فراز و نشیبهای روابط ایران و مصر/ منافع مشترک دو کشور را به هم نزدیک میکند
فراز و نشیبهای روابط ایران و مصر/ منافع مشترک دو کشور را به هم نزدیک میکند
مهسا مژدهی: قابی فراموش نشدنی در قاهره. آخر هفته گذشته تصویری از ژنرال سیسی رئیسجمهور مصر که به انتظار ورود رئیسجمهور ایران ایستاده بود، مورد استقبال رسانهها و شبکههای اجتماعی قرار گرفت. این تصویر از استقبال صمیمانه ژنرال مصری درحالی گرفته شد که تهران و قاهره پنج دهه است که روابط دیپلماتیکی با یکدیگر ندارند.
بهانه سفر مسعود پزشکیان به مصر شرکت در نشست سران هشت کشور اسلامی در حال توسعه یا همان دی۸ بود. اما آنچه در این سفر مورد توجه دوربینهای عکاسی قرار گرفت؛ رفتار صمیمانه دو سیاستمدار ایرانی و مصری در قبال یکدیگر و زبان بدنه دوستانه و برادرانه آن دو بود.
مسعود پزشکیان دومین رئیسجمهور ایران است که به مصر سفر کرده است. پیش از او محمود احمدینژاد در سال ۱۳۹۱ و در دورانی که محمد مرسی برای مدتی کوتاه رئیسجمهور این کشور بود به قاهره رفت. اما بسیاری معتقدند او در این سفر به موفقیت دیپلماتیکی دست پیدا نکرد. البته در سفر احمدینژاد به مصر هم محمد مرسی به استقبال آمد و او را برادرانه در آغوش کشید اما برخوردها در دانشگاه الازهر مصر مانع از آن شد که اصل دیدار احمدینژاد و مرسی مورد توجه قرار بگیرد.
چرا تهران و قاهره روابط سردی دارند؟
۱۲ سال بعد از دیدار نخست، مسعود پزشکیان برای نشست دی۸ که برای تهران و دیگر کشورهای حاضر در آن اهمیت قابلتوجهی دارد وارد قاهره شد. روابط ایران و مصر حتی پیش از انقلاب هم فراز و فرودهایی داشت. در دوران پهلوی اول با ازدواج محمدرضا پهلوی با فوزیه، خواهر پادشاه مصر دو کشور لباس برادری به تن کردند. اما جدایی این دو نفر باعث شد تا روابط تهران و قاهره تحت شعاع قرار بگیرد.
با سقوط سلطنت ملک فاروق، جمال عبدالناصر که در سال ۱۹۵۲ با کودتای نظامی علیه او به قدرت رسید، به شدت تحت تأثیر ایدئولوژی پان عربیسم قرار داشت. او گرایشهای چپ داشت و این موضوع تهران را آزرده خاطر میکرد. از طرف دیگر برخلاف محمدرضا پهلوی که تلاش داشت تا روابط کجدار و مریز با اسرائیل برقرار کرده و عضو پیمان سنتو بود، جمال عبدالناصر خود را در صف اول مبارزه با اسرائیل برای دفاع از فلسطینیها میدانست. این اختلافات به قطع روابط دیپلماتیک میان ایران و مصر در دهه ۶۰ میلادی منجر شد. اما موضوعات دیگری هم در میان بود. مثلا عبدالناصر از دکتر مصدق حمایت میکرد و او را نماد مبارزه با استعمار میدانست و همین امر محمدرضا پهلوی را به شدت میآزرد. با رسیدن سال ۱۹۷۰ و مرگ عبدالناصر، تهران و مصر بار دیگر دست دوستی به سمت هم دراز کردند. از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۹ یعنی زمانی که انقلاب ایران رخ داد، ایران و مصر روابط نزدیکی را با یکدیگر تجربه کردند.
