روایت ظفر| وقتی بعثیها به هلیکوپتر ژنرالشان تیراندازی میکردند
روایت ظفر| وقتی بعثیها به هلیکوپتر ژنرالشان تیراندازی میکردند
یولن ـ گروه حماسه و مقاومت: عملیات بیتالمقدس در روز دهم اردیبهشتماه در غرب رودخانه کارون و خرمشهر و با رمز عملیات «یا علی بن ابیطالب» با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز به خرمشهر، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جاده اهواز به آبادان از برد توپخانه دشمن و همچنین تأمین مرز بینالمللی به صورت مشترک توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. طی این عملیات بیش از پنج هزار کیلومتر از اراضی اشغالی از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز خرمشهر آزاد شد.
بهرهگیری از انگیزههای ریشهدار دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزی شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران هشت سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند.
یولن مصمم است در قالب سلسله مطالبی با عنوان «روایت ظفر» با تکیه بر آثار و اسناد موجود در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان حاضر در عملیات منتشر کند که بخش هشتم آن در ادامه میآید:
روایت سردار شهید احمد غلامی
سردار شهید احمد غلامی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «از ری تا شام» درباره عملیات بیتالمقدس میگوید: عراقیهای داخل شهر از اوضاع مطلع بودند. عدهای از آنها به شهر رفتوآمد میکردند و از مسیر شلمچه روزانه برایشان غذا و مهمات میآمد.
با بسته شدن آن مسیر، آنها در تنگنا قرار گرفتند. وقتی خبرهای جدید به گوش عراقیها رسید و دیدند در چه وضعیت سختی قرار دارند، تسلیم شدند.
در آن اوضاع، فرماندهان عراقی تصمیم گرفتند؛ با هلیکوپتر از منطقه خارج شوند. از پایین، عدهای از عراقیها، هلیکوپتر را میزدند و از اینطرف هم بچههای ما آن را میزدند. عراقیها بیشتر آن را میزدند. نمیخواستند فرماندهشان که ژنرال بود از صحنه خارج شود. خیلی آدم خشنی بود. نیروها از او دلخور بودند.
صبح عملیات که خرمشهر آزاد شد، دیگر داخل شهر درگیری نبود و صدای تیر نمیآمد. فقط از جبهه ما بهطرف شهر شلیک میشد.
با آزاد شدن خرمشهر، مارش زدند و نیروها رفتند در مسجد جامع شهر، نماز شکر خواندند. مردم خرمشهر و جنوب بهطرف شهر هجوم آوردند.
منبع
مژدهی، علی، از ری تا شام: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸.
انتهای پیام/