روایت عاشقی با خدا در «بهت قول میدم»/ با هرپارگراف کتاب اشک ریختم
روایت عاشقی با خدا در «بهت قول میدم»/ با هرپارگراف کتاب اشک ریختم
به گزارش خبرنگار حوزه کتاب و ادبیات یولن، مرضیه جوادی اینانلو، طلبه فقه در حوزه علمیه و دانشجوی رشته حقوق است که به تازگی، کتاب «بهت قول میدم» را روانه بازار کرده است. این کتاب عاشقانهای از جنس ایمان، تقوا، یاد خدا، شجاعت، صبر، ایستادگی در برابر دشمن و همینطور عشق صاف و ساده یک شهید مدافع حرم و همسر ایشان را روایت میکند.
در ادامه، به بهانه چاپ این کتاب در انتشارات اوستای پارسیان، با نویسنده گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
روایتی از زندگی یک شهید مدافع حرم
موضوع کتاب «بهت قول میدم» چیست و به چه پرداخته است؟
این کتاب درباره زندگی شخصی و زندگی مشترک یکی از شهدای مدافع حرم به نام شهید امیرعلی سبحانی است.کتابی سراسر عشق و دلدادگی دو جوان عاشق است که به طور اتفاقی در صحن امامزاده یکدیگر را میبینند و این آشنایی ادامه پیدا میکند تا پسر قلب دختر را به دست میآورد. امیرعلی میرود و فاطمه تنها میماند با کولهباری از خاطره، با هزار حرف نگفته در سینه، با دلتنگی عجیبی که تمام وجودش را فراگرفته، به خود میبالد از اینکه همسرش مرد میدان بود، مرد جنگ بود و در جبهه حق علیه باطل، مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح داد.
ترجیح داد که جانش را در راه دفاع از حرم مطهر اهلبیت (ع) فدا کند تا مبادا دشمن هتک حرمتی به مقام والای این عزیزان بکند. دختر هم میداند که در این راه دوری و بیخبری همدم همیشگیاش خواهد بود و دلتنگیهای مداوم اما با توکل به خدا دل به پسر میسپارد و پا در این راه میگذارد تا اینکه بالاخره خبر شهادت همسرش را به او میدهند.
انگیزهام توصیه رهبری درباره روایت شهدا بود
چه شد که تصمیم گرفتید روایت زندگی شهید را بنویسید؟
از بچگی خیلی علاقه به نوشتن داشتم. در مدرسه هم در درس انشاء خیلی قوی بودم. همیشه در مسابقههای مدرسهای که بهترین انشاء انتخاب میشد، نفر اول میشدم. اگر توصیه امام خامنهای در زمینه روایت حقایق حادثه دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم نبود، شاید این کتاب را نمینوشتم.
در این کتاب از اسامی مستعار استفاده کردهام
چرا اولین کتابی که نوشتید درباره مدافعان حرم بود؟
در یکی از سخنرانیها، مقام معظم رهبری به موضوع روایت حقایق پرداختند و فرمودند: «شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلاب خودتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند. شما اگر حادثه دفاع مقدس و مدافعان حرم را روایت نکنید، دشمن روایت میکند و هرجور که دلش میخواهد، روایت میکند و روایت دروغ میکند. این کاری است که ما باید انجام دهیم و وظیفه جوانهای ماست.» با شنیدن این سخنرانی با خودم تصمیم گرفتم که اولین کتابی که مینویسم روایتی از زندگی یکی از شهدای مدافع حرم باشد و فکر میکنم تنها راهی بود که برای تشکر از این عزیزان به خاطر دفاع از اسلام از دستم برمیآمد.
اینکه بتوانم یاد شهدا را زنده نگه دارم. با همسر ایشان صحبت کردم و او هم قبول کردند که داستان زندگیشان را برایم تعریف کنند و من هم آن را بنویسم. من در این کتاب از اسامی مستعار استفاده کردهام؛ چراکه خانواده شهید رضایت نداشتند از اسامی حقیقی آنها استفاده کنم.
شهید بین دین و عشق، دین را انتخاب کرد
به نظر خودتان کدام وجه از این کتاب باعث میشود تا مخاطب ارتباط بیشتری با آن برقرار کند؟ و هدف از نگارش این کتاب چه بود؟
اینکه یک رزمنده با اینکه در فضای جنگی قرار میگیرد و صدای توپ و تفنگ و گلوله جذاب است. اما برای شنیدن صدای کسی که دوستش دارد تلفنش را دست بگیرد، موجب جذب مخاطب به داستان میشود. اما مهمترین چیزی که باعث ارتباط بیشتر مخاطب با کتاب میشود، ویژگی رفتاری این شهید بزرگوار این است. شهید سبحانی هم در زندگی دنیوی خیلی خوب پیش میرفت و هم به فکر زندگی اخروی بود. بین دین و عشق، دین را انتخاب کرد. به نظرم نکته اصلی اینجا بود که عشق اول و آخر همه انسانها خداست. این شهید عزیز هم تلاش کرد که در راه خدا باشد و در راه خدا شهید شود و به خدا برسد.
