آسیای مرکزی و “ستون پنجم” آمریکا

آسیای مرکزی و “ستون پنجم” آمریکا
«سرگئی کوژمیاکین» کارشناس مسائل سیاسی و امنیتی منطقه در یادداشتی که در اختیار خبرنگار یولن در دوشنبه قرار داد، به بررسی اهداف و نتایج سفر اخیر هیأت آمریکایی به کشورهای آسیای مرکزی پرداخت.
در این یادداشت آمده است: سفر دورهای هیأت بین سازمانی آمریکا به آسیای مرکزی به رویدادی تبدیل شد که اهداف آن بسیار فراتر از منطقه است زیرا هر سال چنین هیأت بزرگی به اصطلاح «چتربازان» با ترکیبی از مقامات عالی رتبه پنتاگون، وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و سایر نهادهای آمریکایی به منطقه سرازیر نمیشود.
با این وجود سفر یادشده قابل انتظار بود و آن را میتوان گامی منطقی در راستای تقویت تهاجم دیپلماتیکی «واشنگتن» در جهت آسیای مرکزی دانست که طی یک سال اخیر به طور جدی دنبال میشود.
البته هیأتهای آمریکایی بلافاصله پس از خروج ننگین کشورشان از افغانستان اقدام به افزایش رفت و آمدهای خود به منطقه کردند. ضمنا آنها هدف خویش را که جلب موافقت دولتهای منطقه با حضور نظامی «پنتاگون» برای جبران از دست دادن پل مهمی مانند افغانستان بود، زیاد پنهان نمیداشتند.
به عنوان مثال، پاییز گذشته «کنت مکنزی» رئیس فرماندهی مرکزی از قزاقستان و «وندی شرمن» معاون وزیر امور خارجه آمریکا به ازبکستان سفر کرد و سپس در اوایل زمستان «دونالد لو» دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی از «تاشکند» بازدید کرد.
اقدامات دیپلماتیک آمریکا در آسیای مرکزی پس از آغاز عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین به طور قابل توجهی افزایش یافت. از جمله «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا سه روز بعد از آغاز این عملیات با همتایان خود از منطقه در قالب «5+1» رایزنی کرد. سپس در ماه آوریل «عذرا ضیا» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور امنیت مدنی، دموکراسی و حقوق بشر از منطقه بازدید کرد و اینک سفر دورهای هیأت بین سازمانی آمریکا به آسیای مرکزی صورت گرفت.
همانگونه که به نظر میرسد، واشنگتن طبق روال معمول خود عمل میکند. نخست، با حمایت از سازمانهای غیردولتی و اعمال نفوذ از طریق آنها بر سیاست داخلی هر یک از کشورها، موقعیت خود در میان «جامعه مدنی» آنها را تقویت میکند. نکته قابل توجه این است که عذرا ضیاء در کنار انجام مذاکرات با مقامات رسمی، همچنین با نمایندگان سازمانهای غیردولتی و رسانههای «مستقل» (یعنی غرب گرا) این کشورها هم ملاقات کرد.
در این اواخر واشنگتن از طریق آژانس توسعه بین المللی (یوساید) و تعدادی از منابع دیگر، حمایتهای مالی خود از بخش غیردولتی کشورهای منطقه را افزایش داده است.
نکته بعدی این است که آمریکا به صورت جدی به دنبال جلب حسن نیت نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی است. به این منظور تجهیزات نظامی در اختیار کشورهای منطقه قرار داده و همچنین به نیروهای مرزبانی و سایر نهادهای مربوطه کمکهای مالی قابل توجهی واگذار میکند.
از جمله میتوان به تحویل پهپادهای شناسایی «پوما 3AE » به ازبکستان به مبلغ 8.5 میلیون دلار اشاره کرد. علاوه بر آن مرزبانان ازبک 50 دستگاه وانت تویوتا دریافت کردند.
طبق اطلاع موجود، پهپادهای آمریکایی به قزاقستان و تاجیکستان نیز تحویل داده خواهند شد. همچنین آمریکا تعدادی خودرو در اختیار «دوشنبه» قرار داده و اعلام کرده آماده پرداخت هزینههای ساخت یک شهرک نظامی جدید برای مرزبانان تاجیک است.
همینطور آمریکا به طور فعال از «هویج و چماق» در سیاست تحریمها بهره برداری میکند. واشنگتن با استفاده از نگرانیهای کشورهای منطقه در رابطه با تاثیر تحریم های ضد روسیه، قول میدهد تا برای به حداقل رساندن تاثیر تحریمها تمام کارهای ممکن را انجام دهد. این بدان معناست که به اصطلاح «شرط نجات» در برابر تحریمها، تعیین جهت گیری «صحیح» در سیاست خارجی این کشورها است.
بنابراین هدف سفر دورهای هیئت بین سازمانی آمریکا را میتوان تحکیم و تثبیت دستاوردها در این زمینه دانست. واضح است که گزارشهای رسمی حاوی اطلاعات کافی در مورد موضوعات واقعی مورد بحث در چنین نشستهایی نیست. با این وجود مسلم است که سفر هیئت یادشده به منظور تقویت جایگاه آمریکا در منطقه کلیدی آسیای مرکزی در شرایط تشدید رویاروییهای بین المللی صورت گرفت. همه اقداماتی که دنبال میشود (از اعلامیههای تقویت همکاری اقتصادی گرفته تا حمایت واشنگتن از عوامل نفوذی خود در قالب سازمانهای غیر دولتی و رسانههای غربگرا) تابع تحقق این هدف هستند.
