مصیبتهای فرهنگی شیراز و ناشنوایی مسری مدیران حوزه فرهنگ
به گزارش یولن از شیراز، بررسی وضعیت فرهنگ در کلان شهر شیراز گویای این است که این شهر، در جایگاه حقیقی و واقعی خود نیست.
شیراز بهعنوان شهر مشاهیر ادبیات ایران با پیشینهای عظیم در تاریخ و فرهنگ ایرانزمین، جایگاه ویژهای نزد ایرانیها دارد، این شهر بهعنوان یکی از پایتختهای تمدنی، فرهنگی و دینی در ایران شناخته شده است و دلیل آن وجود نقشآفرینان بزرگی در حوزه ادب و شعر فارسی، همچون حافظ و سعدی با آوازه جهانی و وصال و قاآنی و نیز فیلسوفان و اندیشهپردازان مطرحی همچون ملاصدرا و سیبویه است که پایههای ادب فارسی نه در شیراز، بلکه در ایران و جهان هستند.
اگر چه برخی از پژوهشگران بر اساس خشت نبشتههای یافت شده در تخت جمشید، قدمت شیراز را به دوران هخامنشی نیز میرسانند، اما شواهد باستانشناسی و تاریخی، شهر شیراز کنونی را شهری بنا شده و شکل گرفته در دوران اسلامی دانسته و آغاز شکوفایی آن را به دوران صفاریان نسبت میدهد، چنانکه مسجد جامع عتیق نشانی ماندگار از آن دوران است.
هویت تاریخی و دینی شیراز، نقطه عطفی در پرورش رجال و شخصیتهای بزرگ و تأثیرگذار بوده است؛ بهطوری که با بررسی گنجینه مشاهیر متقدم و متأخر بزرگ کشور، حتما میتوان نامی از بزرگان این خطه دلانگیز یافت که نقش ارزشمندی در عرصههای سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی کشور داشتهاند، همچنان که نامهایی چون میرزای شیرازی، آیتالله حسینیالهاشمی، آیتالله محلاتی، آیتالله ربانی شیرازی و شهید دستغیب و آیتالله حائری شیرازی همچنان در تاریخ فرهنگی سیاسی ایران و جهان ماندگاراند.
نقش شیرازیها همچنین در جهان چاپ و نشر بسیار مهم است و حتی نخستین نشریهای که در هند چاپ شده است توسط شیرازیها چاپ شده و نخستین روزنامهای که در ایران منتشر شد، توسط 2 شیرازی به انجام رسید؛ و نام میرزا صالح شیرازی و برادر وی میرزا محمدجعفر و دیگرانی چون فرصتالدوله شیرازی، در این عرصه مطرح است.
درخشش نویسندگان و شاعران متعهدی چون اکبر صحرایی، احد ده بزرگی و دیگر شاعران و نویسندگان انقلابی در حوزه کتاب و نشر نیز، نشان از پیوند مردم شیراز با فرهنگ و اقتصاد فرهنگی دارد، هر چند در حال حاضر جایگاه شیراز با وجود این نویسندگان و شاعران، آنگونه که باید و شاید نیست.
انجمنهای ادبی که در شیراز شکل گرفتند و نسلپروری کردند، پاتوقهای فرهنگ و هنر و کتابفروشیهای مهم نیز با اعمال اصلاحات لازم، نقش مهمی در فرهنگ سازی و پایهریزی و احیای تمدن اسلامی در این شهر دارد.
با توجه به سابقه دیرینه و تاریخی فرهنگ و هنر در شیراز، شاهراههای فرهنگی بسیاری در حوزههای مختلف قابل تعریف و بازگشایی است؛ شاهراههایی که هر کدام دربردارنده مجموعه عظیمی از مسیرهای توسعه فرهنگی است و در این میان توجه ویژه و مطابق با استانداردهای روز دنیا در حوزه گردشگری به هنرهای فراموش یا کمرنگ شده مثل خاتم کاری فارس، نقره کاری، سفال سازی، منبت کاری و صنعت مس و قالی بافی و لزوم کاربردی و آکادمیک کردن این صنایع و همچنین معرفی آثار و ابنیه تاریخی و گسترش گردشکری مذهبی و سلامت لازم است.
مهمتر از این موارد، توجه به بافت تاریخی اسلامی شهر شیراز، با محوریت سومین حرم اهل بیت(ع) بودن این شهر و ورود دادن این سوژهها به تولیدات سینمایی و برنامههای صدا و سیما و پر کردن جای خالی این برنامهها در صدا و سیما و برنامههای کلان فرهنگی و معرفی الگوهای اثرگذار با تمرکز بر بزرگان و مشاهیر استان و شهر شیراز است، اتفاقی که متاسفانه هنوز به گام اول هم نرسیده است.
علاوه بر این، شهر شیراز در بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محل برگزاری جشن هنر شیراز بود. این جشنواره در زمان خود بزرگترین رویداد به اصطلاح فرهنگی در نوع خود، در سطح جهان بود، رویدادی که استانداردهای فرهنگی را در قالبی کاملا ضد فرهنگ ارائه میکرد و برخی از اتفاقات فعلی نیز رنگ و بوی آن تعاریف اشتباه از فرهنگ را با خود به شیراز کنونی کشانده است و در بسیاری از مناسبات به ظاهر فرهنگی، شاهد ترویج تجمل گرایی و ریخت و پاش هدفمند میباشیم که تغییر رویه و یا تاسیس و مدیریت نامطلوب کافهها و حتی پاتوقهای فرهنگی در شبراز، گسترش تولیدات زیرزمینی و فروش کتابهای ممنوعه در حاشیه ابنیه و تفرجگاهها، بخشی از این مصادیق است.
با توجه به اینکه شیراز شهری است که مهد علم و دانش و ادب بوده و در یک کلام قله فرهنگ اسلامی میتواند باشد، حاکم بودن تفکر پشت پرده و گاهی آشکار غربگرا و جریان سازی فرهنگی مخرب احزاب سیاسی در حوزههای مختلف آموزشی در مهدکودکها و مدارس و دانشگاهها و همچنین شیوه نظارت بر وضعیت بازار و چگونگی عرضه کالاها به ویژه بازار پوشاک و تاثیر مستقیم آن بر سبک زندگی اسلامی و تبدیل کردن شیراز به دومین شهر فسادخیز، برازنده این شهر نیست و سکوت مدیران ارشد فرهنگی استان در این موارد نیز، غیرقابل توجیه است.
صنعت سینما و بروز و ظهور هنرمندان شیرازی و استفاده از بستر فرهنگی تاریخی و اسلامی شیراز با محوریت سومین حرم اهل بیت(ع) و چگونگی رویارویی با زایش آثاری که خلاف جهت رودخانه منتهی به اقیانوس پرگهر اسلامی حرکت میکنند و دور از انتظار بودن حمایت و استقبال مسؤولان فرهنگی استان از تولید و پخش آثاری که با برنامهریزی ویژه در مسیر سیانمایی و تقویت شعارهای ضد نظام، به نامزدی جایزه اسکار نیز میرسند هم، از جمله وقایع به فراموشی سپرده شده از سر عمد در مدیریت فرهنگی شهر شیراز است.
امیدواریم این خواب زمستانی چند دهه مدیریت فرهنگی شیراز، به زمستان امسال نپیوندد و با سر کار آمدن دولت جدید و به کارگیری مدیران انقلابی و تغییرات مثبت در روند پیشبرد امور شورای شهر و شهرداری و ورود متفاوت سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری شیراز و ادارههای فرهنگی شهر، در تغییر زیرساختها و برافراشتن پرچم انقلاب اسلامی به معنای واقعی در مدیریت فرهنگی شهر و همچنین المانها و سازههای فرهنگی شهری، شاهد بازگرداندن هویت اسلامی و دمیدن روح انقلابیگری به بدنه مدیریت فرهنگی کلانشهر شیراز باشیم.
غفلت مدیران و مسؤولان رده بالای استان در حوزه فرهنگ، امری غیر قابل انکار است تا جایی که بارها در گفتگوهای مختلف به این مشکل و عدم نظارت و برنامهریزی صحیح بر سیاست گذاری مسائل فرهنگی شهر اقرار کردهاند، حال آنکه این اقرار، راهگشا نیست و باید پرسید این سیاستگذاری را چه شخص یا سازمانی دنبال میکند؟ اتاق فکر فارس چگونه مدیریت میشود؟ و سرانجام فرهنگ در این کلانشهر، که مهد فرهنگ و تمدن اسلامی است، به کجا کشیده خواهد شد؟
آیا باید منتظر ماند تا بافت تاریخی شهر علم و ادب و فرهنگ و هنر و دیانت و حتی باغات و پارکها و خیابانهای بالای شهر، محل گذر سگگردانها و وقوع فجایع منافی عفت و پیشرفتن شیراز در مسیر فساد و سیطره فرهنگ غلط و بیفرهنگی واقعی باشد؟
جایگاه حقیقی و واقعی نخبگان جوان انقلابی تمدن ساز، نویسندگانی که بیش از ۳۰ سال عمر خود را در مسیر تولید آثار فاخر مربوط به تاریخ و فرهنگ اسلامی شیراز و روایت قصههای این شهر در قالب نمونههایی چون گهواره دید صرف کردهاند، دانشگاهیان دغدغه مند، طلاب و روحانیت تراز اسلام ناب محمدی و انقلاب اسلامی، بانوان فرهنگی کاری که عمر و جوانی خود را به دور از فضای اداری و مدیریتی، در این مسیر هزینه میکنند، کجاست؟ آیا در تصمیمگیریها نقشی دارند؟
و اما شما مدیران ارشد و تصمیم ساز، آیا تا کنون در جایگاه خود به ظرفیتهای فرهنگی شیراز فکر کردهاید؟ آیا فرهنگ در نظام اداری تحت امر شما جایگاهی دارد؟ آیا بودجههای مصوب فرهنگی را در جای خود هزینه کردهاید؟
آیا حوزه کتاب و کتابخوانی ما با چشمانداز فرهنگی دنبال میشود؟ آیا سینماهای خصوصی و اختصاصی کلانشهر شیراز همچنان با رویکرد روشنفکری غربزده دنبال میشود و آیا سازمان سینمایی حوزه هنری با مطالعه و به حسب نیاز و با توجه به ذائقه مخاطب مذهبی و قشر خاکستری سینما ندیده هم قدمی برداشته است یا صرفا با مدیریت خانوادگی در سینماهای شیراز به فکر پولسازی بدون پیوست فرهنگی است؟ اداره ارشاد کجای این قصه نقش دارد؟
آیا شیراز در سال ۱۴۰۰ هجری قمری، همچنان باید وامدار جریانهای فرهنگی عصر هجر و قجر و پهلوی و جشن هنر باشد یا فکر میکنید به سده جدید رسیدهایم و لازم است برنامههای منسجم فرهنگی، با مطالعه دقیق و مطابق با شرایط روز و هماهنگ با سبک زندگی اسلامی ایرانی، بر دامن پر از مصیبت این شهر ریخته شود و چراغهای شکسته و گم شده فرهنگ، زیر سایه شاهچراغ(ع) شیراز دوباره میزبان نور و روشنی شده و گرمای جانبخش به این کالبد خسته باشند؟
القصه اینکه از هر زاویهای که به شیراز چه به عنوان سومین حرم اهل بیت(ع)،چه به عنوان شهر راز یا پایتخت کتاب و شهر علم و ادب و گل و بلبل و…نگاه کنیم، این کلانشهر کوهی از مصیبتهای فرهنگی را بر دوش میکشد که برخلاف نقشه طولی شهر، از هر جهت عریض و طویل است و وقت آن رسیده بلندگو به دست، بگوییم: الا یا ایها النائمون به پا خیزید و اجازه دهید گاهی زخمهای فرهنگی بیشمار شهر را با نیت ترمیم و جلوگیری از خیزه کردن و تبدیل نشدن به غده و عقده و به امید بهبود بازگو کنیم.
گاهی گام فرهنگی فراتر از محیط اداری بردارید، با دغدغه فرهنگی رهبری همراه شوید و کوچه پس کوچههای خاموش ولی پر از وقایع تلخ شهر، فقر فرهنگی، زنان معتاد و متواری شهر، به اوج رسیدن برهنگی فرهنگی و قهر کردن شهروندان با لباس متعارف و عمیقتر شدن شکاف طبقاتی در بالا و پایین شهر و غرق یا گم شدن افکار فرهنگی و مذهبی در سازههای لوکس و پر زرق و برق، حتی در مناطق جنوبی شهر شیراز و سکوت و بی تفاوتی معنادار خودتان را ببینید و کلاه خودتان را قاضی کنید.
به کجا رسیدهایم که امر به معروف و نهی از منکر در هیچ سازمانی ردیف ندارد؟ به چه میاندیشید که مصیبت عظمای فرهنگی شهر درد شما نیست و تا کجا این بیتفاوتی و دنبال نکردن نقشه جامع و کامل مهندسی فرهنگی شیراز ادامه دارد؟ آیا امیدوار باشیم که روزی مدیریت واحد فرهنگی و هیئت اندیشه ورز دلسوز نظام و انقلاب با وجود همه اقشار موثر در این شهر شکل میگیرد و شیراز به جایگاه واقعی خود در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی دست مییابد؟
اصلاح فرهنگ و مدیریت فرهنگی و برکندن رخت عزای این مصیبت فرهنگی از تن شهر، نیاز فوری کلانشهر شیراز است و آرزو بر جوانان عیب نیست و آن روزم آرزوست.
انتهای پیام/د