همه هدف من این بود که زندگی کسی را به نمایش بگذارم که هم مذهبی بوده و هم عاشق و هم مدافع. کسی که هم در راه دینش هم در راه قلبش جهاد کرد.
آیا باز هم قصد نوشتن کتابی در رابطه با شهیدان مدافع حرم را دارید؟
بله. البته، هرچقدر هم که بنویسیم، بازم کم است. با توجه به علاقه شدیدی که به رهبری دارم و اینکه ایشان در یکی از سخنرانیهایشان کتابی را معرفی کردند که زندگینامه یکی از شهدای مدافع حرم بود، بیشتر ترغیب شدم. من آن زمان فهمیدم که باید بیشتر برای این عزیزان وقت گذاشت.
در سینمای ما هیچ فیلمی درباره شهدای مدافع حرم ساخته نشده و اگر هم ساخته شده خیلی کم بوده است و این جای تاسف دارد. شهدای مدافع حرم چیزی از شهدای دفاع مقدس کم ندارند؛ ولی به نظرم مقداری در حقشان کم لطفی شده است. نسل جدید به فیلم و کتابهای بیشتری نیاز دارند تا حال و هوای زمان جنگ را بفهمند. جدا از اینکه درباره یک جنگ میشود حرفهای مفیدی زد، درباره تجربیات کسانی که جنگیدند هم خیلی حرفها میشود زد.
روایتی از دلکندنهای دنیایی شهدا در یک کتاب
کتاب «بچههای محل» هم از دیگر آثار شماست، موضوع این کتاب چیست؟
بله و همینطور پنج کتاب دیگر هم نوشتم که بنا بر دلایلی هنوز برای چاپشان اقدام نکردم. دوست داشتم کسی که این کتاب را میخواند، متوجه شود وقتی کسی برای دفاع از کشورش میرود، مثل همه ما خانواده دارد، عشق دارد، درس میخواند، شغلی دارد؛ اما از یک جایی به بعد امنیت کشور و خاک وطنش برایش اولویت بیشتری پیدا میکند.
من خواستم در این کتاب به مخاطبان بگویم که چقدر راحت میشود تمام اولویتها و دلمشغولیهای زندگی را رها کرد و برای دفاع از تمامیت ارضی ایران وارد جبهههای جنگ شد. من سعی کردم در این کتاب فقط راجع به جنگ صحبت نشود. راجع به این صحبت شود که جوانهای دهه ۶۰ در دورهای زندگی میکردند که بغل گوششان بمب و موشک بوده؛ ولی قلبشان برای عشقشان میتپیده و همینطور برای شهادت لحظهشماری میکردند. فرقی نمیکند چه دختر چه پسر چه مرد و چه زن دوشادوش همدیگر از خاک و ناموس و وطنشان دفاع میکنند.
تاثیرگذارترین اتفاقی که در طی نوشتن رمان «بهت قول میدم» برایتان افتاد، چه بود؟
برای هر پاراگرافش کلی اشک ریختم و با تمام روح و جسمم با شخصیتها همزادپنداری کردم. با اینکه در زندگیشان نبودم و آن همه عشق و احساسات را از نزدیک ندیدم؛ اما انگار برای خود من اتفاق افتاده بود، انگار شخصیتها را میشناختم و برایم کاملاً باور پذیر شده بود.
درباره شهدا باید فیلم و تئاتر ساخت
در جامعه امروز ما پرداختن به ادبیات پایداری چقدر ضرورت دارد؟
اهمیت خیلی زیادی دارد. هر چه قدر هم فیلم، کتاب، رمان درباره این عزیزان ساخته شود، باز هم کم است و حتی میشود نمایشنامه در این زمینه نوشت و تئاتر هم ساخت. در زندگی امروزی برخی از ارزشها از یاد رفتهاند. مثلاً هشت سال دفاع عاشقانه جوانهای مملکتمان و عزیزانی که جانشان را کف دستشان گذاشتند و برای امنیت ما جنگیدند. در حد شأن و منزلتشان بود که بیشتر از اینها پرداخته شود. به نظر من زنده نگه داشتن انقلاب و ادامه دادن راه مقام معظم رهبری دقیقاً گرهخورده به شهیدان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم است و هرچه اسم این عزیزان راه و رسمشان و فداکاریهایشان را یادآوری کنیم، کم است.
انتهای پیام/