وصال بعد از 33 سال فراق/ مادر «شهیدخیامیان» جگرگوشهاش را به تویسرکان سپرد

خبرگزاری یولن ـ تویسرکان، پس از سالهای طولانی انتظار، دل مادری برای دیدار فرزندش بار دیگر به تپش افتاد و پس از وصال به آرامش رسید.
روزی والدین «محمدخیامیان» فرزند ۱۹ ساله خود را برای دفاع از وطن راهی جبهه کردند، چندی گذشت و آنها چشمانتظار بازگشت جگرگوشه خود روزگار گذراندند تا اینکه فقط خبر شهادتش را دریافت کردند؛ آن هم شهیدی که پیکری نداشت.
لحظات زندگی مادر و پدر با امید به دیدار فرزند گذشت و گذشت؛ تا اینکه پاییز ۱۴۰۰ این امید جوانه زد و خبر پایان سالها چشمانتظاری راهی خانه دلهایشان شد.
شوق وصال دیگر تاب و تحمل را از آنها گرفت، به محض دریافت خبر تشخیص هویت شهید بار سفر بستند و از اصفهان راهی تویسرکان شدند برای به آغوش کشیدن مزار فرزند شهید، شهیدی که تا همین دیروز «گمنام» بود اما حالا نام و نشاناش بر سردر شهر نقش بسته است.
پدر و مادر شهید «محمدخیامیان» امروز پس از استقبال بینظیر مردم روستاهای مسیر جوکار به تویسرکان به مزار شهیدشان رسیدند در تپه نورالشهدا؛ نفسهای مادر برای دیدن فرزند به شماره افتاده، تا وصال راهی نمانده آن هم بعد از ۳۳ سال دوری و چشمبهراهی!
دل پدر و مادر زودتر از قدمها رو به سوی تپه نورالشهداست، لبهایشان میخندند اما چشمها گریان است، محمد آغوش گرم خود را به رویشان گشوده، درست مثل آغوشی که به روی مردم این دیار گشوده بود.
همه دور مادر حلقه زدهاند، چشمها نگران است، مبادا روح از تناش پرواز کند، صدای گریه در فضا میپیچد، مادر خود را روی مزار میاندازد و شروع میکند به مویه کردن و واگویه کردن.
دستها رو به آسمان است و مردم در حال ریختن اشک، دوربینها هم مشغولاند، مشغول ثبت لحظات ناب؛ صدای مارش نظامی بلند میشود و اندکی بعد نوای ملکوتی کلامالله مجید، آه که چه آرامشی مینشیند در تن تپه، اینجا تپه نورالشهداست، مدفن شهید «محمد خیامیان»، شهیدی که تا همین دیروز «گمنام» بود اما حالا نام و نشاناش بر سردر شهر نقش بسته است.
لحظاتی چند میگذرد، حالا وقت سخنرانی امام جمعه است، حجتالاسلام موحدی به نمایندگی از مردم تویسرکان به خانواده این شهید عزیز خوشآمد میگوید و با اشاره به ایستادگی جانانه رزمندگان برای عزت این مرز و بوم سخنانش را چنین ادامه میدهد.
با این سخنان صدای «لبیک یا حسین(ع)» فضای شهر را پر کرد و مادر و پدر شهید دوباره از مردم تشکر کردند.