یولن – رسول سلیمی: خبر منتشرشده توسط پایگاه خبری آکسیوس، که ادعا میکند ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، از ایده توافقی هستهای با آمریکا حمایت کرده که ایران را از غنیسازی اورانیوم منع و اورانیوم غنیشده را به خارج منتقل میکند، واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است.
وزارت خارجه روسیه این گزارش را «افترا» و «کارزار سیاسی» خواند و آن را رد کرد و کشورمان نیز اعلام کرد هیچ پیامی از مسکو در این باره دریافت نکرده است. این ادعاها، با توجه به تاریخچه روابط روسیه و ایران، بهویژه هماهنگی کامل مسکو با غرب در قطعنامههای شورای امنیت بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴، که خواستار توقف غنیسازی در ایران بودند، پرسشهایی را درباره مواضع کنونی روسیه ایجاد میکند.
هماهنگی روسیه با غرب در قطعنامههای شورای امنیت (۲۰۰۳–۲۰۱۴)
بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴، برنامه هستهای کشورمان ، تحت نظارت شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت. آژانس در سپتامبر ۲۰۰۵ ایران را به دلیل عدم شفافیت در فعالیتهای هستهای، به نقض تعهدات پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) متهم کرد. این امر منجر به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شد، که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ مجموعهای از قطعنامههای الزامآور را علیه ایران تصویب کرد. برای نمونه:
قطعنامه ۱۶۹۶ (۲۰۰۶): خواستار توقف فوری غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای مرتبط با بازفرآوری بود.
قطعنامه ۱۷۳۷ (۲۰۰۶): تحریمهایی علیه برنامه هستهای و موشکی ایران اعمال کرد و بر توقف غنیسازی تأکید داشت.
قطعنامه ۱۷۴۷ (۲۰۰۷): تحریمها را گسترش داد و بر توقف کامل غنیسازی تأکید کرد.
قطعنامه ۱۸۰۳ (۲۰۰۸): محدودیتهای مالی و تجاری علیه ایران را افزایش داد.
قطعنامه ۱۸۳۵ (۲۰۰۸): این قطعنامه ضمن تاکید بر مواضع قطعنامه ۱۸۰۳ مبنی بر توقف غنیسازی در ایران، تحریم جدیدی علیه ایران وضع نکرد.
قطعنامه ۱۹۲۹ (۲۰۱۰): تحریمهای سختگیرانهتری علیه بخشهای نظامی و اقتصادی ایران اعمال کرد و خواستار توقف غنیسازی شد.
در این موارد، روسیه، بهعنوان عضو دائم شورای امنیت، به تمام این قطعنامهها رای مثبت داد. به گزارش نیویورک تایمز، روسیه در این دوره با غرب همسو بود، زیرا نگران گسترش تسلیحات هستهای در منطقه بود و به دنبال حفظ روابط استراتژیک با آمریکا و اروپا در مذاکرات گروه ۵+۱ بود. همچنین، بلومبرگ نیز در گزارشی عنوان کرد که روسیه، بهعنوان تأمینکننده اصلی سوخت هستهای نیروگاه بوشهر، از سال ۲۰۰۳ پیشنهادهایی برای غنیسازی اورانیوم ایران در خاک خود ارائه کرد تا از فعالیتهای مستقل ایران جلوگیری کند. این پیشنهادها شامل انتقال اورانیوم غنیشده به روسیه و تأمین سوخت ۳.۶۷ درصدی برای نیروگاههای ایران بود.
هر چند در یک سطح تحلیل، هماهنگی روسیه با غرب در این دوره به چند عامل بستگی داشت. نخست، نگرانیهای مشترک درباره احتمال نظامی شدن برنامه هستهای ایران، بهویژه پس از راه اندازی تأسیسات نطنز و اراک در سال ۲۰۰۳. دوم، منافع اقتصادی روسیه در پروژه بوشهر، که به نوشته بلومبرگ، سود قابلتوجهی برای مسکو به همراه داشت و سوم، تمایل روسیه به حفظ جایگاه خود بهعنوان یک قدرت مسئول در نظام بینالملل، که با حمایت از قطعنامههای شورای امنیت تقویت میشد.
با این حال، واشنگتن پست گزارش داد که روسیه بهطور همزمان، بهویژه از طریق فروش تسلیحات و همکاری در بوشهر، که نشاندهنده سیاست دوگانه مسکو بود، روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود با ایران را حفظ کرد. این رویکرد، به روسیه اجازه داد تا هم از نظر دیپلماتیک با غرب همسو باشد و هم نفوذ خود در خاورمیانه را حفظ کند.
