فرهنگ و هنر

اسلام رقیب فرهنگی مانند نوروز نیست بلکه آن را غنا می‌بخشد

اسلام رقیب فرهنگی مانند نوروز نیست بلکه آن را غنا می‌بخشد

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه یولن، یکی از موضوعاتی که همواره مورد پرسش قرار گرفته‌ است، نسبت اسلام و آموزه‌های دینی آن با اعیاد و مناسبت‌های ملی و بومی است. در طول تاریخ اسلام قلمرو حضورش را در کشور‌های بسیاری گسترده کرده است. از غرب آفریقا و جنوب اسپانیا تا سین‌کیانگ واقع در چین؛ از یمن تا رشته‌کوه‌های قفقاز همه‌وهمه قلمرو حضور اسلام است.

مردمان این مناطق بنا به اقتضائات زیست بشری دارای مناسبت‌هایی بوده و مراسمات ملی و بومی خود را بر‌پا می‌داشتند، سؤالی که در این هنگام مطرح می‌شود این است که اسلام به عنوان دین کامل بشری و برنامه احسن حیات انسانی چه واکنشی نسبت به این مناسبت‌ها دارد، به طور مثال در ایران آیا اسلام نافی و حذف‌کننده عیدی چون نوروز است؟ آیا به واقع اسلام برگزاری مراسمات ملی ایرانی را مصداق بدعت و معارض با دین‌مداری می‌داند؟ و… در این باره تصمیم گرفتیم با حجت‌الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی استاد حوزه و دانشگاه و سردبیرفصلنامه پژوهش‌های شیعی گپی بزنیم که بخش‌هایی از این گفت‌وشنود را در ادامه خواهید خواند.

اسلام نه آیینی بومی بلکه آموزه‌ای جهانی است

حجت‌الاسلام جهانگیری در ابتدا گفت: موضوع تلاقی اسلام با مناسبت‌های ملی ایرانی، مصداقی از یک مفهوم و مسأله‌ای برون‌زا از این وضعیت است. برای درک بهتر و صحیح‌تر باید موضوع مورد نظر را در سطحی کلان‌تر و با دیدی گسترده‌تر دید. یعنی برماست که نظر کنیم که اساساً اسلام چه نسبت و واکنشی در برابر رسومات بومی و ملی کشور‌ها و مناطقی دارد که پا در آنجا می‌گذارد. از آن مسلمانی که در مالزی زندگی می‌کند تا آن مسلمان کانادایی، همگی در بوم و منطقه خودشان مناسبت‌های فرهنگی و ملی خاص خود را دارا هستند، اساساً در وهله اول باید دید که اسلام محمدی با چه چشم‌اندازی به این فستیوال‌ها و اعیاد و مراسمات نگاه می‌کند، اگر توانسته باشیم به این سؤال پاسخ مناسب دهیم و به  فلسفه تشریع اسلام بنگریم، تقریباً نیمی از مسأله نسبیت اسلام و نوروز حل خواهد شد.

وی افزود: انگاره تعارض‌های این چنینی در کشور ما بیشتر پس از انقلاب اسلامی بروز و ظهور گسترده پیدا کرد و تا پیش از آن چندان این نوع تقابل‌انگاری بین اسلام و مناسبات ملی ایرانی وجود نداشت. در مسأله پیشین و در دید مفهومی باید گفت، خیلی از مسلمین اسلام را در قالب سرزمینی تلقی کردند نه به عنوان یک دین جهانی با ظرفیت فراگیر، بلکه اسلام را به مثابه آیینی بومی فرض کردیم نه به عنوان مجموعه‌ آموزه‌های جهان‌گستر، اسلام را متعلق به شبه جزیره عربستان فرض کردیم که برای ۱۴۰۰ سال پیش است. طبیعتاً در چنین انگاره‌ای اگر در وضعیت تعارض ناسبات دینی و ملی قرار بگیریم دچار یک پیچیدگی در انتخاب و توجیه می‌شویم. 

