زندگی در قاب اینستاگرام: چرخه بیپایان مقایسه
زندگی در قاب اینستاگرام: چرخه بیپایان مقایسه
اینستاگرام، بهعنوان مصداق بارز این روند، تبدیل به یک تئاتر مدرن شده که در آن هر پست، صحنهای از یک «زندگی بیعیب و نقص» است. اما آیا واقعا اینطور است؟ یا ما فقط تماشاگرانی هستیم که در پشتصحنه این نمایشها را نمیبینیم؟
هر روز صبح، قبل از آنکه پایمان را از رختخواب بیرون بگذاریم، گوشیمان را برمیداریم و وارد دنیایی میشویم که در آن آدمها روی قایقهای تفریحی، در کنار ساحلهای شنی یا پشت میزهای صبحانه رنگارنگ نشستهاند. چهرههای خندان، لباسهای برند و غذاهایی که انگار از دل یک مجله آشپزی بیرون آمدهاند. اما پشت این تصاویر چه چیزی نهفته است؟
واقعیت این است که شبکههای اجتماعی دروازهای هستند به سوی فریبندهترین وجه زندگی دیگران. آنها گزیدههایی از بهترین لحظات را به ما نشان میدهند و بدترینهایشان را پنهان میکنند. تصویری از تعطیلات ایدهآل، جشن تولدهای باشکوه یا موفقیتهای کاری منتشر میشود؛ اما خبری از گریههای شبانه، اختلافات خانوادگی یا شکستهای تلخ نیست. اینستاگرام، با طراحی الگوریتمهای پیچیدهاش، ما را درگیر یک چرخه بیپایان مقایسه میکند؛ جایی که هر بار فکر میکنیم «چرا زندگی من اینقدر عادی و کسلکننده است؟»
احساس ناکامی و نارضایتی، فرزند طبیعی این مقایسههای بیپایان است. شاید خودمان هم ندانیم، اما ذهنمان این تصاویر را بهعنوان واقعیت زندگی دیگران پذیرفته و ناخودآگاه شروع به مقایسه کرده است. وقتی کسی در دبی کنار برج خلیفه عکس میگیرد، ما در دفتر کار کوچکمان احساس شکست میکنیم. وقتی زوجی زیر نور شمع یک شام رمانتیک دارند، دعوای دیشب خودمان را به یاد میآوریم. و وقتی یک دوست قدیمی، تندیس موفقیت شغلیاش را به نمایش میگذارد، ناگهان به این فکر میافتیم که زندگیمان هیچ ارزشی ندارد.
اما این داستان فقط از سمت ما روایت نمیشود. همه ما به نحوی بازیگر این نمایش هستیم. شاید خودمان هم گاهی پشت یک عکس لبخند میزنیم؛ اما درونمان پر از استرس و نگرانی است. شاید غذایی را فقط برای عکاسی سفارش دهیم، یا کتابی که نخواندهایم، در قاب عکس ظاهر شود. شبکههای اجتماعی ما را به انسانهایی تبدیل کردهاند که زندگیمان را نه برای خودمان، که برای چشم دیگران طراحی میکنیم.
در این میان، مفهوم خوشبختی به کالایی تبدیل شده که باید آن را در قالب تصاویر و لایکها اثبات کنیم. اما واقعا چه کسی برنده است؟ آنکه عکسش صدها لایک میگیرد یا آنکه در سکوت، از لحظهای واقعی لذت میبرد؟ بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که استفاده مداوم از شبکههای اجتماعی منجر به افزایش اضطراب، افسردگی و احساس نارضایتی از زندگی میشود. این پلتفرمها با ارائه تصویری اغراقشده و گاهی غیرواقعی از زندگی دیگران، ما را به این باور میرسانند که همیشه چیزی کم داریم.
اما اگر این داستان را از زاویه دیگری ببینیم، شبکههای اجتماعی تنها ابزاری هستند که انسانها از آن برای بیان خود استفاده میکنند. در دنیایی که سرعت زندگی روزبهروز بیشتر میشود، شاید اینستاگرام و پلتفرمهای مشابه راهی برای فرار از روزمرگی باشند. اما این فرار، خود دام جدیدی است. دامی که ما را از زندگی واقعی دورتر میکند.
ما در این دنیای مدرن، خود را در حصار تصاویری میبینیم که به ما میگویند همه دارند خوش میگذرانند، جز ما. اما آیا واقعا همه خوشحالاند؟ یا فقط عکاس ماهری بودهاند که توانستهاند لحظهای از زندگیشان را زیباتر از آنچه هست، ثبت کنند؟ پاسخ روشن است: آنچه میبینیم، همیشه حقیقت نیست. شاید وقت آن رسیدهاست که کمی فاصله بگیریم. گوشی را کنار بگذاریم و به جای غرق شدن در دنیای دیگران، زندگی خودمان را بسازیم. حتی اگر عادی و کسلکننده به نظر برسد.
زندگی واقعی چیزی فراتر از قاب یک عکس است. لحظات کوچک و سادهای که شاید هیچوقت در اینستاگرام جایی نداشته باشند، اما معنای واقعی زندگی را شکل میدهند. پس، دفعه بعد که به یک عکس پرزرقوبرق نگاه کردید، به یاد بیاورید که پشت هر لبخند، داستانی هست که شاید هیچوقت فاش نشود.
۴۷۲۳۲
مجله خبری یولن