شاهنوش: از نهجالبلاغه نمیتوان نظریه عدالت درآورد
شاهنوش: از نهجالبلاغه نمیتوان نظریه عدالت درآورد
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه یولن، در بیست و چهارمین قسمت از برنامه «سوره؛ فصل نهجالبلاغه» در ادامه سلسله مباحث عدالت و نهجالبلاغه به موضوع «نظریههای عدالت و خوانشهای نهجالبلاغه» پرداخته و با عبدالصالح شاهنوش پژوهشگر فقه و فلسفه حقوق گفتوگو شد.
نظریههای عدالت برآمده از مکاتب فلسفیاند
شاهنوش در ابتدا گفت: نظریه عدالت ایدهای درباره عدالت و نحوه اجرایی کردنش در جامعه انسانی است. البته ساحتهای مختلفی دارد و میتواند ناظر به موضوعات مختلفی مثل توزیع ثروت، نظام قضایی و جزایی یک کشور و… باشد.
شاهنوش بیان کرد: رالز میگوید برای ساخت یک سازمان و سامانه در یک جامعه ملاک ما باید نظریه عدالت باشد، همانطور که در یک نظریه معرفت شناسی ملاک صدق است. یعنی وقتی ما میتوانیم یک جامعه را نظم دهیم که سوالات اصلی مربوط به عدالت را هم پاسخ داده باشیم ولی معمولا نظریه عدالت خودش را در نظریه عدالت توزیعی نشان داده و نقطه کانونی مباحث عدالت توزیعی بوده است.
مجری برنامه پرسید که منظور از عدالت توزیعی چیست؟
وی پاسخ داد: نظریه عدالت توزیعی به این پرسش پاسخ میدهد که حقوق و تکالیف در یک جامعه باید به چه شکلی تقسیم شود و افراد از چه راه و با چه مبنایی باید حقوقشان را به دست بیاورند و تکالیف چگونه روی دوش آنها قرار میگیرد.
شاهنوش گفت: با وجود اینکه برخی اندیشمندان تلاش کردند بگویند نظریههای عدالت ما بیطرفانه است و درباره خود عدالت است ولی وقتی بررسی میکنیم میبینیم که به حسب خود مکتبی فلسفی که هر اندیشمندی به آن متمایل بوده نظریه عدالت متفاوتی ارائه کرده است یعنی از دل لیبرال ـ دموکراسی یک نظریه عدالتی درمی آید از دل سوسیال ـ دموکراسی یکجور نظریه دیگر. بنابراین این باورهای فلسفی هستند که میتوانند نظریه عدالت را ارائه میکنند. علتش هم این است که نظریه عدالت درباره انسان و انسان موجودی آزاد است.
قرآن علی یا معاویه؟
وی توضیح داد: چیزی که باعث میشود ما بگوییم خوانشهای ما از عدالت در فهم ما از نهجالبلاغه موثر بودند به این برمیگردد که ما وقتی با نهجالبلاغه مواجهیم در واقع با یک متن مواجهیم. از امیرالمومنین (ع) نقل شده که بعد از ماجرای حکمیت، وقتی حکمها نظر خودشان را اعلام کردند و کسانی که در سپاه حضرت بودند، سرخورده هم شدند و با ایشان به چالش خوردند اما حضرت میفرمایند؛ ما در این ماجرا، آدمها را حَکَمها را قرار ندادیم و قرار بود قرآن حَکَم ما شود منتها قرآنی که شما سرنیزه دیدید یک خطی بین دو جلد است، زبان ندارد و یکی باید ترجمه ش کند (منظور از ترجمه گویا کردن متن است). این آدمها هستند که به جای قرآن دارند حرف میزنند پس فرق میکند که امیرالمومنین (ع) از قرآن بگوید یا معاویه.
مسعود دیانی مجری برنامه گفت: آیا از بین نظریههای موجود میتوان گفت یک نظریه به نظریههای دیگر ارجح است؟
این پژوهشگر فقه و فلسفه حقوق ادامه داد: پیش از پاسخ به سوال بگویم وقتی کسی با یک متن مواجه میشود با پیش فرضهای کلامی، اعتقادی و فلسفی ش وارد متن شده است. اما درباره سوال شما بگویم که بله من فکر میکنم یک نظریه میتواند قابل دفاع و موجه باشد. اما بهتر است الان وارد این بحث نشویم. یک مشکلی که ما در این حوزه داریم اینکه گاهی اوقات تلقی نظریه پردازان ما این است که از آن میتوان نظریه بیرون کشید در حالیکه اگر بخواهیم منصف باشیم باید بگوییم که نهجالبلاغه هم متنی است در کنار سایر متون دینی ما. یعنی شما نمیتوانید به صرف نگاه به نهجالبلاغه یک نظریه بیرون بکشید و آن را به این کتاب نسبت دهید چون نهجالبلاغه برخلاف قرآن نوشته یک نفر است و جمع آوری یکسری روایات است لذا این روایات با یک خوانش و سلیقه خاصی جمع آوری شده اند.
