پلی از انقلاب تا جنگ اقتصادی/ روایت مردی که از خدمت در جبهه به کارآفرینی رسید
پلی از انقلاب تا جنگ اقتصادی/ روایت مردی که از خدمت در جبهه به کارآفرینی رسید
یولن- سمنان: سال ۵۷ در تظاهرات سراسری علیه طاغوت حضور داشت؛ آن زمان جنگ برای حقخواهی، برچیدن بساط کفر، طاغوت و شرک و دفاع از جان و مال ملت بود؛ سال ۵۹ هم در جنگ حضور داشت؛ آن جنگ هم برای دفاع از حق آب و خاک و کیان کشور بود.
و اما امروز هم در جنگ برای دفاع از اقتصاد و بنیان تولید حضور دارد و ایثارگر آن روزها، اکنون در کسوت کارآفرین ظاهر شده است تا سهمی در زمینه تولید داشته باشد و بهنوعی بتواند نقش خود را در این جنگ اقتصادی ایفا کند.
دهه فجر فرصت مغتنمی شد تا با تکنسین فوریتهای پزشکی در بحبوحه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و کارآفرین امروز همصحبت شویم و تا ببینیم چگونه از خاکریزهای آن دوران و جنگ تحمیلی تا جبهه تولید پلی زده است؟
روزگاری در جبهه بودم و امروز در سنگر تولید خدمت میکنم
ساعت ۹ صبح با تماس تلفنی از پیش تعیین نشده، صدای پیرمردی خوشکلام و شیرینسخن را شنیدم، به حاجآقا علاییموسوی هدفم از برقراری تماس را میگویم و ایشان با خضوع و تواضع میگوید که من کاری نکردم و نیازی به این کارها نیست، روزگاری لازم بود تا در اورژانس و جبهه خدمت کنم و امروز در سنگر تولید میکوشم تا کمکی به جوانان این مرز و بوم کرده باشم.
جزو نیروهای تکنسین فوریتهای پزشکی قبل انقلاب بود، از آنهایی که با سختی روزگار جوانی را در خانواده هشتنفره پشت سر گذاشت. متولد ۱۳۳۲ و در بحبوحه انقلاب ۲۵ سال داشت و عضو اورژانس (میگوید عضو ۱۲۳ قدیم و یا ۱۱۵ کنونی) بود. مبارزات خیابانی انقلابیون را مشاهده کرده و حتی شهادت یکی از همکارانش را به چشم دیده است.
حاج سیدرضا علاییموسوی متولد تهران، مدیر کارخانه ایران سگک در شهرک صنعتی سمنان که به هنگام دفاع مقدس هم بهواسطه فعالیت در اورژانس چندین بار به جبهههای جنگ تحمیلی در خرمشهر اعزام شد، از تظاهرات خیابانی و سراسری سال ۵۷ میگوید: مردم همیشه به خیابانها میآمدند و علیه بیداد فریاد عدالتخواهی سر میدادند.
خاطرهای جالب جلوی چشمانم است
او ادامه داد: یک خاطره جالب و بهیادماندنی آن دوران همواره جلوی چشمانم است؛ زمانی که با دوستانم برای انجام امور به یکی از خیابانهای تهران رفتیم، ناگهان چند انقلابی با شعار مرگ بر شاه را دیدیم که چند لاستیک را برای خنثی کردن تأثیر دودهای گاز اشکآور روشن کرده بودند و همزمان نیروهای ارتش نیز رسیدند. یکی از مبارزان در کنار من ایستاده بود و مدام مرگ بر شاه میگفت و در چند متری ما سرباز ارتش و فرمانده آن قرار داشتند.
علاییموسوی اضافه کرد: سرباز نشست و اسلحه را به سمت ما نشانه گرفت، فرمانده سرباز به مبارز میگفت برو و شعار نده، فقط برو اما آن مبارز دست از مرگ بر شاه گفتن نمیکشید. دلهره تمام وجود مرا فرا گرفته بود، ممکن بود در صورت شلیک گلوله به من اصابت کند؛ اما فرمانده آن سرباز اجازه شلیک به مبارز را نداد و بعد از چند دقیقه مبارزان به سمت دیگری رفتند، تصمیم فرمانده و رفتار آن مبارز هیچگاه از خاطرم نمیرود. همه آن زمان به ستوه آمده بودند.
آن زمان آنقدر ظلم، فقر و ناعدالتی فراوان بود که نگو و نپرس
او میگوید: آن زمان آنقدر ظلم، فقر و ناعدالتی فراوان بود که نگو و نپرس؛ در ادارات رشوه بیداد میکرد. ما دیگر تحمل ناعدالتی را نداشتیم. پدرم با وجود وضع مالی ضعیف بسیار مردمدار بود و در زورخانه فعالیت داشت؛ آن زمان یکی از دوستان پدرم را به خاطر اعتراض به وضع موجود اعدام کردند و این مسأله زمینه فعالیتهای ضد طاغوتی من را شکل داد.
علاییموسوی از خواستههای آن دوران مردم میگوید: مردم انقلاب کردند تا بساط ناعدالتی برچیده شود، غنی و فقیری در کار نباشد و با چشمان خود عدل و انصاف را ببینند.
وقتی از وی در خصوص جنگ و جبهه میپرسم، میگوید: زمانی که جنگ آغاز شد، من مجرد بودم و همچنان در اورژانس فعالیت داشتم، آن زمان ما به متأهلان میگفتیم، شماها زن و بچه دارید، به جبهه نروید، ما مجردها برویم بهتر است. کم و سن و سالان بیشماری با دستکاری شناسنامه و … خود را به جبهه رسانده بودند؛ آن دوران ایثار و فداکاری موج میزد.
کشور را باید از واردات بینیاز میکردیم
از وی درباره انگیزه و چگونگی فعالیت اقتصادی و تولید پرسیدم و میگوید: پدرم وضع مالی خوبی نداشت، تنها کمکی که از او گرفتم مقداری پول برای خرید موتور بود؛ چون با توجه به کارم در سپاه دانش برای تردد به موتور احتیاج داشتم. از ابتدا روی پای خود ایستادم. در دوران جوانی در کنار فعالیت اورژانس، تکثیر ماهیهای آکواریومی را در خانه انجام میدادم، پولهایم را جمع کردم و مغازهای در تجریش خریدم.
علاییموسوی بیان کرد: چند باری عازم جبهه شدم و بعد از متأهل شدن در مغازهای که خریده بودم، شروع به کسب و کار کردم. آن دوران اعلام کردند واردات برخی کالاها به کشور ممنوع است و من هم به فکر افتادم خودمان دست به تولید بزنیم. کشور را باید از واردات بینیاز میکردیم.
وی عنوان کرد: به عرصه تولید ورود یافته و لباس کار بر تن کردم؛ چراکه ایجاد شغل برای افراد و حفظ عزت و آبروی سرپرست خانوار نزد فرزند و عیال بالاترین معروف و بهترین عبادت است؛ با سرمایهگذاری اندک کار تولید را آغاز کردم و اکنون در یک واحد صنعتی با 24 نفر نیروی مستقیم در زمینه تولید محصولات فلزی در شهرک صنعتی سمنان مشغول به کار هستم.
مجلس قوانین را برای تولیدکنندگان تسهیل کند
وقتی از وی راجع به مشکلات و خواستهاش از مسؤولان میپرسم، توضیح میدهد: از دولتمردان و مسؤولان انتظار داریم با ما که زندگی خودمان را برای این مملکت و حفظ آبرو و عزت آن گذاشتیم، همکاری بیشتری داشته باشند، دولت همراه تولیدکننده باشد و مجلس قوانین را برای فعالیت تولیدکنندگان تسهیل کند؛ باید برای جوانان کشورمان شغل ایجاد کنیم. آنها اگر صاحب شغل باشند، میتوانند زندگی تشکیل دهند، بچهدار شوند؛ در غیر این صورت چگونه ازدواج کنند؟!
علاییموسوی در ادامه میگوید: خیلی اهل شکایت و گله نیستم و اعتقاد دارم میتوان با اتخاذ تدابیر خیلی از مشکلات را برطرف کرد؛ با وجود افزایش قیمتها و تورم، اگر مالیات تعدیل یابد میتوانیم به جای آن اشتغالزایی کنیم و توان صادرات کشور نیز افزایش دهیم؛ مشکلاتی که برخی از دستگاهها در داخل برای تولید و تولیدکننده ایجاد کردند، چهبسا بیشتر از مشکلات تحریم است.
مسؤولان اجازه بیعدالتی ندهند
از حاجآقا علاییموسوی در خصوص صحبت پایانی میپرسم و میگوید: دوران سختی را پشت سر گذاشتیم، زمانی بود که امکانات تنها برای قشر خاص بود، این را جوان امروز ممکن است، درک نکند؛ چرا ما دست به تظاهرات و انقلاب زدیم؟ خواسته ما برقراری عدالت بود. اکنون هم از مسؤولان این انتظار را داریم که شرایط را برای تمام افراد جامعه مناسب کنند، اجازه بیعدالتی ندهند، مردم ما شرایط مختلفی را تجربه کردند و حقشان است که رفاه و آسایش نصیبشان شود.
وی خاطرنشان کرد: ما نباید صبح از خواب بیدار شویم و بشنویم که میلیاردها تومان پول از مملکت ما خارج شده است؛ ما، ملت ایران پرتوقع نیستیم و اینها حقوق اولیه ما محسوب میشود. دیروز سنگر نظامی بود و امروز سنگر اقتصادی؛ ما ایستادهایم اما انتظاری نیز داریم، مسؤولان را در کنار خود و همچون خود ببینیم.
انتهای پیام/۲۵۶۸/س/ ق