیار متخصص در سرچشمه بود ولی به آنها دور نمیدادند.»
متخصصین ایرانی اجازه دخالت در کارها را نداشتند
رمضان جمالی پاقلعه که مدتی به عنوان مترجم مجتمع مس سرچشمه مشغول کار بوده و به دلیل مسئولیتاش ارتباط نزدیکی با خارجیان داشت و یکبار نیز به خاطر دفاع از حقوق یک کارگر با رئیس حفاظت سرچشمه درگیر شد و تا آستانه اخراج پیش رفت، وضع فرهنگی و سیاسی حاکم بر این مجتمع را چنین توصیف میکند: « اگر خیلیها معنی سلطه را از دیگران شنیده بودند و دینزدایی را تا حدی احساس میکردند ما خود در متن سلطه قرار داشتیم و آمریکاییها در سرچشمه همه کاره بودند و روحانیت اجازه ورود به سرچشمه را نداشتند. وضعیت کارگران در سرچشمه بسیار بد و اسفناک بود و آنچه بیش از هر چیز آنها را رنج میداد سلطه کامل کارفرمایان آمریکایی بر آنها بود… اگر آمریکایی از کارگری خوشش نمی آمد او را اخراج میکردند هیچ مقامی نمیتوانست از او دفاع کند.
در مجتمع مس سرچشمه خفقان و سلطه بیش از حد آمریکاییها کارگران به صف تظاهرات و مبارزه کشید. رفتار آمریکاییها با کارکنان مثل رفتار ارباب با رعیت خود بود با این تفاوت که ارباب با رعیت از یک ملیت و فرهنگ هستند حال آنکه دردآور است با ملیت و فرهنگ بیگانه چنین رفتاری داشتند. متخصصین و تحصیلکردهترین افراد ایرانی اجازه دخالت در کارها را نداشته تا چه برسد به کارگران. گرچه ایرانیان با درایت و زیرکی رموز کار را تا حدی دریافتند.»
چیزی به نام حق وجود نداشت/ همه چیز باید طبق میل و نظر آمریکاییها باشد
ایشان در قسمتی دیگر از خاطراتش درباره جایگاه ایرانیان در ساختار این مجتمع میگوید: «مسؤولان کلیه بخشها تا ردههای چهارم و پنجم خود آمریکاییها بودند و ایرانیها با هر مدرک تحصیلی باید مطیع اوامر آنها باشند وگرنه به سهولت اخراج میشدند و هیچکس هم حامی آنها نبود. برای نمونه آقای مهندس صالحی که خود تحصیلکرده آمریکا بود و به حق هم آدم باسوادی بود به علت بلند صحبت کردن با رئیس آمریکایی اخراج شد.
آمریکاییها وقتی از کارگران، کارمندان و مهندسین ایرانی خوششان نمیآمد مینوشتند: در این قسمت نباید کار کند یا در هیچ جای شرکت نمیتواند کار کند. ارزشیابی کارکنان طبق تشخیص سرپرستان آمریکایی بود. تعیین و اضافه کردن حقوق فقط با میل آمریکاییها انجام میشد.
چیزی به نام حق وجود نداشت. همه چیز باید طبق میل و نظر آمریکاییها باشد. حتی ساخت شهری شهرک مس و سوپرها و فروشگاهها به سبک شهرهای آمریکایی اداره می شدند. دین و فرهنگ ایرانی به کلی لحاظ نشده بود. مثلاً در نصب توالتها جهت قبله به کلی رعایت نشده بود که بعد از انقلاب اصلاحات لازم به عمل آمد.
رنجآورتر از همه اینها این بود که در این شهرک در یک کشور اسلامی اثری از مسجد نبود و پیشبینی هم نشده بود. در رفسنجان خیابان پهلوی سابق (امام فعلی) ساختمان سفیدی به نام مهمانسرای آمریکاییها وجود داشت که از سر شب تا صبح مشروبخوری و رقص و غیره ادامه داشت.»
انتهای پیام/۳۳۸۸/ق