ترامپ در مذاکرات به سمت تندروها و اسرائیل خواهد رفت یا منطقی فکر میکند؟ / انتظار نداشته باشیم او هر تضمینی بدهد رئیسجمهور بعدی به آن متعهد باشد

ترامپ در مذاکرات به سمت تندروها و اسرائیل خواهد رفت یا منطقی فکر میکند؟ / انتظار نداشته باشیم او هر تضمینی بدهد رئیسجمهور بعدی به آن متعهد باشد
به گزارش یولن، روزنامه اعتماد افزود: پس از چند مذاکره غیرمستقیم بین مقامات بلندپایه دو طرف، هنوز زود است که با اطمینان به این سوال پاسخ دهیم که سرنوشت مذاکرات چه میشود. آنچه کاملا واضح است، این است که تهران و واشنگتن حداقل در تلاش هستند تا تعیین کنند آیا نقاط مشترکی وجود دارد که مورد توافق طرفین قرار گیرد؟ توافقی که نگرانیهای هر دو طرف را برطرف کند و در عین حال از درگیری نظامی احتمالی که نه امریکا و نه ایران خواهان آنند، جلوگیری کند.
نکته قابل توجه این است که به هر حال، ترامپ در چند هفته گذشته چندین بار ایران را تهدید به بمباران کرده است، آخرین بار در ۱۷ آوریل (۲۸فروردین) در کاخ سفید به خبرنگاران گفت که اگر ایران به توافق نرسد، «برای ایران بسیار بد خواهد بود!»
برای دریافت این پیام قلدرمآبانه آن هم با کشوری که نشان داده بهرغم هر نتیجهای زبان زور را نمیپذیرد نیازی به مدرک روابط بینالملل نیست، امریکا خوب میداند ایران نه گرینلند است و نه مکزیک! با این حال، ترامپ ترجیح داد به جای تایید طرحهای اسراییل برای نابودی نظامی برنامه هستهای تهران، با دیپلماسی جلو برود. او به روشنی با هزینههای نحوه برخورد مورد علاقه نتانیاهو با ایران آشناست همین الان و با جابهجایی هواپیماهای بی-۲ و تجهیزات ارسالی به خاورمیانه با هزینه هنگفت یک برخورد نظامی مواجه شده، ضمن آنکه او هیچ تصویر کاملی از تواناییهای ایران و عواقب پاسخگویی کشور ندارد از اینرو بیم آن دارد واکنش ایران به هر برخورد امریکایی – اسراییلی غیرقابل کنترل باشد.
ترامپ اغلب زنگ بزرگی را به صدا در میآورد، اما در استفاده از سر و صدای آن مردد است، چراکه او واقف است شروع هر جنگی بسیار آسانتر از پایان دادن به آن است. بدیهی است آخرین چیزی که ترامپ خواهانش است ورود امریکا در باتلاق جنگی دیگر در خاورمیانه است، به خصوص که او جنگهای قبلی این کشور در منطقه را مماشات کرده و بهطور صریح احمقانه خوانده است.
او خوب به یاد دارد که به درستی جنگ در عراق را یک اشتباه توصیف کرده بود، لذا قطعا از درگیری با کشوری بسیار مقتدرتر از عراق سال ۲۰۰۳ که بیش از دوبرابر این کشور جمعیت داشته و پیشرفتهای بومی نظامیاش انکارنشدنی است، پرهیز خواهد داشت.
هرچند پس از چند دور مذاکره، نظرات مثبت از هر سو سرازیر شده و اظهارنظرها و نوشتههای وزیر امور خارجه کشورمان و نماینده امریکا با نظراتی تقریبا مشابه از پیشرفت در مذاکرات و ادامه آن صحبت میکنند، اما یادمان باشد این سکه دو رو دارد که همانطور که به راحتی میتوان به موفقیت آن امیدوار بود، احتمال شکست آن نیز میرود. از این نکته غافل نشویم هر پیشرفتی در امروز میتواند شکست فردا را منجر شود و البته برعکس، چراکه هیچ تضمینی برای موفقیت هیچ پروسه دیپلماتیکی وجود ندارد.
راه رسیدن به هر توافقی مسیری طولانی و پرچالش را در بر میگیرد (همانطور که در برجام نیز چنین بود) اما مذاکرات جاری را سه مشکل حادتر کرده است:
اول آنکه هر چند رییسجمهور امریکا بارها بر این جمله که ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد، تاکید کرده، اما در راه تعیین استراتژی برای اجرای آن ناتوان نشان داده و بارها با توجیهات عجیب مطالب جدیدی بیان میکند و بسته به اینکه آخرین بار با چه کسی صحبت کرده نظر خود را تغییر میدهد!
