گذری بر شخصیت علمی و اخلاقی آیتالله خرسان به قلم حجت الاسلام رضا مختاری
گذری بر شخصیت علمی و اخلاقی آیتالله خرسان به قلم حجت الاسلام رضا مختاری
به گزارش «مبلغ»- استاد رضا مختاری از اساتید حوزه علمیه قم است که توفیق دیدار و گفتوگوهای علمی با مرحوم آیتﷲ سیدمحمدمهدی الخرسان را داشته است. به مناسبت رحلت این عالم حوزه علمیه نجف گفتوگوئی با استاد رضا مختاری انجام دادهایم که تقدیم میشود.
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی:
مرحوم آیتﷲ خرسان (اعلیﷲ مقامه) از نوادر روزگار ما و از علمای طراز اول عصر ما هستند که از جنبههای مختلف شخصیت و آثار ایشان باید مورد بررسی واقع شود.
در ابتدا از شخصیت اخلاقی و زهد و وارستگی ایشان میگویم. ایشان تا چند سال پیش هر سه ماه رجب، شعبان و رمضان را به صورت توالی در فصول مختلف سال روزه میگرفتند و چند سال پیش که ماه رجب در فصل گرمای نجف اشرف بود وما هم توفیق تشرف به نجف را داشتیم، برای دیدار ایشان، هنگام نماز جماعت مغرب به مسجد شیخ انصاری رفتیم – همان مسجدی که امام خمینی هم یک وعده نماز میخواندند و محل درس امام هم در نجف اشرف مسجد شیخ انصاری بود – بعد از نماز نافله را به تفصیل خواندند و پیاده به سمت منزل راه افتادند و ما هم همراه ایشان آمدیم و معلوم شد که روزه بودند. آن زمان ماه رجب بود. آقازادهشان گفتند که برنامه ایشان این است که همیشه سه ماه رجب، شعبان و رمضان را در فصول مختلف سال روزه میگیرند. آن زمانی که ما جوان و کم سن و سال بودیم طاقت روزه در آن زمان را نداشتیم ولی ایشان روزه گرفته بود و مهمتر اینکه در مسجد نماز جماعت و نافله را مثل اوقات عادی داشتند و بعد هم مراجعات مردمی را داشتند و بعد به منزل آمدند و همیشه در روزهای جمعه قبل از ظهر، در منزل ایشان روضه بود که روضهی بسیار معنوی و با خلوصی بود.
وضعیت سادگی زندگی ایشان هم که گفتن ندارد، منزل ایشان در نهایت سادگی و نزدیک مسجد شیخ انصاری بود. من در منزل ایشان فرش ندیدم و فقط موکت بود. در و دیوار هم معلوم نبود که چند دهه است که نه رنگآمیزی و نه تعمیری شده است، نوشتافزار و میز و صندلی و فیشهای او همه در کارتنهای معمولی بودند. مجموعهی فیشهای فلان موضوع در یک کارتن بود، فیشهای فلان موضوع در یک کارتن بود. نه قفسهی آنچنانی برای کتابها و نه میز آنچنانی برای مطالعه داشتند. خلاصه وضعیت زندگی ایشان و وضعیت منزل به نحوی بود که سادهتر از آن تصور نداشت و این هم اینطور نبود که دسترسی به امکانات نداشته باشد و از باب ناچاری باشد، نه، دسترسی به امکانات داشت، شاگرد خاص آیتﷲ خوئی بود، دوست خاص آیتﷲ سیستانی بود، دوست خاص آیتﷲ سید علی بهشتی بود. من اطلاع داشتم که بعضی از خانوادهها را تکفل میکرد و به فقرا کمک میکرد. دسترسی داشت، اما زندگی ایشان در نهایت زهد و سادگی و بساطت بود و مسئلهی عبادت و روضه و این برنامهها را هم در جای خود داشت. این در جنبهی قدس و وارستگی ایشان است که شاید طلبههای متوسط ما هم حاضر نباشند که در منزل آنطوری زندگی کنند.
خوب است این منعکس شود که یک عالمی در حوزه ۱۰۰ سال عمر کرده و این همه خدمات داده است و وضع زندگی و منزل و وارستگی او اینها است. اگر این منعکس شود خیلی برای همه و به خصوص برای ما طلاب درسآموز است.
شخصیت و خدمات علمی:
در بحث علمی، خدمات علمی ایشان هنوز بر جامعهی علمی ما معلوم نشده است، حتی با وجود کنگرهای که سال گذشته برگزار شد که کنگرهی «امناء الرسل(ص)» در نجف اشرف و در قم بود که در قم، مرکز مدیریت حوزه متولی بود و در نجف اشرف هم عتبهی حسینیه(ع) و عتبهی علویه(ع) متولی بودند. با این حال باز هم آثار ایشان کاملا معرفی نشده است. در کنگرهی امناء الرسل(ص) ۴۶ جلد از آثار ایشان به عنوان موسوعهی علامه خرسان منتشر شد و حدود ۱۰ جلد دیگر هم مانده که از آثار ایشان ضمن موسوعه است و هنوز منتشر نشده است.
ایشان از کسانی است که سالها پیش از انقلاب در موضوع تصحیح بحارالانوار که در ۱۱۰ جلد در ایران چاپ شد مشارکت جدی داشت.. ایشان تنها عالم عراقی و غیرایرانی است که در تصحیح بحارالانوار کمک کرده است و ۹ جلد بحار هم با تصحیح ایشان چاپ شده است. ایشان در نجف بودند و از نجف تصحیح میکردند و به تهران میفرستادند که انتشارات اسلامیه منتشر کند. تنها عالم عرب و یا عالم حوزهی نجف اشرف که در تصحیح بحار همکاری کرد ایشان است.
خاندان خرسان از خاندان عریق علمی عراق و نجف اشرف هستند. پدر بزرگوار ایشان آیتﷲ سید حسن خرسان بودند که برای اولین بار حدائق و استبصار و تهذیب را چاپ حروفی کرد. اولین بار چاپ حروفی و یا چاپ سربی با تصحیح پدر بزرگوار ایشان است. برادر ایشان آقا سید محمدرضا خرسان هم از علمای نجف اشرف بود که چند سال پیش از دنیا رفتند. خلاصه خانوادهی اصیل علمی و ریشهدار در نجف اشرف و معروف به زهد و تقوا و دیانت هستند.
قبل از اینکه به بحث علمی بپردازم، یک نکتهای را ممکن است فراموش کنم و باید الان یادآوری کنم. ارتباط ایشان با امام خمینی (اعلی ﷲ مقامهما) است. از خود آیتﷲ خرسان شنیدم که فرمود: وقتی امام و حاجآقا مصطفی به نجف آمدند، من منزل حاجآقا مصطفی را برای ایشان اجاره کردم. حاجآقا مصطفی همسایهی آقای خرسان بودند و آن زمانی که حاجآقا مصطفی از دنیا رفتند، خادمهی ایشان اول صبح که کسی مطلع نبود به منزل ما آمد و دیدم که خیلی پریشانحال از وفات حاجآقا مصطفی خبر داد.
اخیرا تصویری منتشر شده است که سال گذشته من از ایشان گرفتم .یک عکسی است که در مسجد بهبهانی نجف اشرف است که امام هستند و در کنار ایشان آیتﷲ خرسان و در کنار ایشان آقای بکاء که پدرزن پسر آقای خرسان هستند و از علما هستند. اینها سه نفری هستند. این در تشییع جنازهی حاجآقا مصطفی است که قبل از تشییع جنازه در جامع بهبهانی نجف اشرف است. من در عکسهای امام مراجعه کردم، هیچ عکسی از تشییع جنازهی حاجآقا مصطفی ندیدم. یک عکسی از مجلس ترحیم است که امام در مسجد هندی یا مسجد دیگر در کنار شهید صدر نشستهاند. گفتهاند که؛ آن مجلس ترحیم حاجآقا مصطفی است و من از تشییع ایشان عکسی ندیدم. خلاصه این عکس امام در تشییع حاجآقا مصطفی در جامع بهبهانی است که ایشان سال گذشته برای اولین بار به من دادند و من از روی آن یک عکسی با گوشی گرفتم ومنتشر کردیم. ایشان به این امور تظاهر نمیکردند.
اما از جنبهی علمی؛ ایشان از همان اوایل از دوستان و شاگردان شیخ آقابزرگ تهرانی، علامه امینی، کاشف الغطاء، سید هبةالدین شهرستانی بودند. یعنی اساتید و بزرگان زیادی را درک کرده بودند و از آنها درس گرفته بودند و خاطرات زیادی از این بزرگان داشت. موسوعهی ابن عباس که الان در ۲۱ جلد چاپ شده ، در این کتاب مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی و مرحوم سید هبة الدین شهرستانی که نزدیک بیش از ۵۰ سال است که از دنیا رفتهاند، این دو بزرگوار بر این کتاب تقریر نوشتهاند، یعنی در آن زمان تألیف شده بود و از آن زمان تا کنون در حدود ۵۰ سال ایشان تکمیل میکرد، حدود ۱۰-۱۲ سال پیش در ۲۱ جلد چاپ شد و این روحیهی علمی را داشت و اینطور نبود که کتابی را نوشته و ننوشته و هنوز کامل نشده فوری برای نشر بفرستد. نه، با حوصلهی تمام، چندین دهه برای یک کار علمی وقت میگذاشت. موسوعهی ابن عباس در ۲۱ جلد و همچنین موسوعهی ابن ادریس حلی را داشتند که مجموعهی آثار ابن ادریس را در حدود ۱۰-۱۵ جلد تصحیح کردند .
ویژگی آثار علمی:
از دیگر ویژگیهای آثار آیتﷲ خرسان این است که اولا نثر ادبی عربی عالی و جذاب دارند و نکتهی دیگر این است که قابل عرضه به تمام جهان اسلام است. یعنی اینطور نیست که نکتهای داشته باشد که نتوان در بلاد مصر یا بلاد عربی منتشر کرد. در عین تصلب بر مواضع خودش و دفاع از اهل بیت(ع) تعابیر و استدلالها به نحوی است که در همه جای بلاد اسلامی و همه جای دنیا قابل عرضه است. یعنی قلم، قلم مؤدبانه و پیراسته از توهین است، در عین تصلب و دفاع از حقایق وحیانی و دفاع از اهل بیت(ع). نثر، نثر بسیار عالی و قرّاء و ادبیات خیلی عالی است. این نکاتی هم که خدمتتان عرض کردم را رعایت کردند و مهمترین بحثها را هم مطرح کردهاند.
آثار بسیار ارزندهی دیگری دارند که بعضی را نام میبرم و بهجا است که فضلای ما به فارسی ترجمه کنند، چون تا جایی که من میدانم هیچکدام از آثار ایشان به فارسی ترجمه نشده است و اگر این آثار ترجمه شود خیلی برای جامعهی مخاطب فارسیزبان هم مفید است.
از جمله آثار تکنگاریهای ایشان که قابل ترجمه به فارسی است را نام میبرم؛ «نهایةالتحقیق فیما جری فی امر فدک للصدیقه والصدیق بالنص و التوثیق». که در این کتاب و کتابهای دیگرشان نام بردهاند و میگویند که؛ من به آنچه که فقط در آثار شیعه آمده اعتماد نمیکنم، آنچه که شیعه و سنّی بر آن در این امور متفق هستند را ذکر میکنم. احاطهی ایشان هم به آثار علمای اهل سنت زبانزد است. در این کتاب که راجع به فدک است، در مقدماتش بحث کردهاند که؛ لقب صدیقه لقب ویژهی حضرت زهرا(س) است و لقب صدیق لقب امیرالمؤمنین(ع) بوده و رسول خدا(ص) به این دو بزرگوار دادهاند، بعدا دیگران این دو لقب را غصب کردند و به دیگران نسبت دادند. در این زمینه مفصل بحث کردهاند، غیر از مباحث دیگر در اهمیت فدک و کمّ و کیف فدک که چطور بوده است.
کتاب تکنگاری بسیار عالی دیگر ایشان «السجود علی التربة الحسینیة» که از جنبههای مختلف فقهی و غیرفقهی و کلامی، سجود بر تربت حسینیه(ع) را مفصل بحث کردهاند و همچنین «حی علی خیر العمل» یک رسالهی مستقلی است که این دو با هم چاپ شده است.
از تکنگاریهای دیگر آیتﷲ خرسان «مزیل اللبس فی مسالتی شق القمر و رد الشمس». دو معجزه، یک معجزهی رد الشمس و یک معجزهی شق القمر را به تفصیل در این کتاب با توجه به منابع شیعه و سنی دارند.
همچنین «المحسن السبط مولود ام سقط» که قضایای بعد از رسول خدا(ص) است. نام کتاب محسن(ع) است، منتها راجع به قضایای بعد از رسول خدا(ص) است و نام آن «المحسن السبط مولود ام سقط» است. اینها تکنگاریهایی است که قابل ترجمه به فارسی هم برای مخاطب فارسیزبان است.
و از جمله کارهای شایستهی ایشان که آیتﷲ خوئی (اعلی ﷲ مقامه) از آیتﷲ خرسان خواستند و آیتﷲ سید علی بهشتی تأکید کردند و دنبال میکردند شرحی است که آیتﷲ خرسان بر ارجوزهی آیتﷲ خوئی نوشتهاند. آیتﷲ خوئی در اواخر عمر شریفشان یک ارجوزهای انشاء کردند که حدود ۱۶۶ بیت بود که در فضیلت امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) بود و از آیتﷲ خرسان خواستند که این را شرح دهد و آیتﷲ خرسان هم مشغول شرح بودند، اما قبل از اینکه کامل شود و منتشر شود، آیتﷲ خوئی از دنیا رفتند. بعد از آن آیتﷲ سید علی بهشتی دنبال میکردند و تأکید کردند و آیتﷲ خرسان موفق شدند که شرح این ارجوزه را کامل کنند که در سه جلد به نام «علی إمام البررة» چاپ شده است. آیتﷲ بهشتی هم یک تقریظ و یک مقدمهای بر این کتاب نوشتند که هم تقریظ بر کتاب و هم مقدمه خیلی عالی و گویا است. آیتﷲ خرسان این را با استفاده از منابع سنّی و شیعه و عمدتا منابع سنّی شرح دادهاند و خیلی کتاب جذاب و شیرین و قابل ترجمه بر مخاطب فارسی است.
اما راجع به «موسوعه ابن عباس» عرض کنم نام کتاب موسوعهی ابن عباس است ولی واقعیت این است که تحلیل تاریخ دوران صدر اسلام است و به خاطر اینکه ابن عباس شاگرد امیرالمؤمنین(ع) بوده و معارف امیرالمؤمنین(ع) را نقل کرده است، دشمنان شیعه و دشمنان امیرالمؤمنین(ع) سعی داشتند او را بدنام کنند و این کتاب در حقیقت دفاع از ابن عباس و دفاع از امیرالمؤمنین(ع) و معارف امیرالمؤمنین(ع) است و فقط مربوط به ابن عباس به تنهایی نیست. دورهی صدر اسلام و معارف امیرالمؤمنین(ع) است و تهمتهایی که راجع به اموال بصره و راجع به مسائل دیگر به ابن عباس میزدند را کاملا ریشهیابی کردند و در حقیقت یک بخشی از تاریخ صدر اسلام را در این کتاب تحلیل کردند که چاپ شده است. این جزء آثار چاپ شده است.
از آثار چاپ نشدهی بسیار مهم ایشان «نافذة علی ربع قرن» است که یک کتاب ۶ جلدی است که هنوز چاپ نشده و انشاءﷲ در ادامهی موسوعه چاپ میشود. ایشان تاریخ را از سال ۳۵ هجرت که حضرت امیرالمومنین(ع) به خلافت رسید، تا سال ۶۱ که سیدالشهداء(ع) به شهادت رسید، تحلیل کردهاند. زندگی امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و سیدالشهداء(ع)، هر کدام دو جلد است. در این ۶ جلد هم بسیار تحلیلهای عمیق تاریخی دارند که امیدواریم این هم انشاءﷲ ضمن موسوعه منتشر شود.
ایشان غیر از این کتابهای تألیفی و غیر از «موسوعهی ابن ادریس» که تصحیح کردند، کتابهای بسیاری را غیر از آن ۱۰ جلد بحار در نجف اشرف یا تصحیح کردند و یا بر آنها مقدمه نوشتند که ناشران نجف چاپ میکردند. مقدماتی که ایشان بر کتابهای مختلف شیعه نوشته، همهی اینها اخیرا در کنگره چاپ شد و قبل از آن هم ناشر دیگری چاپ کرد که به نام «مقدمات کتب خراسیه» در دو جلد است. یعنی مقدماتی که ایشان بر کتابها نوشتهاند در دو جلد به صورت جداگانه در ضمن موسوعهی آیتﷲ خرسان چاپ شده است.
اشراف به مسائل جهان اسلام:
آیتﷲ خرسان از جریانهای علمی و سیاسی جهان اسلام مطلع بود و تا این اواخر فضائیات یعنی شبکههای ماهوارهای را میدید، با فضای مجازی آشنا بود و لپتاپی داشت که تا همین اواخر عمر مراجعه میکرد که در فضای مجازی چه میگذرد و راجع به شیعه و سنّی چه میگویند. فضای علمی جهان اسلام چطور است. چطور باید از شیعه دفاع کرد، چطور باید بهانه به دست دشمن نداد و به خاطر همین اطلاع دقیقی از اوضاع جهان اسلام داشت. بعضی مواضع علمای اهل سنت را نقد میکرد که شاید بگوییم در بین علمای ایران کسی تا کنون چنین نقدی نکرده باشد. یک نمونه را عرض کنم. دکتر محمد عِماره از نویسندگان مصری است که یک چیزهایی علیه شیعه گفته است. ایشان بلافاصله مقالهای در نقد دکتر عِماره نوشتند که با عنوان «مجرّد اشاره إلی الدکتور محمد عماره» و از شیعه و اهل بیت(ع) دفاع کردند و نقد عماره را داشتند.ایشان این مقاله را به ما داد و ما در مجلهی کتاب شیعه، شمارهی ۴، پاییز و زمستان سال ۹۰ منتشر کردیم. یعنی مقالهی ایشان در ۱۱-۱۲ سال پیش منتشر شد ولی آن زمان گفتند که به نام خود منتشر نکنید. ما هم به اسم «قارئ ناصح» منتشر کردیم.
