به بهانه سالروز شهادت عزت الله سلیمانی/ از بیوگرافی شهید تا واکنش همسر به خبر شهادت

به گزارش یولن از شهرکرد، ۹ آبان ماه سال ۱۳۹۴ یکی از مردان با غیرت این استان که برای دفاع از حرم اهل بیت، راهی جبهههای مقاومت شده بود به شهادت رسید و حال در آستانه سالروز شهادت این فرمانده بخشی از زندگی وی را در ادامه با هم مرور میکنیم.
شهید عزت الله سلیمانی دوم فروردین ۱۳۴۹ در روستای مرغملک از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری متولد شد.
وی از جمله یادگاران دوران دفاع مقدس در گردان تکاور حضرت امیر(ع) تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم(ع) سپاه چهارمحال و بختیاری و فرماندهان مستشاری ایران بود که برای صیانت از اماکن مقدسه شیعه و جلوگیری از قتلعام مردم بیگناه عازم جبهههای مقاومت شد.
این شهید ماهها و سالها به منظور امنیت مرزهای غرب کشور (کردستان) برای مبارزه با منافقین، گروهکهای دموکرات، کومله و پژاک حضور چشمگیر و مؤثری داشت و در نهایت در ۹ آبان ۱۳۹۴ حین مأموریت در سوریه به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
تروریستها و گروههای معارض سوریه ضمن انتشار گسترده خبر شهادت این پاسدار رشید اسلام، حلب را محل شهادت وی اعلام کردند.
شهید سلیمانی دومین شهید مدافع حرم چهارمحال و بختیاری است که در سال ۹۴ برای اولینبار به جبهههای مقاومت رفت و در دومین اعزام خود به شهادت رسید، این شهید هنگام شهادت ۴۵ سال داشت و دارای دو پسر به نامهای رضا و مهدی بود.
وی تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی خود را در روستای مرغملک گذراند و سپس برای ادامه تحصیلات وارد هنرستان شمسآباد شد و در رشته کشاورزی ادامه تحصیل داد؛ پس از پایان جنگ، دو سال پایانی تحصیلات خود را به صورت جهشی به اتمام رساند و وارد دانشگاه افسری سپاه شد و فوق دیپلم خود را در رشته علوم نظامی گرفت.
شهید سلیمانی از اواخر دوران دفاع مقدس فعالیتهای خود را از ثبتنام در بسیج مدرسه آغاز کرد و سپس دورههای آموزش با لودر را سپری کرد و به واسطه همین مهارت وارد جبهه شد و پس از پایان جنگ نیز در فعالیتهای فرهنگی و هنری مانند تئاتر نیز شرکت داشت.
حاج «روزعلی سلیمانی» پدر سردار شهید مدافع حرم نیز در سن ۹۹ سالگی آسمانی شد و به فرزند شهیدش پیوست.
شهادت آرزوی عزتالله بود
همسر شهید، خاطره سفرهای زیارتی خانوادگی را از بهترین خاطرات خود میدانست و طبق گفتههایش یکی از خاطرهانگیزترین سفرها با همسرش، سفر به مکه بود که در این سفر متوجه شده یکی از آرزوهای همسرش ختم شدن سرنوشتشان به شهادت بود.
در سال ۹۴ دوباره زمزمههای اعزام نیروهای مستشاری به جبهه مقاومت برای آموزش رزمندگان شنیده میشد و همسرم به صورت داوطلبانه اقدام به درخواست برای اعزام کرده بود، اما زمانی که با مخالفت من روبهرو شد، تلاش میکرد با گفتن جملاتی که ما برای جنگ به سوریه نمیرویم و منطقهای که قرار است به آنجا اعزام شویم امنیت بالایی دارد، خیال مرا راحت میکرد.
شهید سلیمانی بهعلت جسارت بالایی که در انجام عملیاتهای جنگی داشت از همان ابتدا به عنوان فرمانده انتخاب شده بود، اما تا زمان شهادت ایشان، ما از نحوه فعالیت ایشان اطلاعی نداشتیم.
وی در مورد نحوه دریافت خبر شهادت همسرش چنین گفت: ایشان در تماس آخر قبل از شهادت چند بار تکرار کرد خداحافظ مراقب باشید و تقریباً ۲۰ روز ما از ایشان خبری نداشتیم و دلهره در خانواده موج میزد و زمانی که اخبار اسامی شهدا را اعلام میکرد دلهرهای وصفناشدنی در ما ایجاد میشد.
از طرف داییام خبردار شدم که همسرم مجروح شده و تیر خورده؛ اما سریع گفتم من میدانم همسرم شهید شده است و در همان لحظه پسرانم با گریه از من میخواستند که این خبر را تأیید نکنم و به آنها بگویم پدرشان زنده است و به زودی برمیگردد و آنجا بود که متوجه شدم همسرم به آرزویش رسید.
انتهای پیام/۶۸۰۳۶