فرهنگ و هنر

چیستی «جمهوری اسلامی» در کلام سید شهیدان اهل قلم

چیستی «جمهوری اسلامی» در کلام سید شهیدان اهل قلم

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه یولن، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان حال هر از چندگاهی فضای رسانه‌ها چنین تب وتابی می‌گیرند که به راستی مفهوم «جمهوری اسلامی» چیست؟ در نظر خیلی از افراد جمهوریت نظام اسلامی همان دموکراسی غربی با تمام مؤلفه‌های مدرن آن است که در نظام ایران با ترکیب «اسلامیت»، مدل‌ و الگو جدیدی را در بین نظام‌های سیاسی رایج در دنیا خلق کرده‌است.

مخالفان نظام جمهوری اسلامی چنین القا می‌کنند که در نظام اقتدارگرای دینی که حرف اول و آخر از متن و بطن آموزه‌های دینی بیرون می‌آید چه طور می‌شود مردم و شهروندان در امور سیاسی و اجتماعی دخالت داشته و از اراده و تصمیم برخوردار باشند. این نوشتار متقبل آن است که با محوریت قرار دادن یکی از مقالات شهید اهل قلم، یعنی سید مرتضی آوینی در رابطه با جمهوری اسلامی مختصراً به چیستی این مقوله سیاسی بپردازد.

سید مرتضی آوینی در ابتدای مقاله «اسلامیت یا جمهوریت؟» می‌نویسد: «جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام این دو جزء «جمهوریت و اسلامیت» حاصل آمده باشد و چنین دریافتی از همان آغاز بر یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شده است. «جمهوری اسلامی» تعبیری است که بنیانگذار آن برای حکومت اسلامی آن‌سان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد ابداع کرده است و تعبیر جمهوری اسلامی اگر چه حد و رسم این نظام را تبیین می‌کند، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن عاجز است. ذهن انسان امروز به مجرد مواجهه با تعبیر «جمهوریت» متوجه پارلما‌نتاریسم و انواع دموکراسی می‌شود و اما در مواجهه با تعبیر «اسلامیت» هیچ مصداق روشن و یا تعریف معینی نمی‌یابد، چرا که اسلام، به مثابه یک نظام حکومتی، بر هیچ تجربه تاریخی از دنیای جدید استوار نیست. تجربه تاریخی صدر از اول نیز صورتی مدون ندارد و در نسبت با انواع نظام‌های حکومتی در دنیای جدید تعریف نشده است.

پیش‌ذهن قالب مردم در عصر دولت‌های مدرن از ابتدا تا زمان حاضر در رابطه با جمهوری بودن نظامی، برابر با دموکراسی غربی است، یعنی اگر بنا باشد مردم در حکومت دخیل باشند باید چون دولت‌های غربی «اراده مردم» را در هر امری؛ از مشروعیت نظام سیاسی تا قانون‌گذاری و نظارت اصل و اساس قرار داد. در همین راستا است که سیدِ شهید می‌گوید: «مردم هر عصر جز با احکام و اعتبارات منطقی همان عصر نمی‌اندیشند و هر حقیقت تازه و بی‌سابقه‌ای رانیز جز در قیاس با همان احکام و اعتبارات مقبول و مشهور ادراک نمی‌کنند.»

حکومت اسلام و در پی آن جمهوری اسلامی برای مردم تا قبل از پیروزی انقلاب و حتی برای بسیاری در دنیای امروز، مفهومی مبهم و گنگ است، چرا که این تعبیر و مدل حکومتی آن در سده‌های اخیر، جدید است اما اصل و اساس آن از متن و دلالات دینی سر بیرون آورده است. در مقاله شهید، به این نکته اشاره شده است که برای بشر امروز وقتی صحبت از حکومت دینی به میان می‌آید؛ او بلافاصله با توجه به تجربه تاریخی، نظامی را به ذهن می‌آورد شبیه به سلطنت کلیسا در عصر تاریک قرون وسطی. شهید آوینی نوشته‌ است: «تصوری هم که از حکومت دینی در نزد غربی‌ها و غرب زدگان وجود دارد ارجع به تجربه‌های تاریخی است که غرب در تئو‌کراسی پاپ‌ها و سلاطینی چون لویی چهاردهم از سر گذرانده است. لویی چهاردهم خود را ظل‌الله و خدای مجسم می‌دانست و اگر همچون فراعنه ادعای خدایی نمی‌کرد به آن علت بود که زمانه چنین اقتضایی نداشت.» همچنین می‌گوید: «حقیقت جمهوری اسلامی نه تنها در دنیای جدید یعنی در دنیایی که از رنسانس به این سو و با نفی دین و دینداری تعین و تشخص می‌یابد، بلکه در دنیای قدیم نیز جز در حکومت مدینه سال‌های اول تا دهم هجرت فرصتی برای ظهور نیافته است. سنت دنیای قدیم اگر چه با رویکرد به ادیان اساطیری، شرک‌آمیز و یا وحیانی تحقق یافته، اما باز هم این تجربه تاریخی که حقیقت دین در صورتی از یک نظام حکومتی ظاهر شود انجام نگرفته است. شریعت صورت متنزل حقیقت دین است و تصور حکومت دینی بر این تصور مقدماتی مبتنی است که تشریعی دین حائز شمولیتی است که حیطه سیاست را نیز شامل شود… و این عین واقعیت است.»

حضور و دخالت اصلی مردم در حکومت اسلامی نه از جهت مشروعیت‌بخشی یا قانون‌گذاری به معنای پارلمانیسم غربی، بلکه به معنای مقبولیت و امکان تحقق حکومت خدا و اجرای احکام اوست. به همین خاطر است که ایشان با تأکید به همین مسأله می‌گوید: «نسبت و تعلق این حکومت به مردم از طریق توافقی است که آنان را برای قبول قوانین اسلام و عمل به آن آماده کرده است و این توافق از طریق (بیعت) انجام می‌شود. نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد آن است که بیعت یا انتخاب مردمی، اگر چه شرط لازم و مطلق احراز مقام ولایت نیست، اما شرطی است که ولایت یا حاکمیت را به فعلیت می‌رساند، چنان که تجربه تاریخی خلافت علی (ع) به آن اشاره دارد. بیعت مردم با او بعد از مرگ عثمان، ولایتی را فعلیت بخشید که پیش از این در غدیر خم از جانب خدا و به دست رسول الله به آن انتصاب یافته بود. یعنی احراز صلاحیت برای ولایت اگر چه با بیعت یا انتخاب مردم به اثبات نمی‌رسد، اما این هست که تا اتفاق جمهور مردم نباشد، ولایت صورتی بالفعل نمی‌یابد.» در اسلام مردم‌اند که باید پذیرای حکومت دین باشند و با اقبالشان خواهان اجرای احکام الهی. تحقق حکومت الهی که حق امام معصوم و در غیبت حق فقها (جانشینان آن‌ها) است با روی‌آوری مردم است که شکل می‌گیرید. عبارت تاریخی امام که در بدو ورودشان به کشور فرودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم، من به واسطه اینکه ملت من را قبول دارد دولت تعیین می‌کنم.» در راستای آمادگی و پشتیبانی مردم از حکومت اسلامی است. 

انتهای پیام/


دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا