«ارادۀ همگانی» رکن اصلیِ تحوّل مطلوب انقلاب اسلامی
«ارادۀ همگانی» رکن اصلیِ تحوّل مطلوب انقلاب اسلامی
بحث این جلسه راجع به «ارکان تحول» است. برای تحول یک سری چیزها لازم است، فقدان آنها یعنی فقدان تحول. شما تصور کنید یک صندلی به جای چهار پایه دو پایه داشته باشد؛ شما هرکاری بکنید صندلی میافتد. یا یک ماشین به جای چهار چرخ دو چرخ داشته باشد؛ به هیچوجه حرکت نمی کند. لذا بعضی از چیزها برای ماشین رکن حساب میشوند. هر کدام از آن ارکان نباشند، ماشین بودن ماشین زیر سؤال میرود.
برای ایجاد تحول، باید ارکان آن یعنی چهار چرخ آن باشند. یکی از این چهار چرخ «ارادۀ تحوّل» است. این اراده باید ایجاد شود. اراده هم دست یک نفر نیست، حتی دست رهبری هم نیست. الآن اراده رهبری بر این است که ما باید متحول شویم به سمت تکامل برویم، ولی وقتی ساختار معیوب باشد، سیستم همراه نباشد، کارگزاران نخواهند و وقتی هزار مشکل دیگر است، نمیشود. شما در حدّ امام علی(ع) هم باشید، کاری پیش نمی رود. چون امام علی(ع) به تعبیر خودشان در خطبه شقشقیه،۲۵سال استخوان در گلو و خار در چشم داشتند وهرچه فریاد زدند فایده ای نداشت، چون جامعه و مردم پای کار نبودند.
«ارادۀ همگانی» رکن اصلیِ تحوّل مطلوب انقلاب اسلامی است. این اراده باید ایجاد شود؛ یعنی باید نظام، رهبری، مجلس، دولت، جامعه و مردم پای کار بیایند. با ارادۀ همگانی، زمینه تحول فراهم میشود. بنابراین اولین قدم، ایجاد «ارادۀ همگانی» است تا بتوانیم به سمت تحول مطلوب در انقلاب اسلامی حرکت کنیم.
سخنرانی اول سال مقام معظم رهبری راجع به تحول بود. اگر بخواهد ایده و صحبتهای ایشان محقق شود، چه کسی باید اینها را اجرا کند؟ ایشان برای کل جامعه فرمودند؛ یعنی ساختارهای ما باید متناسب شوند. دولت، مجلس، تمام قوا، تمام ارکان، نهادها وهمه باید پای کار بیایند والا اینکه فقط شعار داده شود و بگوییم سخنرانی رهبری خیلی خوب و عالی بود، فایده ای ندارد. شعارها باید به ساختارها، کارکردها، رفتارها، بودجهها و برنامهها تبدیل شود تا تحول صورت گیرد.
اولین نکتهای که در ارادۀ همگانی تحول مهم است،«هدفگذاری» تحول است، اینکه میخواهیم چه بشویم و به کجا برسیم؟ باید هدف و آرمان برای مردم تبیین وملموس شود و مردم دقیقاً آن را حس کنند. وقتی هدف روشن شود، انگیزه و تحرک ایجاد میشود.
ما باید برای تحول هدفگذاری کنیم که در هر بخشی چه اتفاقی میافتد. هدفگذاری آرمانی و تخیّلی هم نباشد. هدفگذاری معقول و متناسب با ظرفیت ما باشد. هدفگذاری باید متناسب با ظرفیت، امکانات، فرصتها و ارادههای جامعه باشد، باید متناسب با شرایط، برنامهریزی کرد وگام به گام به سمت هدف حرکت کرد. باید دولت، مجلس، همه قوا و کل سیستم پای کار بیایند و همه بخشها با هم جلو بروند نه اینکه یک بخش خیلی جلو برود و بخشی کاملاً عقب بماند.
مردم باید بپذیرند و باور کنند که ما میتوانیم متحول شویم، میتوانیم خوب شویم. میتوانیم کشور اول دنیا شویم، میتوانیم مکتب اهل بیت(ع) را در دنیا احیاء کنیم، میتوانیم یک پایگاه و مرجعیتی درست کنیم که همه دنیا ما را تحسین کنند. اگر باور و اعتقاد نباشد، حتی اگر همه پای کار هم بیایید، کار خوب انجام نمیشود .
«ایستادگی» سومین ویژگی ایجاد «اراده همگانی» تحول است. همانطوری که خداوند به پیامبر(ص) فرمود: اگر اراده تحول دارید «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ»، باید پای کار بایستید و مقاومت کنید. نمیشود که اگر مشکلی پیش آمد بگویید، ما نیستیم. البته ما واقعاً مردم خوبی داریم؛ با وجود مشکلات، خوب ایستادهاند و پای کار هستند. اما برنامهای برای اینکه مردم را پای کار نگه داریم، نداریم. برنامه ما فقط این است که مقاومت کنیم، ایستادگی کنیم، انقلابی باشیم. چگونه انقلابی باشیم؟ با چه فرصتی؟ با چه امکاناتی؟ با چه نوع سبک زندگیای؟ با چه اقتصادی؟ با چه سیاستی؟ با چه اخلاقی؟ با چه معنویتی؟ اینها ضروریات مقاومت و ایستادگی هستند.
نکته دیگری که در ایجاد اراده همگانی برای تحول بسیار مهم است، «مسئولیتپذیری» است و این مسئولیتپذیری باید عمومی و ساختاری شود و به فرهنگ تبدیل شود. همه احساس مسئولیت کنند. هیچکس از زیربار مسئولیت کنار نرود. هیچکس خودش را کنار نکشد، به همه میدان بدهند که مسئولیت پیدا کنند، نگاه حذفی نباشد. این باید به یک فرهنگ تبدیل شود که اگر الآن در جامعه کاری زمین مانده است و مشکلی وجود دارد، همه برای حل این مشکل احساس مسئولیت کنند. همه دست به دست هم بدهند و نگذارند مشکلی ایجاد شود یا مشکل ایجاد شده را حل کنند.
متأسفانه نگاه مثبت از چیزهایی است که از جامعه ما فرار کرده یا فراریاش دادهاند. همه منفی فکر میکنند. همه علیه هم شدهایم. این حزب علیه آن حزب است. آن جناح علیه این جناح است. نسبت به هم بدبین هستیم. در هرکاری به سلسله مراتب بدبینی در جامعه ایجاد میشود. بدبینی یکی از بزرگترین شکافهای جامعه ما شده است و این نگاه منفی در جامعه باید به مثبتاندیشی تغییر کند.
نکته بعدی که در اراده همگانی برای تحول بسیار مهم است، «کشف ظرفیتها» است. ما باید ظرفیتهای خود را کشف کنیم. باید تواناییهای خود را پیدا کنیم. اینکه ما چه هستیم؟ چقدر توانایی داریم؟ چقدر ظرفیت داریم؟ باید ظرفیت خود را ببینیم که آیا میتوانیم این وزنه را بلند کنیم؟ به همان اندازهای که میتوانیم وزنه برداریم و برای وزنههای بالاتر آرام آرام زمینهسازی کنیم تا آمادگی پیدا کنیم. اینها در واقع برمیگردد به اینکه ما مجموع تواناییهایمان را ضرب و تقسیم کنیم و سرجمع ظرفیتمان را بسنجیم.
نکته بعدی که در ایجاد اراده همگانی برای تحول ضروری است «برنامهریزی» است. شما اگر همه این کارها را بکنید. ظرفیت را مشخص کنید، تواناییها را به میدان بیاورید. مسئولیتپذیر شوید، تفکر مثبت داشته باشید، به خودباوری برسید، هدفتان روشن باشد ولی برنامهریزی نکنید. تحول رخ نمیدهد چون لازمه هر تحول برنامهریزی است.
«مدیریت بحران» هم یکی دیگر از موارد مهم اراده تحول است. ما درکشور به خاطر اینکه دشمنان زیادی داریم، با بحرانهای مختلفی مواجه هستیم. چگونه باید این بحرانها را حل کرد؟ این بحران ها نیاز به مدیریت دارد. اینکه این دولت بگوید دولت قبلیها بد عمل کردند، دولت بعدی هم بگوید قبلیها خوب نبودند، این مدیریت بحران نیست. در یک کشور مکتب اهل بیت(ع)، با نظام ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، همه باید پای کار باشیم و بحران ها را حل کنیم. هر کسی یک بخشی از آن را حل کند. دولت قبلی دو پله آن را حل کرده است، دولت بعدی پله دوم به بعد را حل کند. اینطوری مشکل حل میشود؛ این یعنی مدیریت بحران و رفتن به سمت تحول مطلوب انقلاب اسلامی.
مجله خبری یولن