به گزارش یولن، روزنامه اعتماد نوشت: با اجرای احتمالی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت، قطعنامه ۲۲۳۱ عملا بیاثر خواهد شد و ایران وارد مرحلهای از انزوای حقوقی و اقتصادی میشود که تبعات آن در کوتاهمدت قابل جبران نیست. دیگر نمیتوان امیدوار بود که با یک توافق ساده، شرایط به دوران برجام ۲۰۱۵ بازگردد. همزمان، تجاوزات اسراییل و تشدید درگیریهای منطقهای، فضای امنیتی ایران را پرریسک کرده است.
در این شرایط، تکرار الگوهای گذشته راهگشا نخواهد بود و نیازمند بازتعریف اساسی سیاست خارجی و ابتکار عمل برای گذار موفق از شرایط بحران هستیم.
اگر امروز بخشی از افکار عمومی و حتی برخی تصمیمگیرندگان سابق معتقدند که فرصتهای گفتوگو و مصالحه بهدلیل نبود سرعت و شجاعت در تصمیمگیری از دست رفتهاند، احتمالا سه ماه دیگر، کسانی خواهند گفت که اگر تحرک دیپلماتیک بیشتری وجود داشت، ۱۰سال تلاش کشور برای خروج از تحریمها به هدر نمیرفت. بنابراین، اکنون باید کاری کرد که سه ماه آینده، افسوس امروز را نخوریم!
در بطن این بحران، دیپلماسی همچنان مهمترین ابزار بازیگری ایران است. برخلاف تصور رایج که دیپلماسی را مترادف با سازش میداند، دیپلماسی فعال بهمعنای بازپسگیری ابتکار عمل است.
نخستین گام، احیای کانالهای ارتباطی با اروپا و امریکا، در عین تعامل فعال با دیگر قدرتهای جهانی نظیر چین و روسیه است. ایران باید نشان دهد برای دستیابی به توافقی پایدار، آماده مذاکره است و در برابر دریافت تضمینهای واقعی، مصالحههایی خواهد پذیرفت که مصاحبه اخیر وزیر امورخارجه کشورمان با شبکه امریکایی فاکس نیوز و اعلام توقف در فعالیتهای غنیسازی به خاطر خسارتهای بسیار شدید به تاسیسات هستهای و اعلام آمادگی برای مذاکره با اروپا و مذاکره غیرمستقیم با امریکا و همچنین شروع مذاکرات در سطح معاون وزیر با تروییکای اروپایی از جمعه این هفته یعنی سوم مرداد در استانبول، نشانههای گویایی از شروع روند دیپلماسی برای پیگیری منافع ملی است.
چند مساله اساسی از جمله حجم و سطح غنیسازی، بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نفوذ منطقهای ایران، نوع مواجهه با امریکا و اسراییل، توان موشکی و موضوع لغو تحریمها در مذاکرات پیشرو مطرح خواهد شد.
البته، با اجرای احتمالی مکانیسم ماشه و واکنش تند ایران، این روندها میتوانند دچار اختلال کامل شوند. برای غنیسازی اورانیوم، سیاست رسمی کشور حفظ غنیسازی زیر ۵درصد در حد برجام است و یکی از پیشنهادات قابلطرح، ایجاد یک کنسرسیوم منطقهای است که در آن چند کشور منطقهای و بینالمللی مشارکت داشته باشند تا فرآیند غنیسازی شفاف، قابلنظارت و مشروع باقی بماند.
کاهش موقت سطح غنیسازی یا توقف محدود، به عنوان امتیازی مشروط، میتواند راهی برای تنفس در فضای مذاکرات فراهم کند و از تشدید فشارها جلوگیری کرده و ابتکار عمل را در دست ایران نگاه دارد. البته اعلام توقف غنیسازی به خاطر آسیبها و خسارات جدی واردشده به تاسیسات هستهای ایران در نتیجه تجاوز وحشیانه امریکا از سوی وزیر امور خارجه، گامی اعتمادساز برای شروع و تداوم مذاکرات است. همچنین ابهام و اعلام نامشخص بودن وضعیت اورانیومغنی شده ۶۰درصد و اینکه سازمان انرژی اتمی ایران در حال انجام ارزیابیهایی است که دقیقا چه اتفاقی برای مواد هستهای ایران افتاده و آسیبهای وارده چه میزان بوده و اینکه در آینده نزدیک، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از اتفاقی که برای مواد هستهای افتاده مطلع میشود، مواضعی سنجیده و عقلایی در چارچوب دیپلماسی است.
موضوع دیگر، بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که وزیر امور خارجه کشورمان اعلام کرده ایران همکاری خود را قطع نکرده و به همکاری خود ادامه میدهد اما هر درخواستی از سوی آژانس برای دسترسی به تأسیسات یا اعزام بازرس به سایتها، باید به دلیل ملاحظات امنیتی و ایمنی از سوی شورای عالی امنیت ملی به دقت مورد بررسی قرار گیرد لذا به یک مدل جدید که با آژانس توافق خواهیم کرد میرسیم؛ چراکه تاسیسات هستهای ما آسیب دیده است.
این مواضع که همراه با ابهام و پیچیدگی است کاملا روشن و سنجیده و مناسب برای تقویت بستر دیپلماسی است.
موضوع دیگر نوع مواجهه با امریکا و اسراییل است. در گذشته، شعارهای تند علیه اسراییل و امریکا واکنش حقوقی خاصی بهدنبال نداشت، اما امروز، همان شعارها ممکن است با استناد به ماده ۵۱ منشور سازمان ملل و حق دفاع مشروع، دستاویزی برای اقدام نظامی شوند. بنابراین، لازم است برخی رویههای سابق، از موضع ایدئولوژیک به موضعی سیاسی و قابلمدیریت تبدیل شوند تا امکان توافق ترکتخاصم و کاهش تنش فراهم شود. البته موضع رسمی ایران، نامشروع بودن رژیم صهیونیستی است اما ایران برای مذاکره با امریکا اعلام کرده، آماده تعامل است تا هر اقدامی برای اعتمادسازی به منظور اثبات ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای و اینکه ایران به دنبال سلاح هستهای نخواهد رفت، انجام دهد.
در ازای آن، امریکا باید تحریمها را بردارد. این یک بازی برد-برد خواهد بود البته ایران همچنان ترجیح میدهد که مذاکرات بهصورت غیرمستقیم باشد. در این میان، موضوع نفوذ منطقهای، که سالها در اولویت سیاست خارجی ایران قرار داشته، میتواند موقتا از اولویت فوری سیاستهای اعلامی کشور خارج شود. در عین حال، توان موشکی که ماهیت کاملا دفاعی و بازدارندگی دارد باید حفظ شود؛ چنانچه موضع رسمی ایران این بوده که «جمهوری اسلامی ایران هرگز از توان موشکی خود دست نخواهد کشید و خود را خلع سلاح نخواهد کرد»، اما در سایر حوزهها، لازم است انعطاف لازم برای کاهش فشارها و تقویت دیپلماسی بهکار گرفته شود.
یکی از اقدامات راهبردی، گفتوگوی مستقیم با مقامات ارشد امریکایی برای جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه توسط اروپا است. البته استفاده از تاکتیک «زمانخریدن» تنها در صورتی مفید است که با هدفی روشن، نقشهراه مشخص و تقویت همزمان ظرفیتهای دیپلماتیک، اقتصادی و حقوقی همراه باشد. در غیر اینصورت، این تاکتیک میتواند به فرسایش قدرت ملی بینجامد.
یکی از نقاط ضعف سنتی در سیاست خارجی ایران، تأخیر در تصمیمگیری است. تصمیمگیری استراتژیک باید مبتنی بر تحلیل دقیق دادهها و واقعیتهای میدانی باشد، نه هیجانات مقطعی یا شعارهای تند. ایران باید بر اساس سناریوهای مختلف از مقاومت بدون مذاکره، مذاکره با حفظ توان هستهای و منطقهای، توافق موقت، توافق جامع تا حتی عادیسازی تدریجی با امریکا، تحلیل هزینه- فایده کند و تصمیمات خود را بهروز نگه دارد. همانگونه که در آغاز جنگ ۱۲ روزه، علیرغم غافلگیری شدید، سیستم نظامی با قاطعیت وارد عمل شد، اکنون نیز سیستم سیاسی باید همان جسارت و شجاعت را در دیپلماسی به خرج دهد. اجماع صددرصدی در سیاست داخلی ممکن نیست؛ اما نباید مخالفتهای سیاسی، کشور را فلج کند.
کسانی که امروز مخالفت میکنند، فردا پاسخگو نخواهند بود. بنابراین، لازم است فضای گفتوگوی ملی و تفاهم سیاسی تقویت شود تا ایران بتواند در سطح جهانی، موضعی معقول و قابلدفاع منطبق بر تحقق منافع ملی اتخاذ کند.
مهمتر از همه، عبور از بحرانهای اینچنینی نیازمند همبستگی درونسیستمی و میانجریانی است. نخبگان، جریانهای اجتماعی، اصلاحطلبان و اصولگرایان باید بهجای جدل سیاسی، از ظرفیت خود برای ایجاد اجماع عمومی بهره بگیرند. منافع ملی، امروز در معرض تهدید جدی است و تنها با اتحاد و مشارکت میتوان از آن محافظت کرد. اگرچه زمان برای اقدام محدود است، اما فرصتهایی نیز وجود دارد.
یکی از آنها، اختلاف نظر میان کشورهای اروپایی است. فرانسه و آلمان تمایلی به تشدید بحران ندارند و صرفا تحت فشار امریکا هستند. ایران میتواند با تحرک دیپلماتیک و اعلام آسیبپذیری تاسیسات هستهای در حملات اخیر، اروپا را به تعلیق مکانیسم ماشه ترغیب کند.
از اقدامات فوری، میتوان به پیشنهاد تعلیق موقت غنیسازی در ازای تعلیق مکانیسم ماشه برای دوره زمانی محدود سه تا شش ماه اشاره کرد. همزمان میتوان هشدارهایی به اروپا، درباره تبعاتی مانند توقف همکاری در حوزههای امنیتی نظیر کنترل مهاجران و مقابله با تروریسم، موضوعاتی که اروپا نسبت به آنها حساس است ارایه نمود. همچنین، باید از حمایت چین و روسیه بهره گرفت. بهویژه روسیه که در ماه اکتبر ریاست دورهای شورای امنیت را برعهده دارد میتواند ضمن مراقبت از فرآیندهای درونی شورای امینت، کشورهای عضو غیردایم ازجمله پاکستان، الجزایر، سومالی، کرهجنوبی، سیرالئون و گویان را برای حفظ همکاری استراتژیک با ایران ترغیب کند.
همچنین دیپلماسی عمومی نیز باید تقویت شود تا پیامهای آرامشبخش به جامعه بینالملل مخابره شده و کشورهای بیطرفی مانند هند، ترکیه، قطر و خیلی از کشورهای دیگر، به حامیان ایران در مجامع بینالمللی تبدیل شوند.
نتیجهگیری
خروج از وضعیت پیچیده کنونی، تنها از مسیر دیپلماسی جسورانه و واقعگرایانه همراه با ابتکار عمل و تعامل موثر با قدرتهای جهانی میگذرد. تعلل و تأخیر در تصمیمگیری میتواند کشور را وارد مسیری بازگشتناپذیر کند. اکنون زمان آن است که دیپلماسی را نه به عنوان اقدامی سازشکارانه و شرمآور، بلکه به عنوان ابزاری برای دفاع از منافع ملی بازتعریف کنیم. ایران در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ سیاسی خود قرار دارد. خطر اجرای مکانیسم ماشه هم میتواند به تشدید انزوا بینجامد و هم بهانهای برای بازآفرینی در سیاست خارجی شود. آینده، محصول تصمیمات امروز است؛ تصمیماتی که اگر امروز با جسارت و تدبیر گرفته نشوند، فردا کشور را با هزینههای سنگینی روبهرو خواهند کرد. پیش از آنکه به نقطه بیبازگشت برسیم، باید اقدام کرد.
۲۳۳۰۲