فرهنگ و هنر

دوگانگی حمایت از یمن و اوکراین نشانه بحران عقلانیت بشری است

دوگانگی حمایت از یمن و اوکراین نشانه بحران عقلانیت بشری است

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه یولن، شاید این سخن را شنیده باشید که «دین مقوله‌ای فردی و شخصی است و دخالت آن در امور اجتماعی کار بی‌نتیجه و اشتباهی است»، اما سؤال مهم در برابر این حرف این است که چه‌طور می‌توان باور داشت، اعتقادی که قرار است زندگی بشر را اداره کند صرفاً به ساحت فردی آدمی اهتمام ورزد و از بُعد اجتماعی آن غافل باشد؟ برای پاسخ به این سؤالات با حجت‌الاسلام محمدصفر جبرئیلی، استاد مطالعات دین‌شناسی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت‌وگو کردیم که در ادامه تقدیم می‌شود.

 قرائت شخصی بودن دین در بین مسلمین به خصوص در بین شیعیان، از چه زمانی شکل گرفت؟

حجت‌الاسلام جبرئیلی در ابتدا گفت: موضوع فردی شدن دین و محدود کردن حوزه نفوذ آن در زندگی شخصی فرد مسلمان محصول ۲۰۰ سال گذشته است و از مباحث اعتقادی و کلامی جدید محسوب می‌شود. به عقیده من، این مقوله را باید مولود تحولات و خیزش نواندیشی دینی دانست که معمولاً سردمدار این حرکت فکری را سیدجمال‌الدین اسدآبادی می‌دانند. این سِیر تحول اندیشه دینی در مصر و پس از آن در سایر ملل مسلمان نظیر ایران و ترکیه و شمال آفریقا و… رواج و گسترش پیدا کرد.

 آیا رواج این اندیشه با هدف خاصی بوده و مولود تحول سیاسی اجتماعی خاصی در بین مردم  است؟

قطعاً، هر اندیشه و تفکری که در بین مردم گسترش و بسط پیدا می‌کند بی‌شک در پس آن علل و اهداف و انگیزه‌هایی است، اصولاً طرح مسائل جدید بدون وجود عوامل خاصی تصور ناپذیر خواهد بود. حال باید دید این اهداف و انگیزه‌ها در ترویج و نهادینه کردن انگاره دین شخصی در بین مسلمین چه بوده. همانطور که مرحوم شهید استاد آیت‌الله مطهری در کتاب علل گرایش به مادی‌گری؛ به این موضوع پرداخته دو علل درونی و بیرونی در بسط این اندیشه اثر گذار بوده‌‌اند. 

ایجاد جنبش‌های فکری در اصلاح اندیشه دینی و خیزش‌های مهم در این راستا که ابتدا در مصر و شبهه قاره به وجود آمد و بعد‌ها در ایران و عراق بسط پیدا کرد، هدف و غایتش رفع و پایان انحطاط جامعه مسلمین بود. اما در همین حین آن عامل خارجی که استعمار اروپایی است مقوله اصلاح‌گری مسلمین در حوزه اندیشه و ظهور عینی آن یعنی تحولات اجتماعی را یک خطر جدی برای خود می‌دانستند چرا که با بیداری مسلمین راه بر طمع‌خواهی و زیاده‌خواهی آن‌ها بسته خواهد شد، بنابراین آن عامل داخلی موجب شد استعمار خارجی و استبداد داخلی با ترویج انگاره‌های شخصی بودن دین و عدم احتیاج سیاست و امر دولتی به آوزه‌های دینی، اسلام را در پستو‌های خانه‌ها محدود و محصور کند.

پس در یک جمع‌بندی در مورد پاسخ به سؤال دوم باید چنین گفت که خیز و کنش اصلاح‌گری دینی از سوی سید‌جمال اسدآبادی و پیروان آن نظیر محمد عبده که با قصد بیداری جامعه اسلامی در برابر اجانب غربی بود؛ واکنش اروپاییان را در پی داشت که به یک نحوی آن هم از طریق دین که مردم بدان تعلق خاطر داشتند جلو بیداری اسلامی را بگیرند و با سکولاریزه کردن دین و انحراف آن مانع ار پویایی سیاسی و اجتماعی آن بشوند. 

آیا دین می‌تواند شخصی باشد؟

خیر دین به هیچ‌وجه نمی‌تواند شخصی باشد، چرا که دین الهی به تعبیر استاد شهید آیت‌الله مطهری و مقام معظم رهبری، دارای سیستم است، دین یک مجموعه انسجام یافته‌ است. وقتی دین یک مجموعه شد، پس از یک جامعیت برخوردار است و وقتی از این امتیاز جامعیت برخوردار شد ناگزیر در بخش‌های مختلف بروز و ظهور خواهد داشت. دین برای انسان است، حال سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا انسان فقط از بُعد فردی برخوردار است؟ طبیعتاً جواب خیر خواهد بود، چرا که واضح است دین از جنبه اجتماعی و غیر فردی هم برخوردار است. توجه شود که بخش اجتماعی بودن انسان نه فقط در امر سیاسی و اجتماعی بلکه فراتر از آن مثل محیط زیست هم دخیل است. در یک کلام دین با زندگی انسان آن هم به شکل عام کار دارد و زندگی انسان ابعاد و حوزه‌های مختلفی را برخوردار است.

روابط انسانی بسیار مختلف و گوناگون است، رابطه انسان با انسان، رابطه انسان با سیاست، رابطه انسان با اجتماع، رابطه انسان با محیط زیست و… نمونه‌هایی از بارز ترین این ارتباطات هستند. پس اساساً دین امکان شخصی بودن را ندارد چون اگر هدف و موضوع دین انسان باشد لاجر باید در حیطه‌های مختلف انسانی ظهور داشته باشد و اعلام موضع کند. 

دین فردی چه چالش‌های اصلی را در برابر خود می‌بیند؟

مهم‌ترین چالش‌های دین فردی این است که نمی‌تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای بشر باشد، چون نیاز انسان فراتر از نیاز فردی است و چون از این حیطه گسترده‌تر است چه کسانی صلاحیت پاسخگویی دقیق به سؤالات را دارند؟ شاید در پاسخ با عقل بشری، عقل جمعی و نظیر این گزاره‌ها روبه‌رو شویم، ما منکر اهمیت و راه‌گشایی این طریق نیستیم اما باید عقل بشری در پرتو عارف دینی فعال باشد تا بتواند به نتیجه مطلوب دست یابد. آنچه‌که مشخص است معمولاً آن دستاوردی که با نام عقل بشری القا می‌شود در خدمت منازعات سیاسی و منافع دولت‌ها است. نمونه بارز این عقلانیت بشری منفعت‌طلب را در منازعه اخیر روسیه و اوکراین شاهد بودیم، یک دوگانگی در برابر دو اتفاق مشابه، یکی حمله به اوکراین و دیگری هجوم به یمن. عقل بشری طبیعتاً حمایت از یمن را نافع خود نمی‌بیند و الا عقلانیت سلیم در حمایت از مظلومیت یمنی‌ها شکی نخواهد داشت. 

انتهای پیام/


دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا