فرهنگ و هنر

احقاق حکومت امام معصوم مشروط به اقبال مردم است/ رابطه بیعت با رأی دادن

احقاق حکومت امام معصوم مشروط به اقبال مردم است/ رابطه بیعت با رأی دادن

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه یولن، یکی از موضوعات مهم در بحث نقش مردم در حکومت این است که مردمان گذشته چه نقشی در حکومت‌های بزرگان شیعه چون پیامبر و امام علی داشتند؟ این‌که در سیره معصومین رأی و نظر مردم تا چه حد پذیرفته می‌شد و دارای موضوعیت بود ما را به داشتن یک ایده‌آل مطلوب درباره حکومت اسلامی نزدیک می‌کند. به همین منظور با حجت‌الاسلام قاسم شبان‌نیا دانشیار مؤسسه امام خمینی (ره) دقایقی را به گفت‌وگو نشستیم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

حجت‌الاسلام شبان‌نیا در ابتدا گفت: مشروعیت حکومت و حق حکومت‌داری از جانب مالک هستی یعنی خداوند است و هرگونه تصرف اعم از قانون‌گذاری و اجرا و حتی نظارت باید در چهارچوب الهی باشد، حضرت امام خمینی (ره) هم در این باره می‌فرمایند: اگر تمام مردم بر روی یک قانون متفق شوند که خلاف اراده الهی است به آن اتفاق نظر و وفاق جمعی توجهی نخواهد شد، چرا که اصل و اساس حکومت، نظر و قانون خدا است. بنابر این در فرهنگ توحیدی اسلام اگر نگاه منظومه‌ای داشته باشیم، اگر قائل به توحید خداوند هستیم و ربوبیت تکوینی او را پذیرفته‌ایم پس ولایتی و حکومتی را هم قبول می‌کنیم باید ولایت‌الله باشد. این مسأله امری مسلّم در فرهنگ جامعه اسلامی است. 

حکومت علی (ع) هم منوط به خواست مردم است

وی افزود:  لازمه پذیرفتن ولایت خدا یعنی پیش رفتن مجاری امور با توجه به شرع و قانون خداوند و اگر جایی نقشی برای افراد در نظر گرفته می‌شود باید در طول و ذیل اراده الهی باشد. در سیره علوی (ع) نقل قولی‌هایی است که خیلی از ابهامات در این رابطه را حل خواهد کرد. پس از ۲۵ سال خانه‌نشینی حضرت به دلیل بی توجهی مردم و مساعد نبودن شرایط، ایشان از حق حکومتی خود دور بودند، پس از رسیدن ولایت ظاهری به حضرت مولا، ایشان عباراتی دارد که حق حکومت را از آن خود می‌داند چون از جانب خدا منسوب است، اما این حاکم بر حق آیا حکومت را در هر شرایطی می‌تواند اِعمال کند یا خیر؛ این موضوع بستگی به شرایط دارد و منوط به اوضاع و احوال جامعه است. یعنی مقبولیت باید برای حکومت حق وجود داشته باشد تا حضرت بتواند حکومت را بدست گیرد و احکام اسلامی را جاری کند.

دانشیار مؤسسه امام خمینی (ره) گفت: حضرت دائماً حق حکومت نسبت به خود را متذکر می‌شدند اما چون زمینه فراهم نبود، این حق محقق نمی‌شد، یعنی حکومت الهی تفویض شده، اما برای به ثمر رسیدنش محتاج به فراهم بودن شرایط است. مولا علی (ع) در یک‌جا می‌فرمایند: «بعضى به من گفتند اى فرزند ابوطالب تو نسبت به حکومت حریص هستى و من پاسخ دادم به خدا سوگند شما حریص ترید! من حقّى را که شایسته آنم مى‌طلبم و شما مانع مى‌شوید (امّا شما مقامى را مى‌طلبید که هرگز شایسته آن نیستید و انگیزه‌اى جز دنیاطلبى ندارید).»  این عبارات نشان می‌دهد که وقتی حضرت منتخب ولایت و حکومت از طرف خدا شد، حق ایجاد می‌شود و مردم باید در احقاق آن عمل کنند، اگر تخلف کردند مولا می‌فرماید: من وظیفه‌ای ندارم، چون مردمان از آن اعراض کردند، پس شرط احقاق حکومت الهی با اقبال و روی‌آوری مردم به ولی است که صورت می‌گیرد.

