دانلودهای ترمز بریده/ زندگیهای توهمزده
دانلودهای ترمز بریده/ زندگیهای توهمزده
گروه یولن زندگی – همه چیز با سرعت نور اتفاق افتاد. سریال به عنوان محصول بیرقیب قرن بیست و یکم جای بسیاری از سرگرمیهای دیگر را پر کرد. حالا تعداد چشمگیری از کاربران اینترنت به سایتهای پخش سریال و فیلم متصل میشوند و دانلودهای شبانهروزی آنها بی وقفه ادامه دارد. مسابقه برای زودتر دیدن فصل های یک سریال در روابط اجتماعیشان دیده میشود و این چیزی است که گاهی سر و شکل نوعی پز و فخر فروشی به خود میگیرد. سریالباز های حرفهای و افراطی از ریز عوامل جلو و پشت صحنه فصل بعدی این سریالهای ساخته نشده هم خبر دارند؛ اما چیزی که احتمالا از آن بیخبر ماندهاند این است که در سکوت و سهلانگاری تبدیل به یک معتاد تمامعیار شدهاند.
*** هر سریال مولد چند ده میلیون بازار مصرف!
مصرفی شدن جوامع در قرن ۲۱ به مدد نظام تبلیغات و سرمایهداری به اوج خود رسیده است. صنعت تبلیغ نیاز به دیده شدن دارد اما یک کالا هر میزان هم که با کیفیت باشد به خودی خود دیده نمیشود. ابر قدرتها برای ایجاد بازار مصرف چشم به دیده شدن های چند 10میلیون باری تکرار شونده دارند.
خب چاره کار گره خورده شان کجاست؟ این کالا که چندان هم برای آن چند 10 میلیون نفر کاربرد ندارد و از وجودش بی اطلاع هستند باید در پوست چیزی برود که جذاب است و چشم ها و گوشها آن را دنبال میکنند و در این گیر و دار چه چیزی جذابتر است از یک قصه پر کشش به ظاهر کم هزینه است؟ حالا این صنعت خودش را در لایه های قصههای پیچیده و کاراکترهای چند لایه سریالهای چند سیزنی پنهان کرده و بیشتر و راحتتر از همیشه دیده میشود. هیچ روایت جذابی روی زمین نمیماند. اسپانسرها هیچ ربطی به قصههایی که سریالها تعریف میکنند، ندارند. راستش را بخواهید برای شان مهم هم نیست که در کنار چه داستانی دیده میشوند. اصل همان به چشم آمدن و خریدار پیدا کردن است که آن ها روز به روز دراین کار موفقتر از قبل هستند.
***چرا از اعتیاد حرف میزنیم؟
کافی است گشتی در دم دستی ترین گروههای مجازی سریالباز ها بزنید. این محصول به ظاهر فرهنگی تمام روزمره آنها را به نوعی درگیر خود کرده است. اشتباه نکنید. همه سریالباز های حرفهای بیکار و بیهدف نیستند. حتی بیشتر آنها ساعت کاری خارج از منزل دارند. اما لحظهای از آخرین اخبار و توییتهای مربوط به سریالهای مورد علاقهشان غافل نمیمانند. مخلص کلام این است، آن ها هر کاری را از سر میگذرانند تا به بهترین دقایق روزشان برسند. زمانی برای یک قسمت جدید از سریالی که دنبال میکنند. در چنین شرایطی آیا کارهای دیگر با تمرکز انجام میشود؟ پاسخ روشنتر از آن است که نیاز به بیان کردن داشته باشد.
میزان وابستگی به سریال دیدن از واکنشهای این افراد در زمان عدم دسترسی به قسمتهای جدید معلوم میشود. هر چه واکنش افسوس خوردن با اختلال در کارهای روزمره بیشتری همراه باشد حد و عمق این اعتیاد بیش از پیش خودش را نشان میدهد. قطعی اینترنت، خارج شدن برنامه دانلود سریال از سایتها، بروز مشکلات در تولید قسمتهای جدید، انتظار برای تولید سیزن بعدی و سانسور از عواملی هستند که میتواند غمی به سنگینی یک افسردگی مزمن طولانی روی دل یک سریالباز افراطی بگذارند. در چنین شرایطی این افراد انگیزهای برای انجام کارهای روزمره ندارند و تصورشان این است که اندک خوشی زندگیشان از دسترس آن ها خارج شده است.
*** سایتهایی که همیشه پیشنهادهای تازهای رو میکنند
« چون فلان سریال را تماشا کردهاید شما را دعوت به دیدن این فهرست از سریالهای جدید در همان ژانر میکنیم!» این جمله به طور خودکار بعد از دانلود آخرین قسمت سریال مورد علاقهتان برای شما نمایش داده میشود. سایتهای دانلود فیلم و سریال لحظهای از شما غافل نمیمانند و پیش گرفتن از کاربرشان را حفظ میکنند. آنها همیشه پیشنهاد تازهای برای شما رو میکنند. ورق آسی که توان رد کردن آن را ندارید. دلیلش هم روشن است. شما در حال کنکاش شدن توسط مرورگرهای این سایتها هستید. آن ها به سادگی میدانند به چه ژانری علاقه دارید و بر اساس همان شما را با سریالهای جدیدتر وابسته خود نگه میدارند. پس روشن است که برای درمان تماشای افراطی سریالها نمیتوان به رسیدن آخرین قسمت یک سریال دل خوش کرد. پیشنهادهای بعدی زمانی که شما در حال تماشای سریال فعلی هستید برایتان برنامه ریزی شدهاست. آن هم توسط یک مرورگر هوشمند!
*** گروههایی برای یک مسابقه نامرئی
آرشیو قوی به روز، دسته بندی مناسب بر اساس ژانرها، دانلود سریع و دسترسی به زیرنویس فارسی درست از چالش های همیشگی سریال بین های افراطی است. اگر تصور می کنید که جمع این موارد در همه سایتها به سادگی در دسترس قرار دارد سخت در اشتباه هستید. شاید برای همین است که بازار پیشنهاد دادن بین کسانی که سریال پشت سریال تماشا میکنند، همیشه سکه است. سریالباز ها در شبکههای اجتماعی همدیگر را پیدا میکنند. گروه تشکیل می دهند و در باره تازه ترین تجربه های سریال دیدن با هم گفتگو می کنند. گفتگوهایی که به اندازه خود سریال دیدن به طول می انجامد و گاهی تا ساعتهای نزدیک به صبح ادامه مییابد. راستش را بخواهید همه چیز به رد و بدل کردن پیشنهاد ختم نمیشود.
«فرشاد حسنانی» که عضو یکی از گروههای تلگرامی است اطلاعات تازهای در اختیارمان قرار میدهد: «با شروع قرنطینه در زمان ابتلا به کرونا بود که با این گروه آشنا شدم. بیماری من شدید نبود بنابراین میتوانستم در خانه بمانم و با همان حالم سریالهای طلاییام را دنبال کنم. دور بودن از محل کار و داشتن وقت فراغت زیاد در آن برهه باعث شد بیشتر از قبل در یک گروه تلگرامی که اعضایش درباره سریالها صحبت میکردند حضور پیدا کنم. چیزی که دستگیرم شد این بود که این اعضا درگیر خود اظهاری زیادی بودند. یعنی مدام درباره این که چه سریالی دیدهاند، چه زیرنویسی داشته است، از کدام سایت دانلود راحت تری داشتهاند و از همه مهمتر این که الان به کدام قسمت در کدام فصل رسیدهاند، چت می کردند. همین رویه باعث می شد یک مسابقه بین آدم ها شکل بگیرد. هر کسی تعداد قسمتهای بیشتری دیده بود از بقیه جلوتر بود و این در لایههای زیرین این گفتگو ها یک مسابقه نامرئی را پیش میبرد.»
*** جمله ویران کننده «نصف عمرت بر فناست»!
در گروههای سریالباز های افراطی اگر مدت ها از زمان تکمیل قسمتهای یک سریال مطرح گذشته باشد و شما تمایلی به دیدن آن هم نداشته باشی با همین جمله احساس ضعف را به تو منتقل میکنند و شما ناخودآگاه مشتری فصل های طولانی آن میشوید. فرشاد این تجربه را داشته اما توانسته بر آن غلبه کند: «همان طور که گفتم بازار پیشنهاد در این گروهها داغ است. انگار کسی که مدام سریالی برای پیشنهاد دادن دارد میتواند نقش رهبری را برای دیگران ایفا کند. من به شخصه نمیدانم این دوستان مجازیام که خیلی از آن ها کارمند، دانشجو، متاهل، پدر، مادر یا ساکن یک خانه پرجمعیت بودند چطور میتوانستند به این سرعت فصلهای یک سریال را بیوقفه تماشا کنند. به نظرم این امکانپذیر نیست مگر این که توان گذشتن از خواب نرمال شبانه را داشته باشی. فقط در این صورت است که کمتر از قبل سوال «هنوز این سریال را ندیدهای؟ و جمله بعدش «پس نصف عمرت برفناست» را میشنوی.»
*** بدخلقی و خواب نامنظم
خواب منظم و کافی اولین سنگری است که با این سبک زندگی فرو میریزد. بیشتر سریالباز های افراطی ساعتهای نیمه شب را برای تماشا انتخاب میکنند. حتما کمتر میتوانند بر وسوسه دیدن قسمت بعدی غلبه کنند. فقط وقتی چشم های سرخ شده شان میسوزند و بدن تشنه خوابشان بیقرار میشود کوتاه میآیند و راضی میشوند که باقی قسمتها و فصلها را به فردا شب موکول کنند. «نازنین» که تمایلی به آوردن نام خانوادگیاش ندارد، میگوید تجربه شب زنده داری زیادی برای تماشای سریال داشته است: «همه چیز از یک شکست عاطفی شروع شد. به توصیه دوستی شروع به تماشای سریالهای جذاب و پیچیده و معمایی کردم تا کمتر به اتفاقی که برایم افتاده فکر کنم. راستش را بخواهید همین هم شد. یعنی من با کمک این روش توانستم کمی آرام تر شوم اما به قیمت این که باقی کارهای روزمرهام را با کندی و گیجی انجام میدادم و در طول روز تمرکز کمتری داشتم.» نازنین میگوید پیش از این که تبدیل به یک معتاد سریال شود این بازی را تمام کرده است: «شغل من در خطر بود. در محل کارم بدخلق شده بودم و گاهی چرت میزدم. تمرکز نداشتم. از طرفی کشش داستان باعث میشد مدام در آن دنیا زندگی کنم. دائما در ذهنم دیالوگ های شخصیتها تکرار میشد. بعد از یک مدت متوجه شدم انگار تبعات این مدل سریال دیدن های شبانه از شکست عاطفی هم بدتر است. همین موضوع باعث شد به طور نرمال تری سریالها را دنبال کنم. هنوز هم سریال می بینم اما فقط زمانی که وقت کافی دارم.»
*** پرخوری ناآگاهانه
متخصصان تغذیه میگویند افرادی که دیرتر از حد معمول به رختخواب میروند احتمال پرخوری شان بیشتر از دیگران است. بیشتر آنهایی که سریالی را دنبال میکنند در همین ساعتهای شب که زمانی برای استراحت بدن است شروع به خوردن تنقلات و خوراکیهای پر کالری میکنند. وقتی مقابل تلوزیون نشستهاید و یک قصه با روایت جذاب با ریتم تند را دنبال میکنید کمتر کالریشمار ذهنتان به کار میافتد. به خودتان میآیید و میبینید که معادل تمام کالری مصرفی روزانهتان هلههوله خوردهاید.
«سارا محبیان» میگوید در این لحظات بارها احساس عذاب وجدان کرده است: «در این لحظات هیچ چیز طبق قرار قبلی پیش نمیرود. ناگهان متوجه میشوید که مدیریت تغذیهتان را از دست دادهاید و کالری بیشتری مصرف شده است. از طرفی چند قسمت سریال را بدون خوراکی تماشا کردن هم کار سادهای نیست. این اتفاق بارها برای من افتادهاست. فردای آن روز من سنگینتر از هر زمان دیگری از خواب بیدار شدهام. مشکلات گوارشیام بیشتر بوده است. بدترین قسمت ماجرا این است که به خودت قول میدهی در نشست بعدی برای تماشای سریال دیگر لب به چیزی نزی اما با تمام شدن سریال به خودت میآیی و میبینی پاکتهای خالی پاپ کورن، تخمه، روکشهای شکلات و لیوانهای نیمه خالی نوشیدنی های گازدار و قندی دورت را گرفتهاند.»
*** سریال را به بودن با خانوادهام ترجیح میدهم
سریالباز های افراطی جزو تنهاترین ها هستند. ارتباط های اجتماعی واقعیشان روز به روز کمتر از قبل میشود. خیلی از آنها این اعتراف را میکنند که هارد شان که از تعداد بالایی سریال پر شده را به همنشینی با خانواده و دوستانشان ترجیح میدهند. ادامه این روند در زندگی روزمره این افراد و روابط اجتماعیشان اختلالهایی را بوجود میآورد که درمان آن کار یک سال و دو سال جلسات مشاوره منظم هم نیست.
*** زندگی به جای کاراکترهای داستان
این موضوع بین آقایان شایعتر است. مخصوصا آن هایی که کم سن و سال تر و بی تجربهتر هستند. «سامان نعمتی» یکی از فعالترین کاربران توییتر سینمایی است و با نام مستعار یکی از غولهای بازیگری سینما درباره سریالهایی که میبیند، توییت میکند.
سامان میگوید خودش تا به حال تا این حد رویا بافی کرده است. اما خیلی ها را میشناسد که شخصیت یک سریال برای همیشه زندگیشان را تحت تاثیر قرار داده است: «به نظرم خیلی واضح است که زندگی روزمره ما میتواند از سریالهایی که دنبال میکنیم، تاثیر بپذیرد. حالا این تاثیر از مدل سیگار کشیدن هست تا تغییر در سبک تغذیه، پوشش و البته تکیه کلام ها.»
سامان میگوید بعضی از سریالها چیزی را از زندگی شما کم یا چیزی هایی را به آن اضافه میکنند: «البته همه این طور نیستند. سریالی که تا این اندازه تاثیر گذار باشد کمتر دیدهام. اما یکی از دوستانم با دیدن سریال پیکی بلایندرز و کارآگاه حقیقی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و تبدیل به یک سیگاری پر مصرف شد.
نکته خندهدار ماجرا اینجاست که شخصیتهای این سریالهای معروف «کیلین مورفی» و «متیو مک کانهی» هستند که در زندگی واقعیشان لب به سیگار نمیزنند. از سیگار متنفر هستند و تغذیه سالم دارند. سیگاری که در سریال استفاده میکنند گیاهی و نمایشی است. بیشتر کاراکترهای اصلی مرد در سریالها شخصیتی دارند که زن داستان شیفته آن ها میشود. شاید برای همین باشد که پسرهای جوانتر خودشان را در قالب این مردها میبینند و میخواهند مثل آن ها رفتار کنند تا برای جنس مخالفشان جذاب باشند. اما همه میدانیم که این یک جذابیت پوشالی است و دیر یا زود خودش را نشان میدهد.»
*** اختلالی به نام ریواچ کردن!
در بین سریالباز های افراطی اختلالهای ریز و درشتی دیده میشود اما این یکی از همه جدیتر است. ماجرا از این قرار است که بعضی از آن ها چند سریال را پشت سر هم میبینند. اما یکی یا دو مورد از آنها بیش از بقیه روی شان تاثیر میگذارد. یک جوری با شخصیتهای داستان اخت میشوند که دیگر نمیتوانند آنها را نبینند. «محمد صادق» به طور منظم سریال میبیند اما میگوید در زندگیاش اختلالی به وجود نیامده است، ولی بعضی از دوستانش در گروههای معرفی سریال حرفهای عجیبی میزنند: «یک نفر بود که میگفت اگر فلان شخصیت را هر طول هفته نبیند و صدایش را نشنود مریض میشود! یک خانمی هم بود که چند فصل از یک سریال قدیمی را جلوی رویش میگذاشت و مثل تفآل زدن چند قسمت را انتخاب میکرد و دوباره و چند باره شروع به دیدن میکرد. در بین این رفقا کم نبودند آنهایی که دیالوگهای یک شخصیت را از حفظ و بدون مکث میگفتند و همه این ها به خاطر تماشای چند باره سریال بود.»
«محمد صادق» به مورد عجیبتری هم اشاره میکند: «چند سریال معروف هستند که بیشتر از بقیه ریواچ شدهاند. در گروههای مجازی دنبال کنندگان این سریالها گاهی مشاجرههای جدی اتفاق میافتاد که کدام این ها ارزش 10 بار دیدن را هم دارد. به این شکل در کسری از ثانیه آستانه تحمل نظر مخالف به صفر میرسد و یک دعوای درست و حسابی مجازی در گروهها راه میافتد. راستی یک آرزو هم بین سریال بین های افراطی مرسوم است. وقتی سریال مورد علاقهشان تمام میشود، آرزو میکنند کاش میتوانستند حافظهشان را پاک کنند و یک بار دیگر لذت تماشای بار اول آن سریال نصیب شان میشد!»
