از کولبری تا اشتغالزایی برای زنان کولبر+فیلم و عکس
از کولبری تا اشتغالزایی برای زنان کولبر+فیلم و عکس
خبرگزاری یولن کردستان/شیرین مرادی، اگرچه در مقایسه با مردان کولبر، زنانی که کولبری میکنند، تعدادشان زیاد نیست، اما هستند زنانی که مردانه بارهای سنگین را بر دوش میبندند و در مسیر صعبالعبور و خشن کوهستانهای کردستان قدم برمیدارند تا خرج زندگی خود و خانوادهشان را تامین کنند.
مسیر سنندج به مریوان را در پیش میگیریم، مقصدمان محله موسک در شمال شهر مریوان است، محلهای با بافت قدیمی، ابتدای محله موسک مانند بسیاری از محلات حاشیهای شهرهای کردستان رنگ و بوی شهر دارد اما هرچه از خیابان اصلی فاصله میگیری به عمق محرومیت بیشتر مردمان آن پی میبری انگار قطار آسفالت در همان نقطه آغازین از ریل خارج شده است و توسعه و پیشرفت در این منطقه به بن بست رسیده است.
آنانی که رنج نان را سالهای سال در کوههای سخت و صعبالعبور با کولههای ۲۰ تا ۳۰ کیلو به شانههایشان کشیده بودند و هر روز و شبشان با کابوس سقوط خود و یا همسرانشان در پرتگاههای عمیق کوههای مرزی کردستان گره خورده بود امروز در کارگاههای تولیدی امید حسینی و سبزه محمدی به آرامش رسیدهاند و چرخ زندگیشان بر ریل آرامش سوار شده و در پازل تولید کشور نقشآفرین شدهاند.
چرخ زندگی
اگرچه هنوز خاطرات تلخ سرما و یخزدگی در مسیر کولبری را از یاد نبرده است؛ اما با گذر از سختیها به عنوان یک کارآفرین موفق روشنایی بخش دل همنوعانی از جنس خود شده است.
خانم سبزه محمدی کولبر دیروز و کارآفرین امروز دفتر خاطراتش را به روزهای سخت کولبری ورق میزند و میگوید: شرایط زندگی ایجاب کرد به تهران مهاجرت کنیم، از موقعیت پیشآمده استفاده کردم آموزش خیاطی را در سطح مربیگیری یاد گرفتم و به عنوان مربی خیاطی به مریوان بازگشتم.
امیدوار بودم به محض بازگشت در کارگاهی مشغول به کار شوم ولی واقعیت این بود که در شهر مریوان موقعیتهای شغلی کمتر از آن چیزی بود که میشود تصورش را کرد که این شرایط برای بانوان نیز به مراتب مشکلتر و موانع و دستاندازها بیشتر بود.
سرمایهای برای راهاندازی کارگاه خیاطی هم نداشتم، برای همین تصمیم گرفتم سرمایه ایجاد این کارگاه را از طریق کولبری تامین کنم غافل از اینکه کولبری اصلا نانی نداشت تا بخواهیم در سایهاش به نوایی برسیم.
چهار سال تمام با ۳۰ تا ۴۰ نفر از زنان سرپرست خانوار و یا بانوانی که شوهرانشان در این مسیر فوت شده و یا زمینگیر شده بودند، در سرمای زمستان و گرمای تابستان به دل کوهستان تته میزدیم تا سفره فرزندانمان خالی نباشد.
ما کولبر بودیم سود اصلی را کسان دیگر به جیب میزدند حتی مجبور بودیم که کلایی که میآوریم را ضمانت کنیم و در نهایت اگر زنده برمیگشتیم و بار را سالم تحویل میدادیم ۲۰۰ هزار تومان گیرمان میآمد.
تکرار روزهای سخت کولبری برای زنان کولبر کابوسی شبانهروزی است شبها را با کابوس سقوط از کوهها صبح میکردیم و در تاریکی شب هفتهای یک بار به کوه میزدیم، لحظههای پر از ترس را از همان گام نخستی که از درب خانه بیرون میگذاشتیم در وجودمان احساس میکردیم اینکه شاید دیگر این رفتن بازگشتی نداشته باشد. راه بیبازگشتی که خیلی از کولبران این شهر و دیگر شهرهای مرزی کردستان برای لقمه نان رفتند.