از این رو رای مثبت روسیه به قطعنامههای شورای امنیت نشاندهنده اولویتهای استراتژیک مسکو در آن دوره بود، چرا که جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای، حفظ روابط با غرب و کسب منافع اقتصادی از پروژههای هستهای ایران از مهمترین نشانه های این مسئله بود و پیشنهاد انتقال اورانیوم غنیشده به خارج، که در سالهای ۲۰۰۳–۲۰۱۰ بارها مطرح شد، تمایل روسیه به کنترل برنامه هستهای ایران را نشان می داد.
تحولات پس از ۲۰۱۴ و نقش روسیه در برجام
پس از مذاکرات منجر به توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام)، موضع روسیه تغییر کرد و به یکی از حامیان اصلی حق ایران برای غنیسازی تحت نظارت آژانس تبدیل شد. به گزارش رویترز، روسیه در مذاکرات ژنو (۲۰۱۳–۲۰۱۵) از حق ایران برای غنیسازی محدود (تا ۳.۶۷ درصد) برای مقاصد صلحآمیز حمایت کرد، مشروط بر اینکه تحت نظارت دقیق آژانس باشد. این تغییر به دلیل تنشهای فزاینده روسیه با غرب پس از الحاق کریمه در ۲۰۱۴ و تحریمهای غربی بود، که مسکو را به تقویت روابط با ایران و چین سوق داد. در این فضا، روسیه بهعنوان تأمینکننده سوخت بوشهر، از ادامه همکاریهای هستهای با ایران سود میبرد.
در ادامه نیز پس از خروج آمریکا از برجام در ۲۰۱۸، روسیه بهطور علنی از ایران در برابر فشارهای آمریکا حمایت کرد و خواستار حفظ توافق شد. با این حال، نیویورک تایمز گزارش داد که حتی در این دوره، روسیه نگران غنیسازی ایران تا سطوح بالا (۶۰ درصد) بود، که برای مقاصد غیرنظامی غیرضروری تلقی میشد.
در چنین شرایطی تغییر موضع روسیه پس از ۲۰۱۴ نتیجه تنشهای ژئوپلیتیک با غرب بود. این درحالی است که فارن افرز، الحاق کریمه و تحریمهای غربی، مسکو را به سمت تقویت اتحاد با ایران و چین سوق داد. حمایت از حق غنیسازی ایران در چارچوب برجام، بخشی از استراتژی روسیه برای مقابله با نفوذ آمریکا در خاورمیانه بود. با این حال، پیشنهادهای مکرر روسیه برای تأمین سوخت هستهای ایران و انتقال اورانیوم غنیشده به خارج، که در سالهای ۲۰۰۳–۲۰۱۰ مطرح شده بود، نشاندهنده تمایل مداوم مسکو به کنترل برنامه هستهای ایران بود.
این دوگانگی یعنی حمایت علنی از ایران و نگرانی از غنیسازی بالا، نشاندهنده تلاش روسیه برای حفظ توازن بین منافع اقتصادی و نگرانیهای امنیتی بود. در همین زمینه بلومبرگ گزارش داد که همکاریهای هستهای و تسلیحاتی روسیه با ایران، بهویژه پس از ۲۰۱۴، به مسکو نفوذ استراتژیک در منطقه داد، اما این همکاریها با احتیاط انجام شد تا از تقابل مستقیم با غرب جلوگیری شود. حمایت روسیه از برجام و حق غنیسازی ایران، بخشی از استراتژی گستردهتر مسکو برای مقابله با نفوذ غرب بود. با این حال، پیشنهادهای مکرر برای انتقال اورانیوم به خارج نشان میدهد که روسیه همچنان نگران نظامی شدن برنامه هستهای ایران بود. اما آیا ادعای اخیر آکسیوس نشاندهنده بازگشت به رویکرد محتاطانه پیش از ۲۰۱۴ است، یا یک تاکتیک دیپلماتیک برای مدیریت تنشهای منطقهای؟
ادعای «غنیسازی صفر» و انتقال اورانیوم غنیشده (۲۰۲۵)
طبق گزارش آکسیوس در ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۵، ولادیمیر پوتین در گفتوگو با دونالد ترامپ و مقامات کشورمان، از توافقی هستهای حمایت کرده که ایران را از غنیسازی اورانیوم منع میکند و اورانیوم غنیشده را به خارج منتقل میکند. این گزارش ادعا میکند که روسیه آماده تأمین سوخت ۳.۶۷ درصدی برای نیروگاههای ایران و مقادیر محدودی اورانیوم ۲۰ درصدی برای رآکتور تحقیقاتی تهران است.
اما وزارت خارجه روسیه این گزارش را «افترا» خواند و آن را رد کرد، و خبرگزاری تسنیم نیز گزارش داد که ایران هیچ پیامی از مسکو در این باره دریافت نکرده است. این در حالی است که عباس عراقچی بارها در مصاحبه هایش تأکید کرد که هر توافقی باید حق غنیسازی ایران را به رسمیت بشناسد. این ادعاها در حالی مطرح شده که حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای کشورمان، از جمله فردو، نطنز، و اصفهان، برنامه هستهای کشورمان را چند ماه عقب انداخت.
ادعای آکسیوس مبنی بر حمایت پوتین از «غنیسازی صفر» با مواضع تاریخی روسیه در سالهای ۲۰۰۳–۲۰۱۰ همخوانی دارد، زمانی که مسکو پیشنهاد انتقال اورانیوم ایران به خارج را مطرح کرد.
چرا که ادعای «غنیسازی صفر» نشاندهنده تلاش احتمالی روسیه برای میانجیگری در تنشهای ایران و غرب است، مشابه نقش آن در مذاکرات ۲۰۰۳–۲۰۱۴. با این حال، رد این گزارش توسط مسکو و تهران ممکن است به دلیل حساسیتهای سیاسی و نیاز به حفظ اعتبار دیپلماتیک باشد.
پیامدهای ژئوپلیتیک و استراتژیک رویکرد فعلی روسیه چه خواهد بود؟
مواضع روسیه در قبال برنامه هستهای کشورمان ، از هماهنگی با غرب در ۲۰۰۳–۲۰۱۴ تا حمایت از برجام و ادعای اخیر «غنیسازی صفر»، تأثیرات ژئوپلیتیک گستردهای داشته است. نیویورک تایمز گزارش داد که حملات به تأسیسات هستهای ایران، برنامه کشورمان را تنها چند ماه به تأخیر انداخت، اما ذخایر اورانیوم غنیشده (تا ۶۰ درصد) ممکن است قابل بازیابی باشد. آکسیوس هم ادعا کرد که پوتین این موضع را به اطلاع آمریکا و اسرائیل رسانده، که میتواند نشانهای از تلاش برای کاهش تنشهای منطقهای باشد. با این حال، روابط نزدیک ایران با چین و روسیه، بهویژه پس از حملات هفته های قبل، به کشورمان امکان بازسازی برنامه هستهای را میدهد.
از سوی دیگر مواضع روسیه در قبال ایران، از هماهنگی با غرب در ۲۰۰۳–۲۰۱۴ تا حمایت از برجام، نشاندهنده یک سیاست دوگانه است: حفظ نفوذ در خاورمیانه و جلوگیری از تقابل مستقیم با غرب. از این رو ادعای «غنیسازی صفر» میتواند تلاشی برای بازگرداندن ایران به مذاکرات هستهای باشد.
در مجموع مواضع روسیه در قبال برنامه هستهای ایران از هماهنگی کامل با غرب در ۲۰۰۳–۲۰۱۴، که با رای مثبت به قطعنامههای شورای امنیت برای توقف غنیسازی همراه بود، به حمایت از حق غنیسازی محدود در برجام تغییر کرد. ادعای اخیر آکسیوس مبنی بر حمایت پوتین از «غنیسازی صفر» و انتقال اورانیوم غنیشده، با مواضع پیشین روسیه در ۲۰۰۳–۲۰۱۰ همخوانی دارد.
در مقابل، مواضع روسیه در ۲۰۰۳–۲۰۱۴ که با حمایت از قطعنامههای شورای امنیت و پیشنهاد انتقال اورانیوم همراه بود، نتیجه نگرانیهای مشترک با غرب درباره نظامی شدن برنامه هستهای ایران و منافع اقتصادی مسکو در بوشهر بود. تغییر رویکردی که پس از ۲۰۱۴ به دلیل تنشهای ژئوپلیتیک با غرب و تقویت روابط با ایران صورت گرفت و این روزها همزمان با حمله اسرائیل به ایران و طرح مذاکرات اوکراین، به چرخش احتمالی در مواضع روسیه منجر شده است.
۲۱۳/۴۲