صبح وحشتناک بهاری شاه و کارکنان کاخ مرمر
صبح وحشتناک بهاری شاه و کارکنان کاخ مرمر
یولن ـ گروه تاریخ: سکوت آرام کاخ مرمر شاه در صبح بهاری ۱۳۴۴ با صدای رگباری اسلحه سرباز وظیفه رضا شمسآبادی به سمت شاه شکسته شد. این رویداد تنها کمتر از سه ماه پس از ترور حسنعلی منصور به وقوع پیوست.
دستگاه امنیتی محمدرضا شاه بعد از ترور منصور در اول بهمن ۱۳۴۳ همه تلاش خود را به کار بست تا از تکرار عملیات مشابه جلوگیری کند، اما صدای رگبار گلوله «رضا شمسآبادی» جوان ۲۲ ساله و گمنام گارد سلطنتی ـ که از نگهبانان محوطه کاخ محسوب میشد ـ نه تنها صبح آرام و بهاری سال ۱۳۴۴ را به کابوس وحشتناک کارکنان کاخ مرمر تبدیل کرد، بلکه این پیام را به دستگاه امنیتی شاه داد که نارضایتی را تنها با افزایش سرکوب نمیتوان مهار کرد.
رضا شمسآبادی
راز سربه مهر صبح فروردینی کاخ مرمر در ۱۳۴۴
شاه مطابق برنامه روزانه با خودروی سلطنتی خود وارد محوطه کاخ مرمر شد، اما این بار استقبال مرگباری در انتظار او بود. به محض پیاده شدن از ماشین صدای تیر سکوت بهاری کاخ را درهم شکست. شاه به سرعت خود را به داخل ساختمان انداخت و روی زمین دراز کشید. تیر رضا شمسآبادی به هدف نخورد. تنها دو نفر از محافظان شاه به نامهای «محمدعلی بابائیان» و «آیتالله لشگری» نقش بر زمین شدند و خود او با گلوله یکی از نگهبانان از پای درآمد. با کشته شدن رضا شمسآبادی چرایی این ترور نیز با او به خاک سپرده شد و این راز هنوز سر به مهر مانده است.
سردرگمی دربار از اعلام خبر ترور ناکام شاه
دربار نخست سعی کرد از رسانهای شدن خبر ترور ناکام شاه در روزنامههای رسمی و پرمخاطب آن روزگار جلوگیری کند و تنها به این خبر در روزنامههای عصر آن روز اکتفا کرد: «نزاع چند سرباز در کاخ مرمر، منجر به تیراندازی و قتل دو سه نفر شد!»
اما روز بعد، دربار تصمیم گرفت به حضور شاه در این واقعه نیز اشاره کند: «هنگامی که اعلیحضرت عازم دفتر کارشان بودند، یک سرباز وظیفه به علت جنون آنی به ایشان تیراندازی کرده و در نتیجه باغبان و دو تن از مامورین کاخ کشته شدند».
«رضا شمسآبادی» کیست؟
«رضا شمسآبادی» متولد اردیبهشت ۱۳۲۱ در منطقه نوشآباد از توابع بیدگل کاشان در خانوادهای روستایی بود. او با تأخیر و در ۲۳ سالگی به عنوان سرباز لشکر گارد شاهنشاهی خدمت سربازی خود را آغاز کرد و در همان ماههای نخست خدمتش به این اقدام متهورانه دست زد. با کشته شدن شمسآبادی به عنوان عامل این اقدام، انگیزه و اهداف اصلی این حرکت در هالهای از ابهام قرار گرفت؛ ابهامی که تاکنون نیز ادامه دارد. پلیس از طریق خانواده شمسآبادی به رابطه او با فردی به نام احمد کامرانی پی برد که از نزدیکان «پرویز نیکخواه» بود.
پرویز نیکخواه (متولد ۱۳۱۸ تهران) به عنوان یکی از فعالان کنفدراسیون با تمایلات مائویستی بود که در اواخر سال ۱۳۴۲ با تنی چند از همکاران و دوستان خود گروهی را تشکیل داده بود.
نیکخواه که در دوران تحصیل خود چه در ایران و چه در انگلستان، عضو حزب توده بود، از این حزب منفصل شد و به منشعبین مائوئیست پیوست. او پس از بازگشت به ایران، به عنوان استاد در دانشگاه پلی تکنیک مشغول به کار شد. بعدها اسناد باقیمانده از ساواک نشان داد که گروه نیکخواه هیچ گونه نقشی در اقدام شمسآبادی نداشته است.
شمسآبادی، فردی مذهبی بود که با پایبندی به عبادات شناخته میشد و در اجتماعات مذهبی حضور فعالانه داشت؛ همچنین او در قیام ۱۵ خرداد در پخش اعلامیههای امام خمینی در کاشان مشارکت کرده بود. محل دفن پیکر او هیچ گاه معلوم نشد، اما هم اکنون سنگ یادبود او در «امامزاده محمد بن زید» نوشآباد و نیز گلزار شهدای کاشان نصب شده است.
دولت در پی حادثه کاخ مرمر، ۱۴ نفر از جمله نیکخواه و دوستانش را بازداشت و محاکمه کرد. در جریان محاکمه، دخالت مستقیم این افراد در جریان ترور ثابت نشد، امّا مشخص شد که «متهمین در جلساتی که با هم داشتهاند و یکی از آنها در هتل پالاس تهران بوده، شاه و رژیم را محکوم کردهاند. میانگین سن دستگیرشدگان ۲۷ سال بود. همگی به خانوادههای متوسط تعلق داشتند. نیمی از آنها یا معلم یا دانشجو بودند و بیشتر از مکتب مارکسیسم لنینیسم هواخواهی میکردند».
جدا از ابهامات زندگی و عملکرد شمسآبادی، سرنوشت نیکخواه نیز قابل توجه و تأمل بود. او پس از سه سال با درخواست شخصی و حضوری عفو از شاه، توانست حکم خود را از حبس ابد به ۱۰ سال کاهش دهد؛ پس از آن نیز با مصاحبههای مکتوب و حضوری در زندان و اعلام ندامت از اقدامات گذشته و طرد حرکات چپگرایانه و خشونتآمیز آزاد شد.
اما کار بدین جا ختم نشد و نیکخواه با توجه به ویژگیهای شخصی خود وارد دستگاه حکومت پهلوی نیز شد. او ابتدا به استخدام رادیو تلویزیون ملی درآمد و پس از تأسیس حزب رستاخیز به عنوان یکی از فعالان و نظریهپردازان این حزب خودساخته شناخته شد.
نیکخواه در جریان انقلاب هم نقش قابل ملاحظهای در پشتیبانی رسانهای از رژیم شاه داشت. وی سرانجام پس از پیروزی انقلاب دستگیر و در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ اعدام شد. نیکخواه هیچ گاه به رابطه خود با شمسآبادی اعتراف نکرد تا این گمانه که شمسآبادی با تکیه بر تشخیص فردی خود به چنین کاری دست زده است، بیشتر تقویت شود.
انتهای پیام/