آخرین سفر
تصویری از روزهای سخت کولبریاش را نشان میدهد و میگوید: نزدیک ظهر بود که آخرین هماهنگیها را با دوستانم برای رفتن کرده بودیم، وضعیت آب و هوایی مساعد نبود در میان رفتن و ماندن گیر کرده بودم خواست خدا بود که نرفتیم صبح تلخی که روزهای بعد از آن به کام مردم این دیار تلخ و تلختر شد.
کارآفرینی برای زنان کولبر
ادامه آن شرایط سخت برایم ممکن نبود، در اوج ناامیدی با آقای حسینی کارآفرین مریوانی آشنا شدم از اهداف بلند و چشماندازهایی که برای اشتغال کولبران برای خودش ترسیم کرده بود برایم گفت و خواست در این مسیر با توجه به توان و تخصصی که در زمینه خیاطی داشتم همراهیاش کنم.
تصمیم گرفتیم کوک زندگی زنان کولبر را به چرخ خیاطی بدوزیم گامهای نخست را آقای حسینی برداشته بود، حرکتی که من بخاطرش تن به کولبری داده بودم توسط این جوان در مریوان بنیان نهاده شده بود با خوشحالی تمام دعوت به همکاریاش را قبول کردم و اینگونه شد که گام در مسیری نهادم که سالها به خاطراش سختی کولههای سنگین را از کوههای سخت و صعبالعبور به دوش کشیده بود.
کار من با ایجاد واحدی کوچک در همان چهارچوب خانه شروع شد، مواد اولیه و تجهیزات را آقای حسینی برایم تهیه کرد، چرخ زندگی بر قرقره و کوک و سوزن برایم خوب میچرخید آسایش و آرامش به زندگیم بازگشته بود ولی این راحتی و امید را برای تکتک بانوانی که در طول چهار سال کولبری با بدبختیهایشان آشنا شده بودم میخواستم.
تصمیم من جدی بود، آموزش بعد اشتغالزایی، تمام هنری که در حرفه خیاطی در طول سالهایی که در تهران و سایر شهرهای بزرگ یادگرفته بودم، سخاوتمندانه و بدون هیچ چشمداشتی در اختیار دوستانم گذاشتند تا بتوانم کرامت زندگی زنانه را به آنها بازگردانم و به کمک آقای حسینی بار سنگین کولبری را از دوش آنها پایین بکشم.
ریشهکنی کولبری
ستاد حمایت از کولبران و تعاونی فراگیر الماس سفید را با کمک آقای حسینی و عضویت ۵۰ نفر از بانوان کولبر و در معرض آسیب این شهرستان با هدف ریشهکن کردن کولبری در بین زنان مرزنشین در مریوان و حتی استان تشکیل دادیم.
در قالب همین تعاونی در دو روستای درهکی و دمیو که از روستاهای مرزی است و زنان و دختران زیادی در آن رو به کولبری میآورند دو کارگاه خیاطی راهاندازی کردهایم تا منبع درآمدی برای بانوان باشد.
نزدیک به ۲ سال است اجازه ندادهایم هیچکدام از این خانمها به سمت کولبری بروند شرط بکارگیری هم خداحافظی با کولبری بوده است.
چرا که معتقدم کولبری در شأن هیچ انسانی به ویژه بانوان نیست، البته خشکاندن این پدیده نیاز به همدلی و همراهی مسئولان و متولیان امر دارد، شرایط اقتصادی مردم خوب نیست خیلی از مرزنشینان ما تمکن مالی ندارند هدفشان از کولبری کسب روزی و آوردن نان سر سفره خانواده است اگر شغلی به جز این بود قطعا این همه ریسک و خطر مرگ را به جان نمیخریدند.
امیدوارم وعدههای مسئولان برای حمایت از تعاونی الماس سفید جامه عمل پوشانده شود، در جلسهای 2.5 میلیارد تومان تسهیلات را معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای این تعاونی مصوب کردهاند که اگربه موقع پرداخت شود کارگاه را توسعه خواهیم داد و زنان بیشتری را بکارگیری خواهیم کرد..
از واردات تا تولید
امید حسینی کارآفرین جوان مریوانی میگوید: قبل از ورود به این وارد کننده و فروشنده کالاهای خواب بودم محصول را از چین و عراق وارد میکرد تلنگر ایجاد چنین کارگاهی در سال ۹۰ در ذهنم استارت خورد.
با تامین مواد اولیه، براساس نمونههای خارجی داخل مغازه، طراحی و دوخت میکردیم، تولیدات خود را در کنار اجناس خارجی در مغازه میفروختیم، کیفیت محصول تولیدی ما از جنس خارجی بالاتر و قیمت تمامشده آن پایینتر بود و همین دو مسئله موجب جذب مشتری و نیاز به گسترش کار شد.
تعداد نیروهای را از چند نفر در عرض ۶ ماه به ۴۵ نفر افزایش دادم، فاصله ۱۴ کیلومتری با اقلیم کردستان عراق موجب شد به راحتی بازار عراق را در دست بگیریم و همین سبب بکارگیری حدود ۶۰ نفر دوزنده در خارج از کارگاه شد اما متاسفانه با ورود داعش به مشکل برخوردیم.
این بار مصممتر گام دوم را برداشتم و با سرمایه ۲۰۰ میلیون تومانی نزدیک به ۶۰ تا ۷۰ نفر اشتغالزایی کردم نوسان ارز و افزایش قیمت مواد اولیه بار دیگر کار را با مشکل مواجه کرد، نبود سرمایه در گردش برای خرید مواد اولیه موجب شده از گرفتن سفارشات خودداری کنیم.
مشتری داخلی و خارجی زیاد داریم، ولی به دلیل نبود امکانات دستانم بسته است، برای توسعه کار نیاز به خرید چرخ خیاطی و مواد اولیه داریم که در شرایط فعلی سرمایهای برای تامین آن ندارم.
اکثر نیروهای کارگاه یا خود کولبر بودهاند و یا اینکه از خانواده کولبر هستند، بعضی از آنها هم سرپرست خانواده در جریان کار کولبری جانش را از دست داده و اکنون نیاز به درآمد دارند.
اگرچه آوردن نیروی کاری ماهر به نفع تولیدکننده است، اما سعی کردهام در کنار استفاده از نیروهای توانمند، زنان رنجدیدهای را بکارگیری کنم که قبلا کولبر بودهاند کردهام.
تشکیل تعاونی با هدف حذف کولبری
با هدف حذف کامل ریشه کولبری در بین خانمهای آسیب دیده و زنان سرپرست خانوار در این شهرستان اقدام به تاسیس تعاونی ۴۵۷۵ الماس سفید مریوان کردیم و با ایجاد شبکههای دوخت خانگی و راهاندازی کارگاههای در روستاهای صفر مرزی و خود مریوان توانستهایم زمینه اشتغال بیش از 54 نفر را فراهم سازیم.
دو کارگاه فعال در روستاها ایجاد کردهایم و محصولات تولیدی را ضمن عرضه در بازارهای داخلی به کشور عراق هم صادر میکنیم و خوشبختانه بازار خوبی را در حال حاضر داریم.
پیرو وبینار رسیدگی به موانع تعاونیها که یکم دی ماه جاری برگزار شد، ۲۵ میلیارد ریال تسهیلات برای این تعاونی تصویب شد اما تا کنون هیچ نتیجهای نگرفتهایم از اداره کل تعاون خواستاریم که هرچه سریعتر نسبت به معرفی تعاونی به بانک اقدام و در زمینه وثیقه این وام با توجه به اینکه اعضای این تعاونی عموما زنان کولبر و یا زنان سرپرست خانوار هستند یاریمان کنند.
