شاکرین: اخلاق، تنها دلیل ما برای رجوع به دین نیست

شاکرین: اخلاق، تنها دلیل ما برای رجوع به دین نیست
یولن ـ گروه اندیشه: آیا انسان به تنهایی فهم امر اخلاقی را دارد؟ انسان قدرت تشخیص اخلاقی بودن فعلی را داراست؟ آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی است با حجتالاسلام حمیدرضا شاکرین، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این دو سوال که به اخلاق دینی پرداخته است.
حجتالاسلام حمیدرضا شاکرین در ابتدا گفت: سوالی که در وهله اول باید بدان توجه کرد این است که دین چه ثمرهای برای انسان دارد و علت نیاز آدمی به دین از کجا نشأت میگیرد. در این که دین بزرگترین دستمایههای اخلاقی را داراست و انسان نیز در این وجه محتاج آموزهها و دستورات اخلاقی است، تردیدی وجود ندارد؛ اما ساحت اخلاق و نیاز اخلاقی تنها دلیل برای رجوع ما به دین نیست، چون برای ما آدمیان همواره سؤالات جدی وجود دارد که به تعبیر مولانا از جنس «از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر ننمایی وطنم» است. پرسش انسان از اینکه هدف از آمد و شد ما در این دنیا برای چه بوده و راه سعادت و کمال ما رو به کدام جهت دارد همیشه برای انسان وجود دارد. این پرسشها و دغدغهها همیشه با انسان بوده و انسان به وسیله علم بشری و بدون هدایتهای دین نتوانسته به این قبیل سؤالات پاسخ درخورد دهد.
این استاد مطالعات دینشناسی گفت: شهید مطهری در این باره نکته بسیار مهمی مطرح میکند. او میگوید، مقوله سعادت و کمال بشری مسألی است که همواره توسط انسان در تمام مکاتب فکری بشری دنبال و پیگیری شده است، اما این انسان با اتکا به خود نتوانسته حتی تعریف دقیقی از «انسان» ارائه دهد تا بتواند در پی آن سعادت بشری را کشف کند. با نگاهی به نظرات فیلسوفان، دانشمندان، سیاستمداران و… با تعاریف مختلفی از «انسان» مواجه میشویم و با توجه به اینکه در عصر کنونی سعی میشود تمام موضوعات با علوم تجربی درآمیختگی داشته باشد و مستند به آن باشد، شاهدیم که علم تجربی در این امر ضعفهای جدیای دارد.
وی افزود: وقتی انسان خود در ارائه تعریف مورد وفاق درمورد انسان و سعادت آن عاجز است، اولین جرقه نیاز به دین در همین لحظه ایجاد میشود. به راستی چه کسی میتواند ما را با حقیقت وجودی خودمان آشنا کند؟ پاسخ به این سؤال روی آوردن به خدا و به دنباله آن بعثت انبیا و تشریع شریعتها و ظهور ادیان را برای ما به ارمغان خواهد آورد. این مسیر در اندیشه دینی همان راهی است که انسان را با پاسخ به نیازهایش آشنا میکند.
شاکرین گفت: عدهای معتقدند نفس اخلاقیات و امر اخلاقی ما را به سعادت و راه صحیح در زندگی خواهد رساند، اما مسأله این است که به واقع اخلاق چیست؟ چه کسی امر اخلاقی و فعل اخلاقمدار را تعیین میکند؟ با نگاهی به تعاریفی که تا به حال در مورد اخلاق ارائه شده دست خواهیم یافت که به جز اشتراک در تعداد معدودی گزاره اختلافات بسیاری در این مورد وجود دارد. فهم گستره اخلاق و از آن مهمترین اعتبار اخلاقیات در شرایط و برهههای مختلف از مسائل مهمی است که نیاز ما را به دین مشخص میکند.
او بیان داشت: در وهله بعدی باید خاطرنشان کرد که اخلاقی زندگی کردن نیاز به پشتوانه دارد. بخشی از این پشتوانه فطرت اخلاقی است که در آدمی نهادینه شده، اما این بخش به تنهایی کافی نیست. اخلاقی زندگی کردن محتاج انگیزه است و خود این انگیزه باید مؤید و مستند به یک دستگاه معرفتی باشد که مثلا در برخی دودلیهای زندگی بین حقیقت و منافع شخصی، من حاضر باشم بر منافع خود چشم ببندم و این پشتوانه جز در دین قابل دستیابی نیست.
شاکرین گفت: در اینجا مناسب میبینم ابیاتی را از مولوی بازگو کنم که با توجه به حکایتی از پیغمبر است که به گروهی از مجاهدان گفت شما جهاد اصغر کردهاید و جهاد اکبر جنگ با نفس است:
ای شهان کشتیم ما خصم برون
ماند خصمی زو بَتَر در اندرون
کشتن این کار، عقل و هوش نیست
شیر باطن سخره خرگوش نیست
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست
کاو به دریاها نگردد کم و کاست
وی افزود: در تکمله بحث باید گفت آنانی که چنین میپندارند با اخلاق ( آنهم کلیاتی که بیان میکنند) میتوان راه سعادت را پیمود، نگاهش به زندگی صرفا نگاهی دنیوی است. اینها بخشی را گرفتهاند و بخشی را رها کردهاند و تنها جزیی از آن را گرفتند.
انتهای پیام/