در این راستا ضرورت توجه به سیمای «دونالد لو» رئیس هیأت یادشده آمریکایی وجود دارد. وی به طور مشخص نقش مجری سیاست آمریکا برای تامین نفوذ در آسیا را ایفا میکند. بنابر دلایل متعدد، دونالد لو هماهنگ کننده عملیات برکناری «عمران خان» نخست وزیر پاکستان بود. همچنین وی بود که رهبری نپال را تحت فشار قرار داد تا کمک مالی شرکت آمریکایی «چالش هزاره» را بپذیرد و تهدید کرد که در غیر این صورت مانع ورود هر نوع کمک خارجی به این کشور خواهد شد.
نباید فراموش کرد این دیپلمات بلندپایه آمریکایی با آسیای مرکزی به خوبی آشنا است. دونالد لو چندین سال به عنوان سفیر آمریکا در قرقیزستان فعالیت داشت و در رابطه با دخالت آشکار در امور داخلی این کشور و حمایت از گروههای غربگرا «شهرت» خاصی کسب کرده بود.
هژمونی آمریکا و متحدانش در حال افول و زوال و پیوستن به تاریخ است. در متن چنینی شرایط جدیدی تعداد قابل توجهی از کشورها تمایل خود نسبت به اعمال سیاست داخلی و خارجی را به صراحت به نمایش میگذارند که در راس آنها چین، روسیه و ایران قرار دارند. چنانچه آنها با هم متحد شوند و اقدام به ایجاد فضای اقتصادی واحد یا ائتلاف سیاسی کنند، سیستم جهانی به رهبری آمریکا با ضربه مهلکی مواجه خواهد شد.
واشنگتن به خوبی از این موضوع آگاه است و فشارهای فزاینده بر این کشورها نیز تایید این واقعیت است. به منظور حمله به چین، به تشدید اوضاع در اطراف «تایوان» و «دریای چین جنوبی» و راه انداختن رسواییهای با استفاده از بهانههای مانند «توافقنامه پکن با جزایر سلیمان» و «نقض حقوق بشر» در منطقه خودمختار «سین کیانگ-اویغور»، «تبت» و «هنگ کنگ» دامن زده میشود.
آمریکا ترجیح میدهد علیه ایران از طریق اقمار خود، یعنی اسرائیل و پادشاهیهای عربی اقدام کند، اگرچه اخیرا نیز لفاظیهای آمریکاییها علیه جمهوری اسلامی تشدید شده است. به دلیل مواضع خصمانه واشنگتن، مذاکرات در مورد احیای برجام متوقف شد و مقامات آمریکایی تهران را «عامل اصلی بیثباتی در خاورمیانه» عنوان میکنند.
روسیه هم طی ماههای اخیر با حملات فزاینده آمریکا و متحدانش مواجه شده است. آنچه در اوکراین اتفاق میافتد، در واقع اولین رویارویی جدی در دوره جدیدی از تاریخ است، جایی که جهان غرب با تمام قوا تلاش میکند سلطه در حال رها شدن از دستانش را نگه دارد.
به همین دلیل است که امروزه توجه زیادی به آسیای مرکزی مبذول میشود. کنترل بر این منطقه اجازه میدهد تا در اتحاد استراتژیک بالقوه بین چین، ایران و روسیه شکاف ایجاد کرده و اقدام به قطع شریانهای حمل و نقلی و زیرساختی و همچنین شکل دهی کانونهای دائمی تنش در مرزهای این کشورها را در دستور اجرا قرار داد.
متأسفانه امیدواری استراتژیستهای آمریکایی نسبت به جلب توجه رژیمهای حاکم در کشورهای آسیای مرکزی، بی اساس نیز نیست. در واشنگتن به خوبی سخنان معروف «فیلیپ دوم» پادشاه مقدونی را در یاد دارند که گفته «الاغ با کیسههای پر از طلا قادر به فتح هر قلعهای است».
علاوه بر این همه، آمریکاییها بهتر از سایر کشورها از «قدرت نرم» استفاده کرده و به طور روشمند در هر یک از کشورهای منطقه به پرورش «ستون پنجم» با ترکیبی از فعالان حقوق بشر، وبلاگ نویسان، روزنامه نگاران و غیره که با کمکهای مالی غربیها زندگی میکنند، مشغول هستند.
ثمرات این سیاست هم اکنون به صراحت به چشم میرسد. کشورهای منطقه عجلهای برای جانبداری از روسیه در رویارویی با غرب ندارند. به عنوان مثال، مقامات قزاقستان علناً حمایت خود از تمامیت ارضی اوکراین را اعلام کردند، رهبری قرقیزستان از تهیه یک توافقنامه همکاری جدید با آمریکا خبر داد و وزارت خارجه ازبکستان اعلام کرد که هیچ برنامهای برای به رسمیت شناختن جمهوریهای «دونتسک» و «لوگانسک» ندارد.
دولتهای آسیای مرکزی نه تنها حمایت خود از حفظ روابط نزدیک با واشنگتن را به نمایش میگذارند، بلکه به صورت مرتب در حال تبادل هیئتها با آمریکا هستند.
طبق معمول چنین اقداماتی با سیاست خارجی چندجانبه گرایی کشورهای آسیای مرکزی توجیه میشود. اما مانور بین قدرتهای مختلف نمیتواند برای همیشه ادامه کند. در شرایط وخیمتر شدن اوضاع بینالمللی، نخبگان منطقه در نهایت مجبور به حمایت صریح از یکی از طرفها خواهند شد. بنابراین سرنوشت آسیای مرکزی به آن بستگی دارد که چه انتخابی انجام خواهد شد: آیا آنها در سیاست غرب نقش ابزار معامله را خواهند داشت (که در صورت به دست آوردن منافع بدون تردید منطقه را قربانی خواهد کرد) یا به بخشی از قطب جدید توسعه تبدیل خواهند شد؟
انتهای پیام/ح