روایت زندگی روشن دلی که ستون خانواده بود
به گزارش خبرگزاری فارس از ایلام، صدایش را همه مردم کوچه و بازار ایلام میشناختند، روشندلی که روشنی قلبش به وسعت آسمانها و دریاها بود؛ او به جوراب فروش معروف بود؛ همه به خاطر دارند دوران کودکیشان را از او بارها جوراب خریداری کردهاند، وقتی قصد خرید از او را داشتند مقابلش قرار میگرفتند و او ما را تنها از روی صدا تشخیص میداد.
اما دو سالی است روشن دل ایلامی چراغ دلش خاموش شده و دیگر نه کاسبی دارد و نه شغلی تا بتواند معیشت زندگی را فراهم کند؛ چرا که آن خیابان دیگر به محل عبور و مرور و تردد تبدیل شده و دیگر اجازه نمیدهند در آنجا جوراب بفروشد و او را از این کار منع کردهاند؛ عمو سعد نابینای جوراب فروش این روزها وضعیت خوبی ندارد.
با وجود نابیناییش دردش را در قلبش حبس کرده و با چشمانش دنیا را لمس میکند؛ او فقط نگران آینده فرزندانش است، فرزندانی که پدرشان هیچ درآمدی ندارند؛ تنها درآمد آنها یک حقوق ساده و ناچیز مستمری از بهزیستی است که آن هم صرف هزینه تردد دخترش میشود.
سعد اقبالجو روشندل ایلامی و کاسب معروف محله خیابان طالقانی ایلام متولد سال ۱۳۵۰ و اولین فرزند خانواده است، نابینایی او به دلیل ازدواج فامیلی (دختر عمو و پسر عمو) آن هم بدون انجام مشاوره است، خانوادهاش شش پسر و یک دختر دارند که از بین آنها فقط عمو سعد نابینا است.
در ابتدا نابینای کامل نبودم
وی افزود: از ابتدا نابینای کامل نبودم، یادم میآید تا دوره نوجوانی جلو چشمانم پرده تاری را میدیدم و اندکی روشنی و تاریکی محیط را متوجه میشدم؛ پدر و مادرم مرا برای درمان به دکترهای زیادی بردند ولی تمام آنها یک حرف مشترک داشتند و آن هم این بود: چشمان من درمان نمیشوند.
این روشندل ایلامی ادامه داد: سال ۶۷ ابتدا چشم چپم و سال ۶۸ نیز چشم راستم نابینای کامل شد و رنگ سیاه همنشین تمام اوقات زندگیم شد.
عمو سعد گفت: آن زمان ۱۷ سال بیشتر نداشتم و در اوج نوجوانی ذوق و شوق دویدن و دوچرخه سواری و صدها کاری که یک پسر نوجوان دوست دارد انجام بدهد را در وجود داشتم؛ اما حسرت انجام تمام آنها در قلبم ماند.
کاش دوباره بتوانم جوراب فروشی را ادامه دهم
وی یادآور شد: با کمک بهزیستی در یکی از روستاهای اطراف شهر یک واحد مسکونی تحویل گرفتیم و ما پس از سالها صاحب خانه شدیم؛ اما وضعیت سختی را میگذرانیم من الان صاحب ۳ بچه هستیم ای کاش بشود جایی فراهم شود و امکانی فراهم شود تا دوباره جوراب فروشی را ادامه دهم.
ما درآمدی نداریم؛ کاش مسوولین به ما توجه کنند
راضیه همسر این نابینا به فارس گفت: خانم خبرنگار دردها باید تجربه و لمس شوند تا بشود درک کرد؛مسوولین درکی از شرایط ما ندارند آیا میشود بدون هیچ درآمدی زندگی را گذراند؟
وی اظهار کرد: دولت و مسوولین ایلام اگر حمایت کنند قطعا مشکل ما حل میشود؛ مگر چه میشود ما هم یک روز نفس راحتی بکشیم؟ مگر چه میشود این صدای حبس آلود و پر غصه ما به گوش مسوولین برسد؟ کمیته امداد کاش در خصوص ایجاد یک شغل برای همسر نابینایم مارا یاری دهد؛اجناس گران شده است از طرفی ما هم درآمدی نداریم.
این خانواده نیازمند حمایت است
م-ن یکی از همسایههای عمو سعد نیز در گفتوگو با فارس گفت: خانواده اقبالجو واقعا شرایط خوبی ندارند؛ حتی ما بارها دیدیم نان شب را ندارند بخورند این واقعا دردآور است.
وی بیان کرد: نهادهای مورد حمایت از جمله کمیته امداد، بنیاد علوی، بنیاد مستضعفان، موسسات خیریه باید نهایت حمایت را به این خانواده داشته باشند.
به کمک بهزیستی صاحب خانه شدهاند
زهرا همتی مدیرکل بهزیستی ایلام نیز در گفتوگو با فارس بیان کرد: خدمت رسانی به همه عزیزان جامعه هدف توسط این اداره کل در بخشهای مختلف ارایه میشود.
وی در خصوص کمک به این خانواده گفت: تامین سرپناه یکی از نیازهای ضروری و مهم مددجویان است که در این زمینه با حمایت بهزیستی سرپناه این خانواده تامین شده است.
همتی اظهار کرد: علاوه بر این ماهیانه مستمری این خانواده به صورت بعد خانوار برقرار که به حساب سرپرست این خانواده واریز میشود.
وی در خصوص شرایط قانونی برای پرداخت تسهیلات اشتغال به جامعه هدف گفت: در این زمینه متقاضیان باید دارای شرایطی از جمله داشتن مدرک فنی و حرفهای باشند.
به گفتهی همتی، در صورتیکه مددجویان شرایط لازم داشته باشند بهزیستی نیز مساعدت حداکثری در این زمینه انجام خواهد داد.
حال در وادی این روزگار، قلب اگر کور باشد دنیا، تماشاگه راز است و راز را با چشم نمیتوان دریافت آن دنیایی که چشم همه را به خود خیره و مردمان را مسحور خویش کرده، فقط یک برهوت است که تو را توفیق ندیدن آن دادهاند؛ بهشتی که در چشمان نابینایان تعریف میشود.
انتهای پیام/ 970813