او بیان داشت: حضرت امیر هنگامی که خلافت ظاهری را در دست گرفتند، فرمودند:«هم اکنون حق به اهل آن بازگشت و دوباره به جایگاهی که از آن دور مانده بود بازگردانده شد.» این فرمایش هم نشان می‌دهد که امام منصوب از سوی خدا حق حکومت دارد اما به فعلیت رسیدن آن منوط به استعداد مردم و شرایط جامعه است که این امر را محقق می‌کند. رضایت و عافیت مردم در پذیرفتن حکومت مسأله‌ای است که در روایات بدان تأکید شده است چون تحمیل حکومت بر مردمی که اقبالی به امام معصوم و منصوب ندارند موجب اختلاف وتفرقه است که این جا امام خود را کنار می‌کشد تا به اسم دین تفرقه ایجاد نشود.

شبان‌نیا گفت: یکی از بهترین عبارات از امام علی (ع) در رابطه  جایگاه مردم برای احقاق حکومت الهی این عبارت است که می‌فرمایند: «لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ، و ما أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا یُقارُّوا على کِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ ، لأَلقَیتُ حَبلَها على غاربِهِا . یعنی: اگر نبود حضور آن جمعیت و تمام شدن حجّت با وجود یار و یاور و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته است که بر سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده رضایت ندهند، هر آینه مهار شتر خلافت را بر شانه اش مى‌انداختم» با کنار هم قرار گرفتن روایات در باب حکومت چنین به نظر می‌آید که به فعلیت رسیدن حکومت الهی منوط به اقبال و رضایت مردم و سایر شرایطی است که این امر را زمینه‌سازی کند.

آیا بیعت مشروعیت‌بخش به حکومت است؟

وی افزود: اشخاصی چون مهندس بازرگان به پیروی از علی عبدالرزاق، چنین شبهه‌ای را مطرح کردند که اساس حکومت نبوی عرفی بوده است نه الهی و برای این موضوع به مقوله «بیعت» در جامعه عرب گذشته استشهاد کردند. از آیات قرآن استفاده می‌شود که اساساً، شئون و حق حکومت را از جانب خدا می‌داند مثل آیه «النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ…» از طرفی بیعت مشروعیت بخش نیست بلکه یک ابراز وفاداری تلقی می‌شود، مثل راهپیمایی‌های مناسبتی که نوعی ابراز وفاداری است نه مشروعیت بخش. مفاد بیعت‌های جامعه عرب اصلاً انتقال مشروعیت به حکومت پیامبر نبوده است و حتی بسیاری از بیعت‌ها در زمانی منعقد می‌شدند که هیچ حرفی از حکومت نیست و اصلاً به هوای تشکیل حکومت بیعت‌ها شکل نمی‌گرفتند، مثل ۱۰ سالی که رسول‌الله (ص) در مکه به سر می‌بردند. پس هیچگاه بیعت مردم مشروعیت‌بخش نیست و چه بسا اگر به قصد تشکیل حکومت هم باشد باز هم مشروعیت نمی‌دهد چرا که تنها حکومت حق، حکومت الله است.

نظارتی به نام امر به معروف و نهی از منکر

شبان‌نیا گفت: به‌غیر از تحقق حق حکومت از سوی مردم، مردمان وظایف و نقش‌های دیگری هم در حکومت اسلامی دارند. یکی از این دخالت‌هایی که مردم باید در حکومت اسلامی داشته باشند مبحث نظارت به وسیله نهاد امر به معروف نهی از منکر است که در هیچ جای دنیا نظیر ندارد. مشروعیت‌بخش نبودن مردم به معنای کم‌رنگ شدن نقش آنها نیست. همین مسأله امر به معروف و نهی از منکر به تعبیر حضرت آقا و سایر فقها از حوزه و منظر استعلا است، یعنی مردم بر مسئولین از دید «بالا» و برتری نظارت دارند، نه از منظر خواهش و تمنّا. هرچند با وجود تأکید به این مسأله در اصل ۸ قانون اساسی ایران، چندان توجهی بدان نشده و اگر عملی می‌شد شاید مشارکت مردم بیشتر و جدی‌تر پیگیری شود. 

گردآورنده کتاب «حکیمانه‌ترین حکومت» افزود: در منطق جامعه و نظام اسلامی امر و به معروف و نهی از منکر نه فقط در حیطه نظارت مردم بر مردم یا دولت بر مردم، بلکه در حیطه و منظر نظارت مردم بر دولت و حکومت نیز جاری باید باشد. 

انتهای پیام/


دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا