آسیبشناسی رویکردها و نامها از خلیج فارس تا دریای کاسپین

آسیبشناسی رویکردها و نامها از خلیج فارس تا دریای کاسپین
اگر نیک و ژرف بنگریم از پیدایش انسان در کره خاکی و آغاز تاریخ و جهان باستان، جاینامها نقشی مهم در هویت و تاریخ زیست انسان داشتهاند. آنها همچنین نقشی فراخور در هویت ملی، پیشینه فرهنگی و تمدنی و قدرت نرم و سخت شاهنشاهیها، امپراتوریها و دولت شهرهای بزرگ و کوچک داشتهاند.
در این میان بیگمان تمدنها و قدرتهای بزرگ و کوچک در دورانهای تاریخی از دوره انسان نخستین و باستان تا روزگار ما نقشی بنیادین در گزینش جاینامها و شکل گیری پهنههای جغرافیای سیاسی و ژئوپلتییک جهان داشتهاند. بیگمان اگر نقش گسترده و بنیادین تمدنی، ژئوپلتیک و ژئواکونومیک شاهنشاهیهای باستان و بعدی دولتهای ایرانیان نبود، اکنون کمتر میتوانستیم به نامی چون خلیج فارس بیندیشیم.
از این دید در چند سده گذشته و روزگار ابرقدرتی قدرتهایی چون پرتغال، اسپانیا، بریتانیا و امریکا نیز بسیاری جاینامهای دور و نزدیک یا اندک اندک تغییر نام دادهاند و یا نامی جهانی دیگری به خود گرفتهاند. در این بین اگر بازیگر، ملت و تمدنی خواهان حفظ جاینامهای پیشین، هویتی و باستانی است باید در اندیشه آسیب شناسی سنجیدهٔ رفتار گذشته خود و بررسی دقیق انگیزهها، رفتار و راهبردهای رویکرد بازیگران مخالف، قدرتهای بزرگ و کوچک و چیستی و چگونگی توجه آنان به دگرگونی نامهای پیشین، جهانی و باستانی نیز باشد!
برای ما ایرانیان نیز گردونه بر همین مدار میچرخد. بدون آسیب شناسی رفتار و رویکردها و گذشته و بررسی نقش خویشتن در خودزنیهای گوناگون اینگونه دور از انتظار است دیگران بر مدار منافع ملی، آمال و خواستهها و هویت و کیستی ما رفتار کنند. در این راستا تنها نام خلیج فارس نیست و بیگمان بازیگرانی نیز هستند که خواهان جهانی شدن نامی چون «خزر» بر پهنه آبی شمال ایران باشند.
در این بین نمونهای از چندگانگی حقوقی، رسانهای و سیاسی را میتوان در نامیدن دریاچه آبی شمال ایران دید. بیگمان نام ایرانی و جهانی کاسپین» بسیار فراگیرتر از نامهای داخلی مازندران و خزر است. با این همه هنوز به درستی آشکار نیست، چرا نام خزر چرا در داخل کشور هنوز مورد توجهتر از مازندران و کاسپین است؟ حل همین چالش شاید کمکی در جلوگیری از آسیب و رخدادهای ناگوار آتی نیز باشد!
* پژوهشگر ارشد روابط بین الملل