او بیان داشت: دین، اگر در جامعه‌ای تشریع و سرآغازش محدوده‌ای از جغرافیای جهانی شد، اصلاً و ابداً به این معنی نیست که آن متعلق به همان بوم خاص است و تنها فرهنگ آن منطقه را قبول کرده است. طبیعی است که تشریع هر دینی محتاج یک زمان و مکان خاصی است و دین اسلام‌هم بنا به اقتضائاتی سرزمین حجاز منتخب خداوند برای نزول آموزه‌ها شد. در چشم‌انداز واقع‌بینانه این قضیه چنان‌که گذشت این چنین تلقی نباید بکند که فرهنگ اسلامی هم لزوماً محدود به جغرافیای خاصی شود.

اسلام غنی کننده رسومات بومی است

استاد مطالعات اسلامی ادامه داد: اگر فلسقه تشریع و حقیقت اسلام را دریابیم به این مسأله پی خواهیم برد که اساساً اسلام رقیب فرهنگ‌های بومی نیست، بلکه جنبه‌های مثبت هر تمدن و فرهنگ را به خاطر خوب بودن می‌پذیرد و جنبه‌های منفی بودنش را به علت منفی بودنش رد می‌کند. در همین رابطه حضرت امیر در سفارشی که به جناب مالک هنگام فرستادن او به مصر دارد، می‌گوید:«سنت نیکویی را که بزرگان این امت به آن عمل کرده اند و رعیت بر آن سنت به نظام آمده و حالش نیکو شده است، مشکن و سنتی میاور که به سنت‌های نیکوی گذشته زیان رساند، آنگاه پاداش نیک بهره کسانی شود که آن سنت‌های نیکو نهاده‌اند و گناه بر تو ماند که آن‌ها را شکسته‌ای. تا کار کشورت به سامان آید و نظام‌های نیکویی، که پیش از تو مردم بر پای داشته بودند برقرار بماند، با دانشمندان و حکیمان، فراوان، گفت‌وگو کن در تثبیت آنچه امور بلاد تو را به صلاح می‌آورد و آن نظم و آیین که مردم پیش از تو بر پای داشته‌اند.» از این سخن به‌دست می‌آید نگاه اسلام به فرهنگ‌های دیگر، برای غنی‌سازی و تکامل هرچه بهتر آن سنت‌ها است. نگاه اسلام برای تهی‌سازی فرهنگ‌ها یا رقابت با آن‌ها نیست. اسلام به دنبال معنا بخشی به سنت‌های گذشته است به طوری که آن‌ها را ارزشمند کند تا رنگ و بویی دیگر پیدا کنند.

«نوروز فرهنگی ارزشمند است»

جهانگیری افزود: چندی پیش رهبری معظم در سخنرانی عیدانه خود در حرم رضوی تصریح کردند که اساساً نوروز هرچه بوده، در گذشته تمام شده و آنچه که در حال حاضر از نوروز شاهدیم یک فرهنگ غنی و ارزشمندی است که در خود مؤلفه‌های مثبتی را گنجانده است. ایشان در این مقام به عنوان یک فقیه تصریح می‌کنند که بیش‌از آن که در دل متون به دنبال حکم نوروز بگردیم باید ببینم نوروز اکنون چیست و چه ویژگی‌هایی دارد. موضوع نوروز در حال حاضر تغییر کرده است و وقتی موضوع تغییر کند حکم آن هم بالتبع دگرگون خواهد شد.

از بدعت دانستن نوروز تا جن تلقی کردن فلان قوم

سردبیر فصلنامه پژوهش‌های شیعی در مورد روایاتی که درباب نوروز آمده بیان کرد: سنتی‌ترین علمای ما که جنبه‌های اخبارگرایی داشته‌اند، با دید و نظری مثبت به نوروز می‌نگریستند. به طور مثال علامه مجلسی که خود در این طیف از علما قرار دارد اذعان می‌کند که روایات مدح نوروز معتبر‌تر و غالب بر روایات ضد نوروزی هستند، یا در جنبه‌ای دیگر اساساً‌ خیلی از این روایات در بستر تقیه از سوی اهل بیت (ع) صادر شده است مثل آنچه که از امام کاظم (ع) در این باره منقول است، یا بسیاری از آن‌ها به علت تقابل و روحیه نژادپرستانه و ضد ایرانی اموی و عباسی توسط دستگاه‌های علمی آنان جعل شده است همانطور که احادیثی در مورد فلان قوم جعل کرده‌اند که از طایفه اجنه‌اند.

انتهای پیام/


دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا