به گزارش یولن، فروردین ماه امسال بود که گزارش درگیری مرگبار منجر به قتل یک پیرمرد ۹۰ ساله از سوی کادر درمان یکی از بیمارستانهای تهران روی میز بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.در بررسیهای ابتدایی مشخص شد که این مرد کهنسال به نام حبیب ساعاتی قبل از اینکه به کام مرگ فرو برود، در حالی که با ضربات مرگبار چاقو مجروح شده بود از یک هتل واقع در خیابان ولیعصر تهران به بیمارستان منتقل شده و تحت مداوای پزشکی قرار گرفت.بلافاصله اقدامات درمانی تیم پزشکی برای نجات جان او آغاز شد اما شدت ضربات وارد شده به حدی مهلک بود که حبیب دوام نیاورد و جان باخت.
اولین تحقیقات
روزنامه هفت صبح نوشت: در گام نخست از تحقیقات جنایی مشخص شد که حبیب در جریان درگیری با جوان ۳۱ ساله عربستانی به نام عابد مورد حمله ضربات مرگبار چاقو قرار گرفته بود.درگیری آنها که هر دو مسافر هتل بودند، در یکی از اتاقهای همان هتل محل سکونتشان رخ داده بود. این در حالی بود که مدیریت داخلی هتل متوجه این درگیری شده و با مداخله در موضوع مانع فرار عابد شده بود.به این ترتیب مدیر داخلی که خانمی جوان بود، به عنوان اولین فرد تحت تحقیقات قرار گرفت و به ماموران جنایی گفت:«عابد و حبیب هر دو از چند روز قبل مهمان هتل بودند. من حس کرده بودم که بین آنها درگیری وجود دارد و چند باری در قسمت لابی هتل دیده بودم که به زبان عربی با یکدیگر جر و بحث کرده و با تندی با همدیگر حرف میزدند.بالاخره یک روز از عابد علت این درگیریها با حبیب را پرسیدم و او به من گفت چند روز پیش حبیب از او مقداری پول گرفته و قرار بوده برایش تبدیل به ریال کند. عابد میگفت حبیب پولم را پس نمیداد و هر بار به او میگفتم بهانه میآورد و امروز و فردا میکرد.»
این خانم جوان در ادامه گفت:«آن روز من به عابد گفتم که دیگر با حبیب وارد جر و بحث نشود چون نمیخواستم درگیری آنها نظم هتل را برهم بریزد.به عابد قول دادم که با حبیب حرف میزنم و همان شب وقتی حبیب را دیدم به او گفتم ماجرای پول عابد چیست و پرسیدم چرا این پول را پس نمیدهی تا قائله ختم شود؟ حبیب هم گفت اصلا بحث پول در میان نیست و عابد از من یک درخواست بیشرمانه داشته است.»
خانم مدیر در ادامه گفته بود که فردای آن روز متوجه درگیری عابد و حبیب شد:«من روی رفتارهای عابد و حبیب حساس شده بودم و مراقب بودم که بار دیگر بین آنها درگیری رخ ندهد. تا اینکه شب حادثه در حالی که حواسم به تصاویر دوربینهای مدار بسته هتل بود، دیدم که عابد با عصبانیت از راهرو عبور کرد و سمت اتاق حبیب رفت.
من بلافاصله از پشت میزم بلند شدم و به سمت اتاق حبیب دویدم تا جلوی درگیری احتمالی را بگیرم.اتاق حبیب در طبقهای بود که منتهی به آشپزخانه هتل میشد.سر راه آشپز هتل را هم صدا زدم تا برای میانجیگری بین این دو مسافر به من کمک کند.به اتاق حبیب که نزدیک شدیم سر و صدای درگیری بالا گرفته بود و من در اتاق را باز کردم و دیدم که عابد در حال وارد کردن ضربههای چاقو به حبیب بود.
من و آشپزمان نمیتوانستیم او را از حبیب جدا کنیم اما با تقلای بسیار بالاخره او را سمت دیگر کشیدیم.حبیب غرق خون شده بود و عابد قصد داشت که فرار کند اما من او را در یک اتاق نگه داشتم تا پلیس برسد و او را تحویل ماموران پلیس دادم.بعد هم نیروهای اورژانس از راه رسیدند و حبیب را به بیمارستان بردند.»
اعتراف به قتل
با اطلاعاتی که خانم مدیر در اختیار بازپرس جنایی قرار داد، نوبت به بازجویی متهم عربستانی رسید و او به وارد کردن ضربات کشنده به حبیب اقرار کرد. این در حالی بود که در مراحل ابتدایی دسترسی به مترجم عربزبان به دلیل وقوع قتل در ایام تعطیلات نوروز میسر نبود ولی بازپرس جنایی با استمداد از گوگل ترنسلیت اقدام به بازجویی کرد تا مراحل قانونی به تعویق نیفتد.
در ادامه مشخص شد که عابد در یکی از شرکتهای نفتی عربستان کار میکند که یکی از معتبرترین شرکتهای جهان از لحاظ مالکیت ذخایر نفت و گاز است. همچنین حبیب نیز یک تاجر بوده که در یکی از شهرستانهای نزدیک تهران ساکن بود و گاهی برای انجام کار و معاملات خود به تهران میآمد و علیرغم سن بالا از توان جسمی خوبی برخوردار بود و شخصا به امور شغلیاش رسیدگی میکرد.
با اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات در مرحله دادسرا، بعد از صدور کیفرخواست از سوی بازپرس موسی رضازاده؛ پرونده برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و متهم عربستانی پای میز محاکمه رفت.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی چهار فرزند حبیب به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص قاتل پدرشان را کردند.سپس عابد به همراه مترجم دادگستری پشت تریبون حاضر شدند و متهم در دفاع از خود گفت:«چند روز قبل از حادثه در هتل با حبیب آشنا شدم.او مسلط به زبان عربی بود و به من گفت که عراقی است.
من هم باور کردم.حبیب از من صد دلار گرفت و گفته بود به زودی آن را تبدیل به ریال کرده و به من بازمیگرداند اما پول من را نمیداد برای همین از دستش عصبانی و با او درگیر شدم اما حالا پشیمانم و به خاطر فشار روحی که به اولیای دم وارد شده متاسفم و تقاضای بخشش دارم.»
سپس قاضی رو به اولیای دم گفت:«متهم در کشور ما مهمان بوده و هرچند تقاضای قصاص حق شماست اما بخشیدن مهمان هم در فرهنگ ما ایرانیها مرسوم است. شما حاضر به گذشت از قصاص این جوان هستید؟»اولیای دم با ناراحتی گفتند که هرگز قاتل پدرشان را نمیبخشند و یکی از دخترهای حبیب با گریه گفت: «پدر ما یک پیرمرد ۹۰ ساله بود که این جوان او را با ناجوانمردی کشت.ما هرگز او را نمیبخشیم. پدرم ثروتمند بود و صد دلار برایش ارزشی نداشت.متهم دروغ میگوید و درگیری آنها به خاطر مسائل مالی نبود.»
سپس پسر حبیب گفت: «پدرم به خاطر کارش اغلب در سفر بود.او به کشورهای عربی هم زیاد سفر کرده و به زبان عربی مسلط بود.من از پیامهایی که بین او و متهم رد و بدل شده بود متوجه شدم که عابد از پدرم خواسته بود به او یک همسر صیغهای معرفی کند.پدرم هم گفته بود که امکان انجام این خواسته عابد وجود ندارد برای همین با همدیگر درگیر شده بودند.»
قاضی از متهم پرسید:«علت سفر تو به ایران چه بود؟»
متهم گفت:«من به دلایل شخصی به سفر آمده بودم و نمیخواهم در مورد این موضوع توضیحی بدهم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل ایرانی او که از سفارت عربستان آمده بود؛ برای صدور رای وارد شور شدند.
۲۳۳۲۳۶

