روابط تهران-مسکو؛ الزامات اتحاد استراتژیک با «دیپلماسی مقاومت»
روابط تهران-مسکو؛ الزامات اتحاد استراتژیک با «دیپلماسی مقاومت»
«سرگئی کوژمیاکین» کارشناس سیاسی روس ضمن یادداشتی که در اختیار خبرنگار یولن در دوشنبه قرار داد، به بررسی وضعیت روابط روسیه و ایران و چشم انداز نتایج احتمالی سفر رسمی قریب الوقوع رئیس جمهور ایران آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» به «مسکو» پرداخت.
در این یادداشت آمده است: در حال حاضر نظام روابط بین الملل مرحله حساس و بحرانی خود را پشت سر میگذارد. این وضعیت به دلیل عمیقتر شدن بحران سرمایه داری و هژمونی جهانی غرب به رهبری آمریکا ایجاد شده است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظام سرمایهداری «پیروزی کامل و نهایی» خود را جشن گرفتند. گفته میشد نظام لیبرال سرمایهداری دیگر هیچ جایگزینی نخواهد داشت و سرنوشت بشر برای قرنهای متمادی با جهانیسازی که توسط این نظام هدایت میشود، گره خواهد خورد.
در همین راستا نیز کشورهایی را که از قرار گرفتن در چارچوب این نظام خودداری ورزیدند، «استثناهای تاسف آور» خوانده و به آنها برچسب «کشورهای یاغی» زدند. این بدین معنی بود که «جامعه جهانی» وجود آنها را برای مدت طولانی تحمل نخواهد کرد. این امر مبنای «توجیه» تجاوز به افغانستان، عراق و تعدادی از کشورهای دیگر شد و آمریکا و متحدانش سعی در معرفی اقدامات خود به عنوان «مبارزه کل جهان متمدن علیه بربریت» کردند.
با این حال دیری نگذشت تا در این سیستم شکافهایی ناشی از تضادها و نقایص به اصطلاح «مادرزادی» هر روز بیشتر و بیشتر شد. بحران مالی جهانی که در سال 2008 اتفاق افتاد، دنیای سرمایهداری را برای سالها در رکود عمیق فرو برد. تلاشها برای سرنگونی دولتهای قانونی سوریه، ونزوئلا، نیکاراگوئه، بلاروس و سایر کشورهایی که سیاست مستقلی را دنبال میکنند، ناکام ماند.
مهمتر از همه، ساختمان به ظاهر مستحکم سیاست جهانی که در راس آن آمریکا و پله بعدی متحدان نزدیک آن و در سطح پایین باقی کشورهای قرار داشتند که موظف به پذیرش هژمونی «اربابان» بودند، شروع به فروپاشی کرد.
چین بیش از پیش در حال تبدیل شدن به یک بازیگر کاملا مستقل و ابرقدرت اقتصادی است که قصد دارد در آینده نزدیک آمریکا را از «قله اقتصادی» پایین بکشد.
کشورهای دیگری نیز از جمله جمهوری اسلامی ایران و روسیه، زیر بار زورگوییهای آمریکا نرفته و نمیروند. آنها خواستار احترام به حق حاکمیت خود و اقدامات مستقل در مناطق همسایه هستند. به عنوان مثال «مسکو» روی دریافت ضمانتهای امنیتی و توقف گسترش ناتو به شرق اصرار دارد.
البته «هژمون پیر» در سیمای آمریکا هرگز به صورت داوطلبانه از جایگاه پلیس جهانی به نفع مراکز جدید نفوذ کنار نخواهد کشید. این امر به طور ناگزیر رویارویی و اختلافات را در پی داشته و سیاست جهانی را کمتر از گذشته قابل پیش بینی میکند.
در این راستا، گامهایی که بتوانند توازن قوا را به نفع این یا آن اردوگاه تغییر دهند، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. سفر رسمی آیت الله «سیدابراهیم رئیسی» رئیس جمهور جدید ایران به روسیه چنین گامی خواهد بود که در روزهای نزدیک صورت خواهد گرفت.
این رویداد به چند دلیل مهم است. اولاً اینکه آقای رئیسی نخستین سفر خویش به روسیه را انجام میدهد. ثانیاً، برگزاری این سفر با توجه به سیاست خارجی دولت جدید ایران تحت عنوان «نگاه به شرق» دارای اهمیت و وزن خاصی خواهد بود. قابل ذکر است که در دولت «حسن روحانی» احیا و برقراری روابط با غرب در اولویت قرار داشت، اما توجه دولت آقای رئیسی روی مناطق پیرامونی تمرکز یافته که کشورهای آسیایی را نیز شامل میشود.
میتوان گفت «اقتصاد مقاومتی» که رئیس جمهور جدید ایران به آن پایبند است، با «دیپلماسی مقاومت» تکمیل و تقویت خواهد شد که منجر به استحکام قطب سیاسی مخالف جهان غرب خواهد شد.
علیرغم اینکه تنها 6 ماه از روی کار آمدن دولت رئیسی میگذرد، سیاست «نگاه به شرق» چارچوبهای ملموس و مشخصی به خود میگیرد. «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران در 23 دی به چین سفر کرد و پیش از آن از عمان و قطر نیز بازدید داشت. علاوه بر آن طی هفتههای اخیر مذاکراتی با مقامات مختلف سوریه، امارات، ترکمنستان و افغانستان هم انجام شد. ورود ایران به سازمان همکاریهای شانگهای به عنوان تقویت روابط با اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز بخشی از سیاست «نگاه به شرق» است.
ثالثاً، این سفر در متن رویدادهای سرنوشتساز برای ایران و روسیه انجام میشود. مذاکرات بر سر برجام در «وین» از سر گرفته شده و کشورهای غربی به هر طریق ممکن در تلاشند «تهران» را وادار به چشم پوشی از حقوق مشروع خود کنند. از اینجاست که اقدامات تهاجمی علیه جمهوری اسلامی به طور قابل توجهی شدت گرفته است. از جمله مقامات اسرائیل به طور آشکار و با تایید ضمنی «واشنگتن» تهدید به تعرض علیه ایران کرده و اقدامات ماجراجویانه و دشمنانه خود علیه سوریه را افزایش داده است. همزمان آمریکا نیز به گسترش حضور نظامی در خاورمیانه اشاره داشته و از تشکیل یک بلوک ضد ایرانی با حضور اسرائیل و پادشاهیهای خلیج فارس استقبال میکند.
روسیه نیز در حال تجربه روندهای مشابهی است. جنگ تبلیغاتی علیه این کشور با اتهام «تجاوز به اوکراین» دنبال میشود. در متن چنین شرایطی، ناتو در حال افزایش نیروهای خود در شرق اروپا و از جمله در حوزه «بالتیک» و دریای سیاه است. در گفت و گوهای دیپلماتهای روسی و آمریکایی که در «ژنو» صورت گرفت، مسکو خواستار ضمانتهای امنیتی شد که آمریکا عملا از این موضوع سر پیچید.
با توجه به موارد یادشده، مذاکرات «ولادیمیر پوتین» و «سید ابراهیم رئیسی» از پتانسیل بالایی برخوردار خواهد بود. هر دو کشور این فرصت را دارند که برگ برنده مهمی برای حفظ منافع و تقویت مواضع خود در عرصههای سیاسی و اقتصادی به دست آورند. این مهم در شرایطی که هم روسیه و هم ایران تحت تحریمها و همچنین فشارهای دیپلماتیک قرار دارند، اجازه میدهد تا احساس اعتماد بیشتری داشته باشند.
در این راستا، اسناد دوجانبهای که قرار است در مسکو به امضا برسد، شایسته توجه است. در میان این اسناد، توافقنامه همکاری در زمینههای امنیتی و دفاعی نیز وجود دارد که تهران در چارچوب آن میتواند جنگنده های روسی را خریداری کند و بر سر آموزش خلبانان ایرانی به توافق برسد. بر اساس برخی خبرها، موضوع خرید سامانه پدافند هوایی اس-400 روسی نیز در این مذاکرات مطرح خواهد شد.
اگر این اتفاق بیفتد، جمهوری اسلامی در این برهه زمانی حساس از حمایتهای محسوسی برخوردار خواهد شد. منظور صرفاً حمایتهای نظامی نبوده بلکه بیشتر سیاسی نیز است.
روسیه هم در شرایطی که مذاکرات با آمریکا عملا به شکست مواجه شده میتواند به غرب نشان دهد که عرصه جهانی فقط محدود به «واشنگتن» و «بروکسل» نبوده، بلکه متحدانی در شرق نیز وجود دارند.
