غزال زیاری: پرندهها هر سال هزاران کیلومتر پرواز میکنند و عازم سفری میشوند که برای خیلی از آنها از یک قاره شروع شده و به قاره دیگری منتهی میشود. اما پشت این توانایی حیرتانگیز، مجموعهای از سازوکارهای حسی نهفته است که بخش زیادی از آن برای ما انسانها هنوز ناشناخته و شبیه داستانهای علمی–تخیلی است.
ممکن است این سوال برایتان مطرح شده باشد که پرنده ها در طول مهاجرتشان، چطور مسیرها را تشخیص داده و گم نمیشوند؟ باید بدانید که بخش عمده مهارت مسیریابی پرندهها، ژنتیکی است؛ یعنی مسیر تقریبی، زمان شروع مهاجرت و حتی شدت میل به حرکت، در ژنهای آنها کُدگذاری شده و از والدینشان به ارث میرسد. اما این فقط آغاز ماجراست. پرندهها هنگام پرواز یک “جعبهابزار حسی” هم همراه خود دارند که در شرایط مختلف فعال میشود.
GPS یا قابلیتهای جادویی تشخیص مسیر؟
پرندههایی که قبلاً مهاجرت کردهاند، نقشهای بصری از رودخانهها، کوهها و خطوط ساحلی را در ذهنشان دارند. اما پرنده هایی که مسیر عبوریشان از روی اقیانوسها می گذرد، تقریباً هیچ امکانی برای نشانه گذاری زمینی ندارند؛ به همین خاطر به حس بویاییشان وابسته میشوند. آزمایشهای علمی نشان دادهاند که مسدود کردن حس بویایی برخی گونه از پرندهها، آنها را وسط دریا کاملاً سردرگم میکند.
گروهی دیگر از پرندهها با کمک خورشید جهت را پیدا میکنند؛ البته فقط وقتی که ساعت بیولوژیکیشان مختل نشده باشد. اما بیشتر پرندهها شبپرواز هستند و به نقشه ستارهها تکیه میکنند و جالب اینجاست که این مهارت را از همان دوران کودکی یاد میگیرند.
شاید عجیبترین توانایی پرندهها برای تشخیص مسیر، حس میدان مغناطیسی زمین است؛ چیزی شبیه یک GPS طبیعی. برخی پژوهشها نشان میدهد که مولکولهای حساس به نور در چشم پرنده یا ذرات مغناطیسی موجود در منقارشان، نقشی کلیدی در این سیستم مسیریابی دارند.
در نهایت، پرندهها همه این نشانهها را با هم ترکیب میکنند و بسته به شرایط جوی، یکی را بر دیگری ترجیح میدهند. همین انعطافپذیری پیچیده باعث میشود تا پرندهها تقریباً هیچوقت راهشان را گم نکنند؛مگر اینکه انسان با نور مصنوعی، تغییرات اقلیمی یا جابهجایی اجباری، مسیر طبیعی آنها را مختل کند. برای مطالعه ادامه مقاله اینجا کلیک کنید.
۵۸۳۲۱