این در حالی است که ویتکاف در مورد یک سیستم نظارتی/ راستیآزمایی برای حصول اطمینان از اینکه ایران نمیتواند دانش هستهای خود را به برنامهای نظامی تبدیل کند، صحبت میکند اما آیا این شبیه به توافقی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، نیست؟
چند روز پس از سخنان ویتکاف ترامپ طرحِ هدفمند نسبتا محدود «بدون سلاح» را مطرح کرد و گفت: «ایران باید مفهوم سلاح هستهای را کنار بگذارد!!» آیا این به معنی آن نیست که ایران باید صنایع هستهای خود را نادیده بگیرد؟
از سوی دیگر والتز (مشاور امنیت ملی) و روبیو (وزیر امور خارجه) آنچنان صحبت میکنند که گویی ایران باید صنایع هستهای خود را دودستی تقدیم امریکا کند. تجربهای که نتیجه آن در لیبی ۲۰۰۴ به وضوح نشاندهنده هدف این دو نفر است. پس ترامپ با ایجاد ثبات شخصیت در خود باید تصمیم بگیرد تا از به چالش کشیده شدنش توسط رقبای جناحی در دولتش دوری گزیده و نتیجهگیری منطقی داشته باشد، پرواضح است که اگر او به سمت والتز و روبیو گرایش پیدا کند، مذاکرات ستونی برای اتکا ندارد.
دوم باید اذعان داشت انعطاف در دو سوی میز مذاکرات موفقیت یا شکست آن را رقم میزند. امریکا با زبان منطق بینالملل و نه آنچه خود آن را منطق میخواند باید از خواستههای حداکثری اجتناب کند. از سوی دیگر کشورمان نیز باید در خصوص تضمین برای عدم خروج روسای جمهوری آینده امریکا از توافق احتمالی، منعطف عمل کند هر چند این درخواست با توجه به بدعهدی ترامپ و خروج او از برجام و بازگشت تحریمهای ظالمانه کاملا منطقی است، اما حقیقت آن است که با توجه به قوانین امریکا هیچ رییسجمهور امریکا نمیتواند قول عدم خروج از تعهدات رییسجمهور قبلی را از رییسجمهور بعدی بگیرد.
به عبارت دیگر دولت فعلی امریکا همان پاسخی را به ایران میدهد که دولت اوباما در سال ۲۰۲۲ به ایران داده بود: از لحاظ قانونی هیچ رییسجمهوری نمیتواند انتخابهای دولت بعدی امریکا را الزامی کند. این کار حتی از عهده سنای امریکا نیز خارج است، آنها از تضمین اجرای بادوامترین توافقنامههای روابط بینالملل همچون پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد، معاهده آسمانهای باز یا تغییرات اقلیمی که ترامپ از آنها خارج شد، ناتوانند. هر چند به همین صراحت هم میتوان امیدوار بود روسای جمهور بعدی به این معاهدهها بازگردند. لذا کشورمان باید با این موضوع حساس حساب شده برخورد کرده و حداقل از دولت فعلی امریکا تضمینهای لازم را بگیرد. عدم ارتقای مسوولیتپذیری در خصوص در نظر گرفتن حقایق موجود، قاعدتا دیپلماسی را به سراشیبی شکست رهنمون میکند.
نکته سوم، نکته بسیار مهمی است که باید به آن نگاه ویژهای داشت؛ هر چه ایران و امریکا به سوی توافق پیش روند لیست منتقدان راهحل دیپلماتیک نیز بلندتر میشود. در داخل کشورمان سیاسیون تازه کاری که به دیده شدن علاقه دارند و کاسبان تحریم به هیچ عنوان مشتاق توافق نیستند و از هر دلیل و استدلال برای کنار رفتن دیپلماسی استفاده میکنند. از طرفی ترامپ نیز باید خوب بداند که شخصی که باعث خروج او از برجام شد، نتانیاهو بود حالا نیز نتانیاهو ادعا میکند او تنها از توافقی حمایت میکند که ایران را از توانایی غنیسازی محروم گرداند.
ترامپ نباید فراموش کرده باشد در سال ۲۰۰۴، در مرحلهای که برنامه هستهای کشورمان بسیار ابتداییتر از الان بود، ایران با عدم غنیسازی در خاک خود موافقت نکرده بود چه رسد به زمان حال که موقعیت کشور بسیار بهتر از ۲۰ سال پیش است پس بسیار غیرمنطقی است که از ایران توقع داشت از غنیسازی در خاک خود چشمپوشی کند. اما به این نکته باید توجه داشت که نتانیاهو به عمد شرایطی را پیش میکشد تا ایران با آن مخالف باشد، او امیدوار است با این رویکرد ترامپ را متقاعد کند که حمله نظامی را به دیپلماسی ترجیح بدهد. لذا ترامپ با توجه به سابقه بد خود در عدم ثبات در تصمیمگیری باید برای این نقشه نتانیاهو آماده باشد تا برخلاف دور پیشین ریاستجمهوریاش تصمیم منطقی را بر تصمیم بد ترجیح دهد.
او هر تصمیمی که بگیرد هرگز علنی اعتراف نخواهد کرد که تحت تاثیر چه چیزی تصمیم گرفته است، اما به هر حال فرصت دارد تا با مذاکراتی عقلانی با ایران، آشفتگیهایی که ایجاد کرده را پاک کند. زمان نشان میدهد که او قادر به انجام این کار هست یا خیر؟
21302