ایشان دیدگاههای خاصی داشتند که ما قسمتی از این دیدگاهها را در مصاحبهای که با ایشان داشتیم و در مجلهی کتاب شیعه، شمارهی ۹ و ۱۰ – که ویژهی «شریف مرتضی» است- در سال ۹۳ شمسی منتشر کردیم، با عنوان «تصحیح بعض المفاهیم الخاطئه» بود. دیدگاههای این بزرگوار در این مقاله به خوبی منعکس شده است.
از جمله دیدگاههایی که ایشان خیلی تأکید داشت این بود که میفرمود: ما الان به تقریب درون شیعی بیشتر نیاز داریم تا تقریب بین المذاهب، یعنی بین شیعه و سنّی. و ما الان نباید بگذاریم که خود شیعه چند پاره و تکه تکه شود. این را هم مفصل در این مقاله توضیح دادند، نظریاتشان راجع به آثار شریف مرتضی و اصلا کلا راجع به تراث شیعه و آثار علمای شیعه و بزرگان شیعه گفتند. یعنی به نحوی از تراث ما دفاع میکردند که همه جا قابل انعکاس باشد و بهانه به دست دشمن ندهد.
جستجوگری ایشان در مسائل علمی هم جالب توجه بود. دو سال پیش حتی نسخههای خطی کتابها را مطالبه میکرد که به نسخهی خطی مراجعه کند و فقط به نسخههای چاپی اکتفا نمیکرد، مثلا «الامامة و السیاسة» از ابن قتیبهی دینوری که دو نسخهی خطی خیلی مهم در ایران داشت را از ما مطالبه کردند و برای ایشان فرستادیم که فقط به نسخهی چاپی ارجاع ندهند و ببینند که در کتاب خطی چیست، مبادا تحریف و تصحیفی شده باشد. آثار فارسی را هم مطالعه و مطالبه میکردند. از جمله آثار حسن آقای انصاری را از من خواستند و گفتند که؛ آثار ایشان را برای من تهیه کن و بفرست که من تهیه کردم و برای ایشان بردم که حین مطالعه حاشیهنویسی هم کردند. اگر به کتابخانهی ایشان نگاه کنید، اکثر جاها حاشیهنویسی دارند و کتابها را تصحیح و تکمیل کرده است و ما مقداری از حواشی این بزرگوار را در مجلهی کتاب شیعه چاپ کردیم. مثلا حواشی آیتﷲ خرسان بر الذریعهی شیخ آقا بزرگ تهرانی را در شمارهی ۴ کتاب شیعه چاپ کردیم. حواشی ایشان بر بعضی از کتابهای دیگر هم همینطور بود. الان بخش عمدهای از میراث علمی ایشان حواشیهایی است که بر کتابهای کتابخانهاش است. مثل اعیان الشیعه، رجال کشی، رجال نجاشی، کتب حدیثی. اگر کسی کتابهایش را ورق بزند، اول، آخر و گوشهی کتابها، همه پر از حاشیههای علمی است که این هم نیاز به وقت موسعی دارد. امیدواریم فضلا توفیق پیدا کنند و این حواشی را هم پیاده کنند و منتشر کنند.
ایشان خیلی اوقات گلایه میکردند و میگفت که گاهی در ایران کتابهایی چاپ میشود که بهانه به دشمن میدهد. چرا در یک پاورقی نمینویسید که مثلا این مطلبی که در این کتاب تراثی آمده ضعیف است و اگر ما منتشر میکنیم به معنای تأیید آن نیست. دائما نگران بود که چرا ما بهانه به دست دشمن میدهیم؟ گاهی به شوخی میفرمود که؛ ما شیعه هنوز نتوانستیم تهمتی که به امیرالمؤمنین(ع) زدند – که حضرت علی(ع) عثمان، خلیفهی سوم را کشته است- هنوز نتوانستیم این تهمت را دفع و رفع کنیم، دیگر کشتن بعضی دیگران را به گردن حضرت امیرالمؤمنین(ع) نیاندازید و بر آثاری که در ایران چاپ میشود مطلع و مشرف بود.
مجله خبری یولن