جنبشهای سدههای دوم و سوم هجری بیشتر تقابل ایرانی – ایرانی بود نه ایرانی – عربی
جنبشهای سدههای دوم و سوم هجری بیشتر تقابل ایرانی – ایرانی بود نه ایرانی – عربی
ماهرخ ابراهیمپور: نشست نقد و بررسی کتاب «پیامبران بومیگرای ایران در سدههای آغازین اسلام (شورشهای دهقانی و زردشتیگری محلی)» اثر پاتریشیا کرون با ترجمه کاظم فیروزمند چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت با حضور علی بهرامیان، محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. این کتاب سال ۲۰۱۴ در آمریکا منتشر شد که در زمان چاپ آن مولف فوت شده بود و سال ۱۴۰۳ که در نشر «نامک» به چاپ رسید، کاظم فیروزمند، مترجم آن در قید حیات نبود. در این نشست طبق اعلام قبلی قرار بود، روزبه زرینکوب، استاد گروه تاریخ باستان دانشگاه تهران، حضور داشته باشد که نتوانست حضور پیدا کند.
پاتریشیا کرون در سال ۱۹۴۵ در دانمارک به دنیا آمد و در دوران نوجوانی به مطالعه و شناخت سرزمینهای دور علاقهمند شد. کرون پیش از ورود به دانشگاه به سه زبان آلمانی، انگلیسی و فرانسوی تسلط پیدا کرد. رشتهی تاریخ خاورمیانه را برای تحصیل در دانشگاه برگزید، در سال ۱۹۷۴ مدرک دکترا گرفت، و پس از دریافت بورس تحقیقاتی، نخستین پژوهشهای خود دربارهی تاریخ خاورمیانه و اسلام را آغاز کرد. تاکنون نزدیک به ۱۰ عنوان کتاب از کرون منتشر شده است. کتاب «هاجرگرایی» که از دل تز دکترای وی بیرون آمده است سوءتفاهمبرانگیزترین کتاب او به شمار میآید. «تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام» از دیگر آثار این صاحبنظر فقید، در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. «خلیفه خدا»، «غلامان اسب سوار»، «تجارت مکی و ظهور اسلام»، «جوامع ماقبل صنعتی» و «تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام» نیز از دیگر کتابهای این ایرانشناس است. کرون همچنین ۷۰ مقاله شامل ۱۰ مقالهی در زمینه ایرانشناسی منتشر کرده است.
علی بهرامیان، پژوهشگر تاریخ و رئیس بخش اسناد مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در بررسی کتاب «پیامبران بومیگرای ایران در سدههای آغازین اسلام (شورشهای دهقانی و زردشتیگری محلی)» گفت: دورهای که پاتریشیا کرون به آن پرداخته، زمان انتقال حکومت از امویه به عباسی است که در آن ایرانیها نقش عمدهای داشتند. تحرکات ابتدا از کوفه آغاز شد و پس از آن با هوشمندی خاصی به خراسان (شرق ایران) انتقال پیدا کرد و به جایی رسید که در سال ۱۳۲ هجری سپاهی که ابومسلم خراسانی به سمت کوفه فرستاد، توانست این شهر را فتح و خلاقت اموی را ساقط کند.
او افزود: در این دوره اتفاقی که رخ داد و کم و بیش تا دروهی بعد از مامون هم ادامه پیدا کرد؛ شکلگیری سلسله جنبشها و قیامهایی بهویژه در شرق ایران بود. ابتدا قیام بهآفرید زرتشتی بود. او در دین زرتشتی اصلاحاتی را انجام داد. طبق روایتها موبدان زرتشتی نزد ابومسلم رفتند و گفتند این فرد دین ما و شما را فاسد کرده است و ابومسلم هم لشکری فرستاد و او را در نزدیکی به گمانم تربتجام سرکوب کرد. بعدی قیام ابنمقنع و استادسیس است و یوسف البرم و در نهایت بابک که نزدیک به بیست سال در آذربایجان مقاومت کرد اما در انتها از سوی عباسیان شکست خورد و عاقبت افشین توانست بابک را دستگیر و قلعهی او را تسخیر کند.
این محقق تاریخ اسلام عنوان کرد: لذا این دوره در تاریخ اسلام دورهی بهخصوصی است و افرادی هم که در آن ایفای نقش کردهاند، ویژهاند. این موضوع بارها از سوی مورخان و پژوهشگران به صورت اجمالی و تفضیلی تحقیق و بررسی شده است از جمله غلامحسین صدیقی در کتاب «جنبشهای دینی ایرانی: در قرنهای دوم و سوم هجری»، عبدالحسین زرینکوب در «دو قرن سکوت» و «ایران بعد از اسلام» و خود پاتریشیا کرون در مقالهی «ابنمقنع و سپیدجامگان» – که به صورت انفرادی به یکی از این جنبشها پرداخت و در ایران محقق محترم مسعود جعفری جزی آن را به صورت یک کتاب در انتشارات ماهی به چاپ رساند.
علی بهرامیان چرا با طرح این پرسش که «چرا این جنبشهای سیاسی مهم است؟» ادامه داد: پژوهشگران خارجی و ایرانی بارها به این پرداختهاند که چه موضوعی به لحاظ سیاسی باعث میشد این اشخاص دست به قیام بزنند و کسانی را دور خودشان گرد بیاورند و فعالیتهایی هم داشته باشند و پس از آن سلسله عقایدی که به آنها نسبت داده میشود به چه ترتیب است؟ به لحاظ صحت و سقم در چه وضعیتی است؟ همهی آنچه به آنها نسبت داده شده از اباحهگری (اشتراک در اموال و زنان و…)، ادعای نبوت و حلول همه در هالهای از ابهام قرار دارد و اغلب مورخان به صورت کلی به آنها مینگریستند و این موضوع بررسی نشده که آیا این عقاید در ایران سابقه داشته و میتوان برای آنها نمونههایی پیدا کرد؟ به لحاظ سیاسی چه انگیزه و رویکردی داشتند؟ آیا میخواستند خلیفه را ساقط کنند یا مانند بابک و مازیار آنطور که ادعا شده ایران را به دوره ساسانی برگردانند؟
او ادامه داد: در واقع در پی یافتن پاسخ پرسشهای بالا مورخان ایرانی به کلیگویی بسنده کرده و مدعیاند آنچه به این قیامها نسبت داده میشود، تهمت است؛ اما کسی توضیح نمیدهد چرا چنین تهمتهایی به این نوع جنبشها وارد شده است؟! لازم بود یک محقق این موضوع را بشکافد و از منظر انواع و اقسام منابع تحلیل کند. پاتریشیا کرون، مولف ««پیامبران بومیگرای ایران در سدههای آغازین اسلام (شورشهای دهقانی و زردشتیگری محلی)» فارغ از اینکه با دیدگاههایش در این کتاب موافق باشیم یا نه، تقریبا چنین رویکردی را اتخاذ کرده و در چهار فصل به بررسی موضوع از منظر منابع گوناگون پرداخته و کار دشواری را پیش برده است…
مدیر بخش اسناد مرکز اسناد دایرهالمعارف بزرگ در پایان اظهار داشت: دربارهی جنبشهای ایرانی قرن دوم و سوم رازهای زیادی وجود دارد که به احتمال زیاد ریشه در ایران عهد ساسانی دارد. به عبارتی در آن جامعهی پرجنبوجوش دورهی خسروپرویز بعد از اتمام جنگهای سیساله، بحرانهای اقتصادی و آمدن اعراب (به نظر) سرپوشی روی آنها گذاشته شده که یکدفعه در عهد عباسی مانند زنجیری پاره شد. تقابل در این جنبشها، بیشتر از اینکه جنبهی ایرانی – عربی داشته باشد، جنبهی ایرانی – ایرانی دارد. این نکتهی بسیار مهمی است؛ چون طبقهای از باقیماندهی دیوانسالاران و موبدان ساسانی بیشترین مشکل را با این جنبشها داشتند. این مسائلی که ذکر شد بررسی جنبشها از لحاظ سیاسی است، اما از لحاظ التقاطی، پاتریشیا کرون در فصل دوم و سوم کتاب به بررسی آن اهتمام ورزیده است.
۲۵۹
مجله خبری یولن