به گزارش خبرگزاری یولن، در سرمقاله هشتاد و پنجمین شماره روزنامه اینترنتی صدای ایران رسانۀ KHAMENEI.IR با عنوان «قدرت نرم جهان اسلام، کابوس منفورترین رژیم دنیا» آمده است:
امروز حدود ۹۰ روز از آغاز جنگ تحمیلی رژیم صهیونی علیه ایران میگذرد. جنگی ترکیبی که یکی از صفحات اصلی آن، عملیاتهای رسانهای رژیم اسرائیل و آمریکا علیه ایران نزد افکار عمومی دنیا بود. انسجام بینظیر داخلی و تظاهراتها و حمایتهای گسترده مردم جهان از ایران و علیه جنایات رژیم موید شکست قطعی رژیم صهیونی در این صفحه از جنگ بود. این رژیم در حوزه افکار عمومی جهان شکست بزرگتری نیز در دو سال اخیر متحمل شده و آن هم مسئله غزه است.
امروز آنها منفورترین رژیم در نزد افکار عمومی دنیا هستند و فضای تنفر از رژیم از جمعیت میلیاردی امت اسلامی هم فراتر رفته و شرق تا غرب عالم را فراگرفته است. این یک تجربه است. تجربه وحدت در یک هدف مشترک. وحدت علیه یک رژیم غاصب و نسلکش. اما با کمال تاسف، این وحدت نظر و «یکصدایی» که امروز بین ملتهای مسلمان و دیگر ملتهای آزادهی جهان علیه رژیم صهیونی وجود دارد، خروجی عملی بین دولتهای اسلامی ندارد.
هنوز ارتباطات اقتصادی و سیاسی آنها با این رژیم سرطانی برقرار است و میتوان گفت هنوز رگ حیات رژیم غاصب وصل است. به نظر میرسد یکی از خطوط اصلی دیپلماسی جمهوری اسلامی ما باید این باشد: به دولتها سفارش کنیم و تأکید کنیم که روابطشان را با رژیم قطع کنند؛ اوّلاً و در درجهی اوّل روابط بازرگانی، در درجهی بعد هم روابط سیاسی را قطع کنند. این گزاره باید دستورکار قطعی و فوری دستگاه دیپلماسی ما باشد.
از پایههای رسیدن به این هدف یعنی قطع رگ حیات رژیم، ایجاد مطالبه بیشتر در ملتها برای فشار به دولتهای خود است و از مؤثرترین روشها تقویت دیپلماسی عمومی است. دیپلماسی عمومی در ذات خود مبتنی بر مردم است. برخلاف دیپلماسی رسمی که از مجاری دولتها، وزارتخانهها و نهادهای حاکمیتی پیگیری میشود، دیپلماسی عمومی از مسیر رسانهها، دانشگاهها، نهادهای مردمی و حتی علما و روشنفکران دینی جریان مییابد. این نوع دیپلماسی، اگرچه غیررسمی است، اما بهویژه در عصر ارتباطات نقشی تعیینکننده دارد.
زیرا در نهایت، افکار عمومی است که بر روند تصمیمگیری دولتها اثر میگذارد. هنر دیپلماسی عمومی در این زمینه، دو چیز است: تقویت اشتراکات و کاهش اختلافات. ما در بستر جهان اسلام، اشتراکات فراوانی داریم: کتاب مشترک، قبله مشترک، پیامبر واحد، و در بعد سیاسی، مبارزه با رژیم صهیونیستی و دفاع از قبله نخست مسلمانان، مهمترین اشتراک ماست؛ این اشتراکات را باید تقویت کنیم. در مقابل، اختلافات موجود اگرچه محدود است، اما دشمنان اسلام همواره میکوشند آنها را پررنگ سازند.
در همین چارچوب، رهبر معظم انقلاب اسلامی، سال ۹۱ در حکم انتصاب «دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی» بر ایدهای تأکید کردند که میتوان آن را محور اصلی دیپلماسی عمومی جهان اسلام دانست: «دیپلماسی وحدت اسلامی». این تعبیر، واجد بار معنایی عمیقی است و ضرورت دارد بهعنوان یک راهبرد کلان مورد توجه جدی قرار گیرد.
رسالت «دیپلماسی وحدت اسلامی» این است که اختلافات را به حاشیه رانده و تکیه اصلی را بر نقاط اشتراک مسلمانان استوار سازد. اهمیت این مساله آنجایی بیشتر نمایان میشود که ببینیم از مهمترین راهبردهای رژیم صهیونی چه در جریان جنگ ۱۲ روزه و چه در دو سال اخیر و یا دوران گذشته در ایران، لبنان، فلسطین و دیگر مناطق محوری، تشدید فضای نقار و دشمنی بین مسلمانان است.
سرمایهگذاری سنگین رژیم بر اختلافافکنی بین ملتهای مسلمان نشان میدهد که اتحاد و یکصدایی، به نوعی قدرت نرم جهان اسلام است و این همان کابوس اصلی رژیم در مواجهه با افکار عمومی جهان اسلام و ملتهای آزادهی دنیاست و دیپلماسی عمومی ابزار تقویت این اتحاد و همگرایی بین ملتها و دولتهای اسلامی علیه رژیم کودککش اسرائیل است.
31218