به گزارش یولن روزنامه خراسان نوشت: زن ۳۸ ساله ای که از شوهرش شکایت کرده است با بیان این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت:۱۸ساله بودم که پسر همسایه عاشقم شد و ما بعد ازمدت کوتاهی با یکدیگر ازدواج کردیم. «سلمان» هم مانند من از اتباع خارجی بود اما در ایران کارخانه تولیدی داشت و به قول معروف پولش از پارو بالا می رفت! ولی من از خانواده ای ضعیف بودم که پدرم با کارگری مخارج زندگی را می پرداخت.
من که تا کلاس سوم راهنمایی درس خوانده بودم زندگی مشترکم را با «سلمان» آغاز کردم و صاحب ۳ فرزند شدم که پسربزرگم هم اکنون دانشجوست. ابتدا روزهای خوشی را درزندگی مشترک تجربه می کردم تا این که آرام آرام متوجه شدم همسرم با زنان و دختران غریبه ارتباط دارد ولی مدام چشم هایم را به روی خیانت هایش می بستم چون کس وکاری نداشتم و از سوی دیگر هم این وضعیت را به خاطر فرزندانم تحمل می کردم چراکه می ترسیدم آن ها را از دست بدهم ! ولی ازیک سال قبل رفتارهای شوهرم به شدت تغییر کرد به طوری که اوایل دیرتر به خانه می آمد اما اکنون دیگر خیلی کم او را می بینم و در واقع روزهایش را با دیگران سپری می کند. حالا خانه فقط برای من حکم یک خوابگاه را داشت وتنها زیرسقفی زندگی می کردم که سرپناهی داشته باشم.
در این شرایط بود که به همسرم سوءظن پیدا کردم و بالاخره با کمک پسرم متوجه شدم او با یک زن دیگر ارتباط دارد و بسیاری از شب ها را به خانه او می رود! وقتی این موضوع را بازگو کردم، «سلمان»به شدت عصبانی شد و مرا زیرمشت و لگدگرفت. او فریاد می زد حالا دیگر با قانونی که در مجلس تصویب شده است ،مهریه ۲۰۰ سکه ای تو هم کارساز نیست و من فقط باید ۱۴ سکه از مهریه ات را بدهم ! چراکه ارزش پرداخت ۲۰۰سکه طلا را نداری! همسرم می گوید باید همه مهریه ات را ببخشی تا من با تو زندگی کنم! او حتی بعد از این ماجرا ، مخارج فرزندانم را هم نمی دهد و مدام از قانون ۱۴ سکه مهریه سوءاستفاده می کند تا مرا طلاق بدهد! اکنون هم به مرکز مشاوره کلانتری آمده ام تا حقیقت ماجرا را جویا شوم که آیا همسرم می تواند این گونه مرا طلاق بدهد که عمر و جوانی ام را به پای او گذاشتم؟…
17302

