فرهنگ و هنر

«آمدم ای شاه پناهم بده» چگونه ساخته شد؟

«آمدم ای شاه پناهم بده» چگونه ساخته شد؟

«آمدم ای شاه پناهم بده» یکی از مشهورترین و ماندگارترین قطعات موسیقی است که برای امام رضا(ع) ساخته شده است؛ اثری که آریا عظیمی‌نژاد برای آن موسیقی ساخته و زنده‌یاد محمدعلی کریم‌خانی هم برایش آواز خوانده است؛ اما این قطعه چگونه خلق شد؟

روایت آخرین آرزو

شعر این قطعه اثر حبیب‌الله چایچیان (متخلص به «حسان») است. او ماجرای سرودن شعر را این‌طور روایت کرده‌است که برای زیارت حرم امام رضا (ع) با مادر بیمارش به مشهد می‌رود تا او را به آخرین آرزویش برساند اما به علت ازدحام جمعیت موفق به رسیدن به ضریح نمی‌شوند.

چایچیان تلاش می‌کند مادرش را از رسیدن به ضریح منصرف کند ولی مادرش اصرار می‌کند. در این موقعیت چایچیان این شعر را می‌سراید:

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان

دور مران از در و راهم بده

ای گل بی‌خار گلستان عشق

قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حریمت به مَثَل کهرباست

شوق و سبک‌خیزی کاهم بده

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع

گرمی جان‌سوز به آهم بده

لشکر شیطان به کمین من است

بی‌کسم ای شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من

با نظری یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند

نور بدان شام سیاهم بده

آنچه صلاح است برای «حسان»

از تو اگر هم که نخواهم، بده

و وقتی به قسمت تخلص شعر می‌رسد، می‌بیند که مادرش خود را به ضریح رسانیده ‌است. چایچیان درباره این شعر می‌گوید: «این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است».

آریا عظیمی نژاد و یک تجربه متفاوت

این قطعه که در سال ۱۳۸۶ ساخته شد و در سال ۱۳۸۹ با پخش از صدا و سیما به شهرت عمومی رسید، توسط آریا عظیمی‌نژاد ساخته شده است. محمد علی کریم‌خانی (مداح معاصر) نیز این قطعه را خواند. او توسط محمد اصفهانی برای اجرای این قطعه به آریا عظیمی نژاد معرفی شد و این درحالی بود که زنده‌یاد کریم‌خانی پیش از این سابقه ضبط استودیویی نداشته وصرفا به مداحی سنتی می‌پرداخته است.

خودش درباره این تجربه هنری گفته بود: «برای تهیه این کار به علی‌بن موسی‌الرضا (ع) توسل کردیم و کار را به صاحبش سپردیم؛ حدود چهار ساعت زمان برد تا این قطعه که شامل سه بیت است، آماده شود. البته حدود ۵ یا ۶ بیت را خواندم اما همین سه بیت انتخاب شد. مدام می‌خواندیم ولی کار درستی تهیه نمی‌شد و خودمان را راضی نمی‌کرد. من که دلگیر شده بودم از اینکه تلاشم به نتیجه نمی‌رسید؛ گفتم برویم، شاید لیاقت این کار را نداریم. ناگهان حسی به من دست داد که نمی‌توانم آن لحظه را توصیف کنم، حسی غریب بود که متوجه شدم شاید اگر بار دیگر تلاش کنیم، تلاش ما به نتیجه برسد، عظیمی‌نژاد را صدا زدم، شروع کردیم. اگر به‌خاطر داشته باشید من ابتدای شعر گفتم «آمده‌ام» و بار دیگر برگشته‌ام و شعر را تکرار کرده‌ام که: «آمدم ای شاه…»، عظیمی‌نژاد دلش نمی‌آمد همان «آمده‌ام» از ابتدای شعر را حذف کند، معتقد بود هرچند با شعر هماهنگ و جور نیست ولی تأثیری دارد که نباید نادیده گرفته شود، حس‌وحالی در همان خواندن آن لحظات بود که شعر را اثرگذار کرد.»

۵۷۵۷

مجله خبری یولن

دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا