راه درمان نادانی چیست؟
راه درمان نادانی چیست؟
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه یولن، ما کمتر از آنچه میپنداریم میدانیم و بیشتر از آنچه میدانیم با یکدیگر بحث و جدل میکنیم. غالباً در پی اثبات حقانیت خویش هستیم تا کشف حقیقت. کسی نیست که بگوید حقیقت از من عزیزتر است. زیرا میپنداریم حقیقت در صیغه اول شخص مفرد است؛ غافل از اینکه حقیقت هویت جمعی دارد. محمد اسفندیاری، پژوهشگر و نویسنده، در کتاب «حقیقت و مدارا» در مقالهای به طور مفصل به موضوع جایگزینی هماندیشی به جای اندیشهستیزی پرداخته است که در ادامه، بخشهایی از آن را میخوانید.
درمان نادانی آن است که هماندیشی کنیم نه اندیشهستیزی
اگر میخواهیم حقیقت را بیابیم باید هماندیشی کنیم. هرکسی اندیشهاش را عرضه بدارد، تا از حاصل جمع اندیشهها، شاید حقیقت یافت شود. هیچکس به تنهایی نمیتواند حقیقت را بیابد و همگان نیز که هم اندیشی کنند، شاید حقیقت را بیابند. خالق انسانها فرموده است که من به شما جز اندکی علم ندادهام (سوره اسرا آیه ۸۵). این آیه خطاب به همه انسان هاست و بنابراین علم هر یک از ما کمتر از اندک است. پس چاره این است که این اندکها را جمع کرد تا سرمایه شود و چراغی فراراه. در خودپسندی ما همین بس که همواره میگوییم خداوند همه چیز را به آدم آموخت، «وعلّم آدم الأسماء کلّها»، گویا فراموش کردهایم که هم چنین فرموده است: إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا.
درمان این نادانی آن است که هماندیشی کنیم نه اندیشهستیزی. در پی تفاهم باشیم نه تخاصم، به جای اینکه دگراندیشان را تجهیل، تفسیق، تضلیل و تکفیر کنیم، چیزی از ایشان بیاموزیم. به جای ستیزیدن با این و آن و خارج کردنشان از میدان، به استقبال اندیشههای دیگران برویم. اندیشه درست حاصل جمع اندیشه هاست. حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: اِضرِبُوا بعضَ الرأیِ ببعضٍ یَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ، رایزنى کنید تا اندیشه درست متولّد شود. همچنین ایشان در جای دیگری فرمودند: مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الاْرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ.کسى که از آراى مختلف استقبال کند (و نظرات متفاوت را بررسى کند) موارد خطا را خواهد شناخت.
نه در ما گنجد اسرار الهی/ نه دریا گنجد اندر گوش ماهی
هر یک از ما به حکم انسان بودن و کمال مطلق نبودن، بهرهای محدود از حقیقت داریم. بنابراین باید بهرههایمان را روی هم بریزیم و با جمع و جور کردن آنها تصویری کامل از حقیقت به دست آوریم. حقیقت نه در یک نظریه است و نه در نظریه مخالف آن، بلکه در آن نظریهای است که از پس آندو عرضه میشود. حقایق بزرگتر از آنند که یک نفر بتواند همه آنها را صید کند و هر یک از انسان ها کوچکتر از آن است که بتواند همه حقایق را به چنگ آورد. انسان صیاد حقایق نیست، بلکه «انسانها» صیاد حقایقند. آنهم نه انسانهای یک عصر. نه درما گنجد اسرار الهی/ نه دریا گنجد اندر گوش ماهی.
جدل، آفت شناخت حقیقت است
عامه مردم، حتی شماری از دانشپژوهان در مسائل مورد اختلاف به جای کوشش برای درک آن، فیالففور به جدل و منازعه برمیخیزند. اگر پیچیدهترین مسأله فکری و اختلافی در جمع مردم مطرح شود، همگان اظهار نظر میکنند و فقط معدودی را میتوان یافت که به جای اظهار نظر و مجادله، میکوشند تا به درک اختلافها نایل شوند. برای درک اختلافها باید از روحیه جدلی پرهیز کرد، روحیه جدلی با روحیه علمی منافات دارد. کسی که روحیه علمی دارد در بند درک کردن است اما کسی که روحیه جدلی دارد دربند این است که حریفان را مغلوب سازد.
نه تنها باید از خوی مجادلهگرانه روی گرداند، بلکه باید جهد بلیغ کرد تا به مبادله افکار عادت کرد. مبادله در عرصه اندیشه همچون حوزه اقتصاد عامل پیشرفت است. همانگونه که اقتصاد بدون مبادله رشد نمیکند اندیشه نیز بدون مبادله تعالی نمییابد. آن که در سخن این و آن میپیچد و به مجادله میپردازد دانا نیست. دانا کسی است که دانش دیگران را به دانش خود میافزایند و به مبادله میپردازد. از پیامبر خدا روایت شده است: داناترین مردم کسى است که دانش مردم را با دانش خود جمع کند.
هماندیشی با انصاف ممکن است و انصاف با ستیزهجویی سازگار نیست. ستیزهجویی خواه بادین یا دینی و مذهبی و خواه با کسی و چیزی، به غیر از مخالفت است. ستیزهجویی عیبتراشی و لجاجت و تعصب است و خروج از مسیر انصاف. مخالف ممکن است اشتباه کند ولی عناد نمیورزد و اشتباهش از سر عناد نیست. حال اینکه بنای معاند راستی نیست و انحرافش از سر غرض و لجاجت است.
انتهای پیام/