دوستی نزدیک میان انور سادات و محمدرضا پهلوی یکی از دلایل قطع روابط میان تهران و قاهره بود. با وقوع انقلاب اسلامی، ایران توقع داشت که دستکم کشورهای مسلمان دست کمک به سمت خانواده پهلوی دراز نکنند. اما این خواسته ایران از سوی انورسادات نادیده گرفته شد و در نهایت قاهره به محلی برای روزهای آخر زندگی محمدرضا پهلوی و البته مدفنش تبدیل شد.
در دهههای بعد، به ویژه در دوران اصلاحات ، تلاشهایی برای بازسازی روابط صورت گرفت. دیدار سید محمد خاتمی و حسنی مبارک در سال ۲۰۰۳ پس از دو دهه قطع روابط، یکی از نخستین تلاشها محسوب میشد که البته در روابط ایران و مصر راهگشا نبود. از سال ۱۳۸۶ محمود حمدینژاد عادیسازی روابط با مصر را دنبال کرد که آنها در نهایت به یک سفر او به قاهره و سفری از سوی مرسی به تهران انجامید که حاصلی نداشت.
اما این تنها دلیل قطع روابط نبود.با روی کار آمدن انور سادات، سیاستهای مصر به طور قابل توجهی تغییر کرده بود. سادات به سمت نزدیکی با ایالات متحده و به رسمیت شناختن اسرائیل حرکت کرد، که این امر باعث تشدید تنشها با ایران شد. در سال ۱۹۷۸، سادات قرارداد صلح کمپ دیوید را با اسرائیل امضا کرد و همین امضا فاتحه روابط میان ایران و مصر را برای سالها خواند.
در تابستان سال ۱۳۵۷حسنی مبارک وزیر دفاع مصر برای ارائه گزارشی از قرارداد کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل، به شاه ایران، وارد تهران شد. در همان زمان بسیاری از کشور های عربی روابط خود را با مصر قطع کرده و سفارتخانهها را تعطیل کردند و مصر از اتحادیه عرب اخراج شد. امامخمینی در مصاحبهای با خبرگزاری آسوشیتدپرس در روز ۱۶ آبان ۵۷ این توافقنامه را توطئهای برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل دانستند. پس از تصرف سفارت مصر توسط دانشجویان عرب به عنوان اعتراض به پیمان کمپ دیوید در شش فروردین ۵۸؛ یکی از اولین فرمانهای حکومتی امام خمینی به دولت موقت در زمینه روابط بینالملل، صادر و در پی این فرمان روابط مصر و ایران به طور کامل قطع شد.
ترور انور سادات در سال ۱۹۸۱ به دست مردی با نام خالد اسلامبولی و سپس نامگذاری یک خیابان به همین اسم در تهران، باعث شد تا مسیر بازگشت به دیپلماسی میان ایران و مصر کند شود. از سوی دیگر در طول جنگ تحمیلی، مصر در کنار صدام حسین ایستاد و کینهها از قبل هم پررنگتر شد. دو کشور در طول دههها سفارتخانهای راه نینداختند و تنها دفتر حافظ منافع ایران و مصر مشغول به کار است.
چرا روابط ایران و مصر در دهههای اخیر برقرار نشد؟
در دهههای بعد، به ویژه در دوران اصلاحات، تلاشهایی برای بازسازی روابط صورت گرفت. دیدار سید محمد خاتمی و حسنی مبارک در سال ۲۰۰۳ پس از دو دهه قطع روابط، یکی از نخستین تلاشها محسوب میشد که در قالب نظریه گفتگوی تمدنه شکل گرفت که البته در روابط ایران و مصر راهگشا نبود. از سال ۱۳۸۶ محمود حمدینژاد عادیسازی روابط با مصر را دنبال کرد که آنهم در نهایت به یک سفر او به قاهره و سفری از سوی مرسی به تهران انجامید که حاصلی نداشت.
برقراری روابط میان ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ با حمایت چینیها، روزنههایی را به روی روابط میان ایران و مصر هم باز کرد. قاهره به ویژه بعد از ریاستجمهوری سیسی روابط نزدیکی با ریاض اتخاذ کرد و سیاستخارجی خود را از روی دست سعودیها نوشت. در چنین شرایطی تهران و وزارتخارجه به رهبری شهید امیرعبداللهیان هم مساله برقراری مجدد روابط میان ایران و مصر را در دستور کار خود قرار داد.
در واقع پس از پیروزی انقلاب مصر و رویکار آمدن مرسی، انتظار میرفت حالا که رئیسجمهور از گروه اخوان المسلمین انتخاب شده، روابط تهران و قاهره روی ریل بیفتد. اما شلیک مرسی به روابط دو کشور در تهران، برقراری ارتباط را برای بیش از یک دهه به تاخیر انداخت. او که سال ۱۳۹۱ برای شرکت در کنفرانس عدم تعهد به ایران آمده بود در سخنرانی خود علیه محور مقاومت موضعگیری کرد و تهران این اشتباه را بر مرسی نبخشید.
برقراری روابط میان ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ با حمایت چینیها، روزنههایی را به روی روابط میان ایران و مصر هم باز کرد. قاهره به ویژه بعد از ریاستجمهوری سیسی روابط نزدیکی با ریاض اتخاذ کرد و سیاستخارجی خود را از روی دست سعودیها نوشت. در چنین شرایطی تهران و وزارتخارجه به رهبری شهید امیرعبداللهیان هم مساله برقراری مجدد روابط میان ایران و مصر را در دستور کار خود قرار داد.
تهران و قاهره در یک سال و نیم گذشته نشان دادهاند که مایل به برقراری روابط دیپلماتیک هستند. ملاقاتهای برخی مقامات دو کشور در دولت سیزدهم و سفرهای وزیرخارجه و رئیسجمهور ایران در دولت چهاردهم به مصر نشان از این دارد که دو طرف قصد دارند تا از اختلافات قدیمی چشم بپوشند.
منافع مشترک ایران و مصر را به یکدیگر نزدیک میکند
مهمترین مسالهای که ایران و قاهره را در بیش از یک سال اخیر بهم نزدیک کرده، موضوع غزه است. قاهره تلاش کرده تا بهعنوان یک میانجی میان حماس و اسرائیل عمل کند. برای مصریها که در همسایگی سرزمینهای اشغالی قرار دارند، ادامه این جنگ منافعشان را به شدت در خطر میاندازد. اما به غیر از این ماجرا که برای خاورمیانه به شدت دارای اهمیت است، پای منافع اقتصادی هم به میان آمده.
عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد که پزشکیان را در سفر به مصر همراهی میکرد، پیش از ورود به این کشور با اشاره به سابقه همکاریهای اقتصادی دو کشور و نیز سرمایهگذاریها و فعالیت بنگاههای مشترک اقتصادی مانند بانک توسعه ایران و مصر و میراتکس که ۴۰ درصد سهام آن متعلق به ایران است، سابقه مبادلات دو میلیارد دلاری دو کشور را یادآور شد که میتواند به میزان قابل توجهی توسعه پیدا کند. این توسعه البته تنها در شرایطی شدنی است که اولا مصر و ایران روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند و ثانیا بتوانند برموانع تحریمهایی که علیه ایران وضع شده؛ فائق آیند. سال گذشته تنها ۰.۰۲ درصد از صادرات ایران به کشور مصر بوده است که این رقم بسیار ناچیز محسوب میشود. اما رشد این اعداد میتواند به تهران در شرایط اقتصادی فعلی کمک کند. از آنجایی که مصر هم درگیر بحرانهای اقتصادی است؛ این کشور از گسترش روابط اقتصادی با دیگران از جمله تهران استقبال میکند. موضوع دیگر همان چیزی است که عباس عراقچی به آن اشاره کرده. تهران و قاهره از نظر فرهنگی، تاریخی و دینی اشتراکات فراوانی دارند. اما این اشتراکات دهههاست که زیر سایه اختلافات سیاسی قرار گرفته است.
311312
مجله خبری یولن