اما هنوز که سفر رئیسی انجام نشده است، این همه در سطح حدس و پیش بینی قابل طرح است. نگارنده این مطلب صادقانه این آرزو را دارد که دیدار و مذاکرات مسکو به تقویت اتحاد استراتژیک بین دو کشور منجر شود، ولی در عین حال بر آن است که تعدادی از موانع جدی بر سر راه وجود دارد که در این خصوص باید صادقانه حرف زد.
تاریخ روابط دوجانبه روسیه و ایران نشان میدهد «کرملین» علیرغم همسانی منافع ژئوپلیتیک خود با جمهوری اسلامی، برای نزدیکتر شدن به تهران تا حد یک ائتلاف یا اتحاد تمام عیار نظامی-سیاسی و اقتصادی در حقیقت عجلهای ندارد. یعنی هنوز بین همسویی منافع و اتحاد استراتژیک فاصله وجود دارد. در اینجا میتوان به موضع و رفتار مسکو در مورد تحویل سامانههای اس-300 و سپس اس-400 و تاخیر در ورود ایران به سازمان همکاری های شانگهای و غیره اشاره کرد.
تجارت دوجانبه، علیرغم پتانسیل بسیار بالای همکاریهای روسیه و ایران در سطح بسیار پایینی قرار دارد. مبادله بازرگانی دو کشور طی سال گذشته میلادی 2.2 میلیارد دلار بوده است. این فقط کمی بیشتر از سطح تجارت بین روسیه و عربستان سعودی (1.7 میلیارد دلار) و مشابه با سطح تجارت متقابل روسیه با اسرائیل (2.2 میلیارد دلار) است. ایران در فهرست شرکای تجاری روسیه فقط جایگاه چهل و ششم را به خود اختصاص داده است.
شرایط فوق عمدتا به این دلیل پیش آمده است که سیاست خارجی مسکو تا حد زیادی تحت تأثیر منافع شرکتهای بومی تأمین کننده مواد اولیه قرار دارد. به همین دلیل، ایران که دارای ذخایر غنی نفت و گاز است، از نظر بخشی از نخبگان روسی نمیتواند برای آنها نقش کشورهای اروپایی یا ترکیه را ایفا کند. گذشته از آن برخی از دوایر حاکم در روسیه به ایران (به خصوص با احتمال از سرگیری برجام) به عنوان یک رقیب خود در بازار جهانی مواد اولیه نگاه میکنند.
این نکته نیز قابل ذکر است که کرملین علاقهای به تیرگی روابط خود با اسرائیل ندارد که این واقعیت را میتوان در موضوع سوریه مشاهده کرد. حملات نیروی هوایی اسرائیل به این کشور با بی طرفی مسکو انجام میشود. حتی حملات اخیر به بندر «لاذقیه» که در مجاورت پایگاه نظامی روسیه قرار دارد، واکنش منفی مسکو را برانگیخته نکرد.
به این موضوع همچنین باید روابط با عربستان سعودی را نیز اضافه کرد که اهمیت آن مورد تاکید کرملین است. در ماه آگوست سال گذشته میلادی، وزارتخانههای دفاع دو کشور قرارداد همکاری امضا کردند و اخیرا «لئونید اسلوتسکی» رئیس کمیته امور بین الملل مجلس دومای دولتی روسیه ضمن اظهارات بحث برانگیزی، سیاست «ریاض» را صلح آمیز و عامل ثبات در منطقه خاورمیانه توصیف کرد.
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که مذاکرات روسای جمهور روسیه و ایران ممکن است با امضای چند توافقنامه و قرارداد (مانند فروش جنگندههای سوخو 35) به پایان برسد، اما به صورت جدی نمیتوان انتظار به هم نزدیکتر شدن مسکو و تهران را داشت زیرا به نظر میرسد کرملین ترجیح میدهد فاصله مشخصی را در روابط خود با ایران حفظ کند.
البته این نوع نگاه اشتباهی بسیار جدی است زیرا در شرایط فشار فزاینده بر روسیه، باید مسکو روابط خود با شرکایی را که با آنها دارای منافع بلندمدت مشابهی است، تقویت کند. در راس این کشورها ایران و چین قرار دارد. غفلت از این امر مهم میتواند برای مسکو پیامدهای منفی داشته باشد که رفع آنها به هزینهها و زمان زیادی نیاز خواهد داشت.
انتهای پیام/ح