جواد مرشدی – یولن: دونالد ترامپ تنها دو ماه بعد از حضور مجدد خود در کاخ سفید پیشنهاد دور جدید مذاکره با جمهوری اسلامی را داد. ایران نیز به رغم عدم اعتماد به ایالات متحده این پیشنهاد را پذیرفت، هر چند ایران اعلام کرد که این مذاکرات به صورت غیرمستقیم انجام خواهد شد.
غایت اینکه در آخرین هفته فروردین ماه ۱۴۰۴ دور جدید مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا با میانجیگری عمان کلید خورد و پنج دور ادامه یافت.
بیست و دوم خرداد و تنها یک روز قبل ازحمله نظامی اسرائیل به ایران بدر البوسعیدی وزیر خارجه عمان در حساب ایکس خود نوشت: «با کمال خرسندی تایید میکنم که ششمین دور مذاکرات ایران و آمریکا، یکشنبه هفته آتی (۲۵ خردادماه) در مسقط برگزار خواهد شد» امری که به قوع نپیوست. حمله اسرائیل به ایران و جنگ ۱۲ روزهای که پس از آن رخ داد و حمله آمریکا به سه تاسیسات هستهای ایران، عملا استمرار مذاکرات را در محاق برد.
پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران رئیسجمهور ایالات متحده، در نخستین واکنش رسمی خود در شبکه اجتماعی تروت سوشال، با تکرار موضع دولتش مبنی بر حل دیپلماتیک مناقشه هستهای ایران نوشت: «ما همچنان به حل دیپلماتیک مسئله هستهای ایران متعهد هستیم. به دولت دستور داده شده است که با ایران مذاکره کند. آنها میتوانند کشور بزرگی باشند، اما ابتدا باید کاملاً از امید به دستیابی به سلاح هستهای دست بکشند.»
با آغاز تجاوز اسرائیل، ایران ادامه مذاکرات را لغو کرد . در این جنگ، ارتش امریکا هم مشارکت کرد و روز اول تیرماه، حملاتی علیه سه تاسیسات هسته ای ایران در نطنز، فردو و اصفهان انجام داد.
حالا به گفته معاون وزیر امورخارجه، دولت ترامپ از طریق واسطهها به ایران گفته است که میخواهد این هفته به مذاکرات بازگردد، اما موضع خود را در مورد مسئله بسیار مهم حملات بیشتر در حین مذاکرات روشن نکرده است.
مجید تخت روانچی گفت: «اگر آمریکا میخواهد مذاکرات دیپلماتیک را از سر بگیرد، باید هرگونه حمله بیشتر به ایران را منتفی کند.»
خبرگزاری “یولن“در گفتگو با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا، عملیات روانی ترامپ در مورد ایران و ادعای آمادگی برای مذاکرات را مورد بررسی قرار داده است که آن را در ادامه میخوانید:
واشنگتن چگونه عملیات روانی خود را برای فریب ایران اجرا کرد؟
من چندان همدل با این دیدگاه نیستم که «ترامپ ایران را فریب داد»؛ به اعتقاد من، دونالد ترامپ از معدود سیاستمداران ایالات متحده است که شاید بیش از همه روسای جمهور پیشین آمریکا صداقت دارد.
صداقت یا تناقضگویی؟
در اینجا منظور من از صداقت ارزش مثبت اخلاقی کلمه نیست؛ بلکه صراحت بیپرده اوست. حرفش را بیپرده میزند، هرچند توهینآمیز و تحقیرکننده باشد. ترامپ بارها اعلام کرده بود یا باید به توافق برسیم یا حمله میکنم. این موضع را در توییتها و سخنرانیهایش بارها دیده بودیم. ما گمان میکردیم او همانند رؤسای جمهور پیشینِ آمریکا صرفاً بلوف میزند؛ چرا که در مواردی مانند اختلاف تجاری با کانادا سخن گفت اما عمل نکرد. تصور میکردیم تهدیدهایش درباره ایران نیز جدی نیست. اما تصریح کرده بود که در صورت تداوم غنیسازی، یا خودِ آمریکا یا اسرائیل حمله خواهد کرد؛ نخستین سفر نتانیاهو به کاخ سفید نیز در همین چارچوب انجام شد و نهایتاً عملیات نظامی صورت گرفت.
آیا حرفهای متناقض ترامپ و دولتش در مورد مذاکره با ایران و رفع تحریمها، هماهنگ شده و برای سردرگم کردن مقامهای ایران است، یا نشانه سردرگمی در واشنگتن؟
در آمریکا دو جریان اصلی فعال هستند، یکی نومحافظهکاران یا نئوکانها که معتقدند باید بدون هیچ ملاحظهای به ایران ضربه زد؛ استدلالشان هم این است که ایران، حماس و سوریه را از دست داده و در نبردهای نیابتی تضعیف شده و اکنون زمان گرفتن نفس ایران است. چهرههایی چون مایک پومپئو و جان بولتون در این اردوگاه قرار دارند.دوم جریان MAGA یا «بازگشت عظمت آمریکا» است که شخصیتهایی مانند خود ترامپ و فرزند بزرگش را در بر میگیرد. آنان میگویند ورود به جنگ مستقیم به زیان ایالات متحده است و باید با اعطای امتیازاتی، پرونده را بیهزینه بست. از سوی دیگر، خود ترامپ در کتاب هنر معامله توصیه میکند در هر مذاکرهای سخنان ضد و نقیض گفته شود تا طرف مقابل در ابهام باقی بماند و در فضای خاکستری نتواند تصمیم دقیق بگیرد.
تا چه حد واشنگتن در عملیات روانی علیه ایران موفق بود؟ آیا این ایده درست است که در میان رهبران ایران به غلط جا افتاده بود که آمریکا وارد جنگ نمیشود؟
قرائن نشان میدهد که دستکم بخشی از نخبگان ایران تصور میکردند تهدیدهای ترامپ صرفاً بلوف است؛ من نیز شخصاً چنین میپنداشتم تا زمانی که حمله واقعاً انجام شد. البته حتی اگر فریب نمیخوردیم، آیا میتوانستیم مانع عملیات شویم؟ در هر جنگی عنصر غافلگیری، جنگ روانی و فریب وجود دارد؛ وظیفه ماست که فریب نخوریم.
بررسی اظهارات اخیر ترامپ در مورد تمایل یا بیمیلی به مذاکره و رفع تحریم، باز هم بازی روانی است و اینکه این بازی چه معنایی برای آینده مذاکرات ایران و آمریکا دارد؟
پس از عملیات اخیر، منتقدان داخلیِ آمریکا ادعا کردند ترامپ دستاوردی نداشته است. او برای پاسخگویی، مدعی شد موفقیتی بزرگ بهدست آورده و ایران همهچیز را از دست داده است. همزمان شایعه شد واشنگتن قصد دارد ۳۰ میلیارد دلار به ایران بدهد؛ ترامپ در واکنش گفت نه تنها امتیاز نمیدهیم، اصلاً گفتوگویی در کار نیست. اما ساعاتی بعد، سخنگوی کاخ سفید تأیید کرد که مذاکرات غیرمستقیم از طریق واسطهها همچنان ادامه دارد. بنابراین، اظهارات متناقض ترامپ بیش از هر چیز مصرف داخلی دارد؛ او میخواهد همزمان در برابر منتقدانش بایستد و کانالهای گفتوگو را باز نگه دارد.
به زعم شما آیا این مذاکرات ادامه خواهد داشت؟
مشکل این است که ما در مورد مفهوم مذاکرات هم الان دچار مشکل هستیم.
اصلا سوال اصلی من نیز همین است که آنها می گویند غنی سازی انجام نشود و ما می گوییم باید این کار را در خاک خودمان انجام دهیم.
درباره مذاکره باید نخست بر سر تعریف آن توافق کرد. از دید من، جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تاکنون به شکل مستمر در حال مذاکرهاند؛ گاه مستقیم و اغلب غیرمستقیم. اظهارنظر سخنگویان، ارسال پیام از طریق عمان یا ژنو، و حتی اعمال فشار و تهدید نظامی، همگی اجزای روند مذاکره هستند. اگر مذاکره را صرفاً نشستن هیئتهای رسمی دو کشور در یک اتاق بدانیم، چنین گفتوگویی اکنون در جریان نیست؛ اما اگر مذاکره را فرآیند گسترده تبادل پیام و اعمال فشار تعریف کنیم، این روند نه متوقف شده و نه در آینده متوقف خواهد شد.
۲۱۲/۴۲