زلزله بویینزهرا، ۱۰ شهریور ۱۳۴۱، اولین زلزله مهمی بود که در آن متخصصان ایرانی از جنبههای گوناگون به بررسیهای علمی و فنی پرداختند و اولین زمینلرزهای بود که مهندس علیاکبر معینفر –اولین مهندس زلزله ایران– به بررسیهای میدانی آن پرداخت و سپس بهعنوان مدیر دفتر فنی آن سازمان، این مطالعات فنی شناسایی مناطق زلزلهزده را ادامه داد.
در آن ملاقات، ضمن گفتوگوها گفتم که از برخی مردم بویینزهرا شنیدهام و در بعضی مستندات هم دیدهام که اسرائیلیها در بازسازی بویینزهرا و پس از آن در عمران دشت قزوین مشارکت داشتهاند. زندهیاد مهندس معینفر بلافاصله گفت: «ما در سازمان برنامه مشغول رصد [گندکاری]هایشان بودیم و به دولت گزارش میدادیم که البته به توصیههای ما دولت وقت توجهی نمیکرد!» (البته مهندس بهجای گندکاری عبارت تند دیگری به کار برد که من ملایمشدهاش را اینجا در متن آوردم!). برای من بسیار جای تعجب داشت که حتی در ایران زمان پیش از انقلاب، بدنه فنی و تخصصی ایران نگاه انتقادی به همه برنامههای توسعه، از جمله برنامههای اسرائیلیها، داشته و درباره آن بررسی میکرده است. از مهندس همانجا خواستم راهنمایی کند که چگونه این ماجرا را دنبال کنم. گفت: «من که حالم خوب نیست، باشد اگر بهتر شدم برایت خواهم گفت، ولی تو برنامه عمران دشت قزوین را ذیل سازمانی وابسته به وزارت کشاورزی به نام سازمان عمران قزوین دنبال کن.» البته ایشان حدود یک سال و نیم بعد، در ۱۳ دیماه ۱۳۹۶، به رحمت خدا رفت و پرسوجوی بیشتر از این جهت برایم ممکن نشد، ولی این موضوع را در سالهای بعد، در حد امکان، پیگیری کردم.
در هفته سوم مرداد ۱۴۰۴، نخستوزیر اسرائیل – که تحت تعقیب بینالمللی به اتهام جنایت علیه بشریت است – در ویدیویی خطاب به مردم ایران، وعده رفع مشکل بحران آب ایران و احیای دریاچه ارومیه و… به دست کارشناسان اسرائیلی داد! لازم به یادآوری است که دادستان دادگاه کیفری بینالمللی در اردیبهشت ۱۴۰۳ با صدور حکم بازداشت برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به اتهام جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در جنگ غزه اعلام کرد: «نتانیاهو، نخستوزیر، و یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، مسئولیت کیفری جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت را در قلمرو فلسطین (در نوار غزه) از حداقل ۸ اکتبر ۲۰۲۳ مرتکب شدهاند.»
حال به سابقه برنامههای قبلی کارشناسی اسرائیل در ایران بازگردیم. در بررسیهایم در سالهای اخیر و مطالعه کتابهایی در این زمینه دریافتم که در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی، ایران و اسرائیل روابط نزدیکی شامل همکاریهای اقتصادی، کشاورزی، و امنیتی داشتند. این روابط در قالب برنامههای عمرانی ایران، بهویژه در زمینه کشاورزی، بود. پس از زلزله ۱۳۴۱ بویینزهرا در دشت قزوین، شرکت اسرائیلی «تاهال» برنده مناقصه اجرای پروژه جامع بازسازی و توسعه این منطقه شد. این پروژه شامل طرحهای آبیاری، خاکشناسی، و ایجاد مرغداری بود. کارشناسان اسرائیلی در طرحهای توسعه کشاورزی ایران به کار گرفته شدند. در این دوره، حجم واردات ایران از اسرائیل و صادرات ایران به اسرائیل بهطور چشمگیری افزایش یافت. اسرائیل منبعی برای فناوری کشاورزی و عمرانی شناخته میشد.