دیانی پرسید که آیا نظریههای عدالت الزاما از بیرون متن استخراج میشوند یا ما میتوانیم از درون دین هم نظریه داشته باشیم؟
وی گفت: علامه حلی مطلبی دارند مبنی براینکه اگر حسن و قبح عقلی را انکار کنید قادر به تصدیق نبوت و صدق نبی نیستید و حسن و قبح عقلی از نظر علامه حلی مستقل از هر متنی است بنابراین میخواهم ادعا کنم که لااقل میتوان امتحان کرد که آیا میشود نظریهای مستقل از متن درباب عدالت داشته باشیم و بعد به سراغ آن برویم؟ باورهای فلسفی و کلامی ما یک باور درباب عدالت به ما تحمیل خواهند کرد. خدایی که ما میشناسیم، قادر مطلق است یا حکیم؟ اگر خدایی که میشناسیم قادر مطلق بود عدالت یکجور میشود اما اگر خدا را حکیم بدانیم و معتقد باشیم افعال خدا ناظر به غرض و مصلحتی است، عدالت طور دیگری میشود. اما اگر خدا را انکار کنید و همه چیز را به ماده نسبت دهید یک نظریه عدالت دیگری از این طرز فکر اتخاذ میشود. اگر هم مثل «یونگ» خنثی باشید ممکن است بگویید عدالت محصول محدودیت در منابع است. پس باورهای فلسفی، انسان شناسی و خداشناسی و طبقه مفسر ما در اینکه چه نظریه عدالتی مطرح کنیم اثرگذار است.
مجری و سردبیر برنامه در ادامه پرسید که تفاوت خوانشها در کجا خودش را نشان میدهد و اگر امروز من از اسلام بخواهم پیش فرض بگیرم چگونه میشود میشود؟
شاهنوش گفت: تلقی من این است که خیلی از نظریههای خشن درباره عدالت و قضاوتهای سریع ناشی از پیش فرضهایی است که قبلا تعلق خاطر پیدا کرده و بعد وقتی به متن آمده خودش را تحمیل کرده است. ما در مواجهه با نهجالبلاغه که دنیایی از معارف است باید با طمانینه رفتار کنیم. شلختگی در مواجهه با این مسائل نتیجهاش فضای جدلی است که به هیچ سامان و نتیجهای نمیرسد. علاوه بر اینکه گاهی نهجالبلاغه فقط در حوزه عدالت توزیعی تمرکز پیدا کرده و در این حوزه پررنگ شده است.
نهجالبلاغه نظریه عدالت ندارد
دیانی در ادامه برنامه پرسید که مسئله اصلی ما همچنان این است که آیا نظریه عدالت باید از خود فقه بیرون بیاید یا اینکه نظریه عدالت میتواند از خود نهجالبلاغه بیرون بیاید؟ یعنی بگوییم در مقابل رالز و دیگران از نهجالبلاغه نظریه عدالت بیرون بیاوریم؟
شاهنوش پاسخ داد: ذات عدالت نمیتواند به امری غیر از خودش مقید شود وگرنه دچار «دور» میشویم. ما برای درست بودن نظریه مجبوریم چیزی بیرون متن داشته باشیم چون اگر بخواهیم بگوییم این نظریه درست است چون این متن گفته دچار یک دور میشویم. اگر کلیت تاریخ فقه را نگاه کنیم یک نظریه عدالت دارد و آن هم اینکه عدالت یعنی عمل به قانون. در تاریخ تفکر فلسفی میدانیم که ارسطو به عنوان اولین نفری که در اینباره بحث کرده، عدالت را در یک معنای عام و یک معنای خاص تعریف میکند. در معنای عام میگوید: عمل به قانون عدالت است در معنای خاص میگوید عدالت تساوی میان دو چیز است. یکی از چالشهای دوران مدرن ترس از این است که عدالت مساوی با برابری در نظر گرفته شود درحالیکه گاهی به صورت ناگزیر عدالت و تساوی برابر هم گرفته میشوند. خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوفی که فقیهانه میاندیشد وقتی در کتاب اخلاق ناصری درباره عدالت حرف میزند از لفظ خود «عدالت» شروع میکند و میگوید عدالت به معنی مساوات و ارزشمند است چون ما را به وحدت میرساند و وحدت یک امر واجبالوجوب است. وقتی فیلسوفی مثل خواجه از استدلال متافیزیکی شروع میکند خوانش متن را هم ممکن میکند.
وی اضافه کرد: من معتقدم که از نهجالبلاغه نمیتوان نظریه عدالت درآورد. نظریه عدالت دینی داریم ولی به این معنا که در نحوه تحققش باید سراغ دین برویم. باید بین اساس تفکر و ارزشها وباورهای ساحت عمل تمایز بگذاریم. علاوه براین توجه داشته باشیم که نهجالبلاغه تنها متن دینی نیست؛ قرآن و روایات دیگر هم هستند. پس اینطور نباشد که کسی فکر کند در میان امامان امام علی (ع) امام عدالت بود و بقیه ائمه این موضوع را رها کرده بودند.
انتهای پیام/