*** افسردگی شایع قسمت آخر
قسمت آخر سریال محبوب میتواند حکم یک کابوس تمامنشدنی و استرس زا را برای بعضی افراطیها داشته باشد. «رهام میرزایی» میگوید به موقع توانسته از این مدل امراض عجیب و غریب رهایی پیدا کند: «هر چه به آخرین قسمت سریال محبوبم نزدیک میشدم، غمگینتر بودم. تصور این که دیگر قرار نیست چیز تازهای درباره شخصیتها بدانم من را به این روز انداخته بود. یادم هست این رفتار در دو تا سه سریال برای من تکرار شد. اما بعد از مدتی با شروع زودتر سریال بعدی این حالت ها را از خودم دور کردم. کمی بعد بود که متوجه شدم با این رویهای که در پیش گرفتم نمیتوانم به زندگی عادیام بپردازم و درس بخوانم. به همین خاطر برای مدتی تماشای پشت سر هم سریال ها را کنار گذاشتم. برای این که از این کار پشیمان نشوم هم از گروههای پیشنهاد سریال و دانلود سریال خارج شدم.»
«رهام» میگوید گذر کردن از دپرس شدن بعد از قسمت آخر یک جور موفقیت به حساب میآید: «همیشه پیشنهادهایی برای رهایی از این غمگین شدن وجود دارد که به نظرم بدترین آن ها دیدن بلافاصله یک سریال جدید است. من فکر می کنم که این افراد به کمک جدیتری نیاز دارند.»
*** از نگاه کارشناس
بسیاری از متخصصان علم روانشناسی دنبال کردن سریالها به طور افراطی را مانند نتگردی های بیهوده اعتیاد آور میدانند. از نگاه بیشتر آن ها این امر ریشه در بیبرنامه بودن، بیانگیزگی و البته نوعی اضطراب ریشهای به دلیل کمبود اعتماد به نفس در فرد میدانند. دکتر سیما فردوسی در این باره میگوید: «اولا اعتیاد شاخههای مختلفی دارد. یعنی این طور نیست که ما تنها به کسی بگوییم معتاد که دچار سوء مصرف مواد مخدر شده باشد. تعداد زیادی از انسانها در زندگی روزمره به چیزهایی وابسته میشوند که نبود آنها میتواند در وجودشان خلاء ایجاد کند و باعث اضطراب شدیدشان شود. وقتی کسی که تنها ۱۰ دقیقه از گوشی موبایل خود و از پیامهای شبکههای مجازی بیخبر است بدخلق میشود و استرس میگیرد و تا آن را چک نکند، آرام نمیشود میگوییم دچار نوعی اعتیاد به نتگردی شده است. دنبال کردن افراطی سریالها به طوری که زندگی روزمره تحت تاثیر این عمل قرار بگیرد نیز نوعی اعتیاد است و باید درمان شود.»
«دکتر فردوسی» میگوید در وجود این افراد اضطرابی هست که به اشکال مختلف خود را نشان میدهد: «نکتهای که بسیار اهمیت دارد این است که باید کمک کنیم این جوانها درک درستی از دلیل اضطرابشان داشته باشد. عزت نفس خود را به تماشای یک سریال گره نزنند تا وقتی کسی از آن ها پرسید این را تماشا کردهای یا فلان پست و خبر را دیدی، نگران نشود و فکر نکند که از تمام دنیا عقب افتاده است. باید اعتماد به نفس را در این افراد تقویت کنیم. یکی از راهکارها هم این است که این افراد از گروههایی که به طور افراطی این کار را انجام میدهند، دور شوند. برنامهها و سرگرمیهای دیگری را جایگزین کنیم. در زندگیشان انگیزه برای برنامه منظم بوجود بیاوریم. بسیاری از این جوانها نمیدانند بدخلقیها، افسردگیهای دورهای، افزایش وزن به دلیل بی تحرکی و خستگی مفرط و اضطراب در طول روزشان به دلیل همین رویه غلط و نت گردی های بیهوده است. اگر استفاده از این سایتها را محدود کنند و به سریال دیدن مانند هر سرگرمی دیگری برنامه بدهند و طبق آن عمل کنند این علائم به سرعت در آن ها بهبود پیدا خواهد کرد و زندگی هدفمندتری را دنبال می کنند.»
انتهای پیام/