با توجه به تجربه اسرائیل در مدیریت منابع آب در مناطق خشک، همکاریهایی در زمینه پروژههای آبیاری و تأمین آب نیز صورت گرفت. ایران در آن زمان به دنبال نوسازی و توسعه اقتصادی بود و از فناوری و تخصص اسرائیل در زمینههایی مانند کشاورزی و مدیریت منابع آب بهره میبرد. اسرائیل نیز به دنبال متحدان منطقهای و بازارهای جدید بود. این روابط بهصورت رسمی و علنی نبود و اغلب بهصورت پنهان و در قالب همکاریهای اقتصادی و فنی انجام میشد، ولی اسناد و مدارک تاریخی نشاندهنده فعالیتهای گسترده شرکتها و کارشناسان اسرائیلی در برنامههای عمرانی ایران در آن دوره است.
برنامه عمران دشت قزوین پس از زلزله سال ۱۳۴۱ در بویینزهرا آغاز شد. این پروژه، که بهعنوان یکی از بزرگترین طرحهای اقتصادی و کشاورزی در خاورمیانه شناخته میشد، با هدف بازسازی و توسعه این منطقه توسط شرکت اسرائیلی «تاهال» اجرا شد. این طرح بر توسعه کشاورزی، استفاده حداکثری از منابع آب، بهویژه منابع زیرزمینی و انتقال آب از سد طالقان، و همچنین خانهسازی و شهرسازی در مناطق شهری متمرکز بود. شرکت تاهال، که مسئول اجرای پروژه بود، تعداد زیادی کارشناس و تکنسین اسرائیلی را به ایران اعزام کرد. حضور آنها فراتر از مسائل فنی بود و بهعنوان بستری برای گسترش روابط سیاسی بین ایران و اسرائیل در نظر گرفته میشد.
برنامه عمران دشت قزوین منجر به ایجاد زیرساختهای آبیاری و کشاورزی مدرن در این منطقه شد. اشکالات فنی در اجرای طرح، مانند حفر بیرویه چاه، و پیامدهای منفی آن بر محیطزیست بهتدریج بروز کرد. این پروژه بهعنوان اهرمی برای نفوذ اسرائیل در بخشهای دیگر کشاورزی ایران در شهرهایی مانند جیرفت و خوزستان نیز مورد استفاده قرار گرفت.
اساسنامه «سازمان عمران قزوین» در سال ۱۳۴۷ تصویب شد تا مدیریت و اجرای این طرحها را بر عهده بگیرد. این سازمان وظایفی مانند تهیه و اجرای برنامههای عمرانی، فعالیتهای تولیدی، تحقیقات کشاورزی، و آموزش کشاورزان را بر عهده داشت. این طرح، با وجود دستاوردهای فنی، به دلیل حساسیتهای سیاسی و مخالفتهای افکار عمومی با حضور اسرائیل، بهصورت محتاطانهای دنبال میشد.
توسعه دشت قزوین، با وجود دستاوردهای اولیه در زمینه نوسازی کشاورزی، در دهههای بعد با مشکلات جدی و پیامدهای منفی محیطزیستی و اجتماعی مواجه شد. مهمترین و جدیترین مشکل، کاهش چشمگیر سطح آبخوانهای دشت قزوین بود. با افزایش حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق، برداشت آب از منابع زیرزمینی بهشدت افزایش یافت که منجر به افت بیش از ۴۰ متری سطح آب در برخی مناطق شد. این روند، پایداری منابع آبی منطقه را به خطر انداخت.
به دلیل برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، پدیده فرونشست زمین به یکی از بحرانهای جدی در دشت قزوین تبدیل شد. نرخ فرونشست در برخی نقاط به ۱۷ تا ۱۸ سانتیمتر در سال نیز رسیده است. طرحهای توسعه، که عمدتاً بر حفر چاههای عمیق متمرکز بودند، باعث خشک شدن قنوات و چاههای سنتی شدند که قرنها منبع تأمین آب روستاییان بود. این امر به معیشت کشاورزان سنتی آسیب زد. با افت سطح آبهای زیرزمینی، شوری آب افزایش یافت که برای کشاورزی مضر است و بهتدریج خاک را شور کرده و حاصلخیزی آن را کاهش میدهد. کمبود آب و کاهش حاصلخیزی خاک، کشاورزان را به ترک زمینها و مهاجرت به شهرها سوق داد که این امر به نوبه خود مشکلات اجتماعی جدیدی ایجاد کرد.
توسعه کشاورزی با الگوی صنعتی و بیتوجه به ظرفیتهای آبی منطقه، باعث توسعه نامتوازن در بخشهای دامداری و صنعت نیز شد که فشار بر منابع آب را دوچندان کرد.
بر اساس اسناد موجود، اسرائیل و شرکتهایش در دهه ۱۹۶۰ میلادی، حفر چاههای عمیق را در ایران، بهویژه در پروژه توسعه دشت قزوین، ترویج کردند. این روش بهعنوان راهی برای افزایش تولید کشاورزی و تأمین آب در مناطق خشک معرفی شد. با این حال، در دهههای بعد، این سیاست با استفاده گسترده از چاههای عمیق باعث شد که آبهای زیرزمینی با سرعت بسیار بیشتری نسبت به سرعت جایگزینی آنها توسط بارشها استخراج شوند. این امر منجر به افت شدید سطح آبخوانها در دشتهای ایران و در نتیجه فرونشست زمین شد. با کاهش سطح آب شیرین، آبهای شور زیرزمینی به سمت بالا حرکت کرده و باعث افزایش شوری آب چاهها و آسیب به خاکهای کشاورزی شدند.
سازمان برنامه و بودجه، بهعنوان نهاد اصلی برنامهریزی اقتصادی و توسعه در کشور، وظیفه داشت تا طرحهای عمرانی را از نظر مالی و مدیریتی بررسی و تأیید کند. تأمین بودجه لازم برای طرحهای عمرانی، مانند پروژه دشت قزوین، از طریق تخصیص اعتبارات دولتی از وظایف اصلی سازمان برنامه و بودجه بود. دفتر فنی سازمان برنامه، که در دهه چهل و بیشتر سالهای دهه پنجاه با ریاست زندهیاد مهندس معینفر فعالیت میکرد، زیرمجموعه و بازوی اجرایی سازمان برنامه و بودجه بود و مسئولیتهای فنی و عملیاتی پروژهها را بر عهده داشت. دفتر فنی مسئول انجام مطالعات اولیه، طراحی مهندسی، و تهیه نقشههای اجرایی برای پروژههای بزرگ مانند طرح آبیاری دشت قزوین بود.
در دهه چهل شمسی، سازمان برنامه و بودجه، با وجود تأمین مالی برنامه عمران دشت قزوین، ایراداتی به این طرح وارد کرد. این ایرادات عمدتاً ماهیت فنی و اقتصادی داشتند. سازمان برنامه و بودجه معتقد بود که اجرای پروژه توسط شرکت اسرائیلی «تاهال» و وزارت کشاورزی، بهطور کامل با طرح جامع و برنامههای از پیش تعیینشده این سازمان هماهنگ نیست.
کارشناسان سازمان برنامه به ناکافی بودن مطالعات اولیه پروژه، بهویژه در مورد منابع آب و خاک منطقه، انتقاد داشتند. آنها معتقد بودند که این مطالعات بهاندازه کافی دقیق نبودهاند تا بتوانند مبنای یک طرح پایدار قرار گیرند. یکی از مهمترین ایرادات، نبود هماهنگی و یکپارچگی کافی بین وزارت کشاورزی، سازمان عمران قزوین، و سایر نهادهای مرتبط بود. سازمان برنامه و بودجه به بالا بودن هزینههای اجرای پروژه، بهویژه در مقایسه با نتایج و خروجیهای آن، اعتراض داشت.
*استاد پژوهشکده بینالمللی زلزلهشناسی
۴۷۲۳۲