تکمیل زنجیره تولید
قرار است با این تسهیلات تجهیزات و ماشینآلاتی که برای ایجاد زنجیره کامل تولید کالاهای خواب نیاز داریم زمینه کاهش قیمت تمام شده تولید و همچنین بکارگیری افراد بیشتری تا سقف ۴۰۰ نفر از مردان و زنان کولبر را در این تعاونی فراهم سازیم.
با تجهیزاتی که قرار است از محل دریافت این تسهیلات ۲.۵ میلیارد تومانی تامین کنیم ۱۰ نفر از افرادی که در حال حاضر مشغول به کولبری هستند به عنوان نیروی ثابت و بیمه شده این واحد تولید جذب خواهند شد.
اشتغالزایی برای ۷۰ نفر از مردان کولبر در فاز بعدی توسعه این واحد تولید هدفگذاری شده و ایجاد ظرفیت مشاغل خانگی برای بانوانی که متاسفانه همسران کولبرشان الان زمینگیر و نیاز به مراقب و پرستار دارند نیز فراهم خواهد شد.
بروکراسی اداری چالش اصلی حوزه تولید
بازارهای هدف را به خوبی شناسایی کردهایم مشکلی در این زمینه نداریم اساسیترین چالش فعلی ما تامین مواد اولیه است اگر همزمان با تورم بانکها و مسئولان بتوانند به کارآفرینها و تولیدکنندگان کمک کنند شاهد رونق هرچه بیشتر واحدهای تولیدی و اشتغال در بخش تولید خواهیم بود.
بروکراسی که در فرایند اعطای تسهیلات در ادارات و بانکها وجود دارد مشکلات زیادی برای تولیدکنندگان ایجاد میکند تقاضای من به عنوان یک تولیدکننده و کارآفرین از مسئولان این است که آسانسازی در مسیر اعطای تسهیلات را به عنوان یک اصل مهم مورد توجه قرار دهند.
تورم موجود بزرگترین ضربهها را به بخش تولید وارد میکند و هر روز شاهد پایین آمدن ظرفیت فعالیت واحدهای تولیدی هستیم در چنین شرایطی بروکراسیهای اداری نیز عرصه را بر تولید کنندگان سختتر کرده است.
تمام مواد اولیه که در این واحد تولیدی از پارچه، پشم و غیره استفاده میکنیم ایرانی است و چنین واحدهای تولیدی در کنار نقش آفرینی در حوزه تولید حامی تولید هم هستند.
رنج خانواده کولبران
نخ را از سوزن چرخ رد میکند پارچه را با حساسیت خاص روی هم قرار میدهد صدای خرچ خرچ چرخ خیاطی بلند میشود و کوک زندگی را بر همین کوکهای ممتد و مرتب که روی پارچه میزند سوار میکند و میگوید: همسرم کولبر است، کولبری آسیب دیده که با وجود مشکلاتی که در کمر و پایش به خاطر فشار کولبری و افتادن از پرتگاه پیدا کرده، مجبور است کارش را ادامه بدهد.
هفتهای یک بار بیشتر نمیتواند برود، برف و باران و وضعیت جسمانی وخیم، همه اینها دست به دست هم داده و توان کولبری را از همسرم گرفته است، اگر این واحد تولیدی نبود شرایط زندگی برای من و فرزندم که مشغول به تحصیل است و اجارهنشین هستیم به مراتب سختتر بود شکر خدا نزدیک به دو سال است در این کارگاه مشغول به کار هستم هم محیط آرام و خوبی دارد و هم درآمد آن بخشی از چاله چولههای زندگیم را جبران کرده است.
کار در کنار تحصیل
کیمیا رستمی هم که دانشجوی رشته روانشناسی است که حدود چهار سال است در کارگاه تولیدی آقای حسینی و خانم محمدی مشغول به فعالیت است، میگوید: این کارگاه طی این چند سال توانسته منبع درآمدی خوبی برای من و خانوادهام باشد.
توسعه این کارگاهها میتواند بخش زیادی از مشکلات خانوادهها در مناطق مرزی را که به واسطه نبود صعنت و اشتغال رو به کولبری میآورند حل خواهد کرد.
کار کردن در این واحد تولیدی حس خوبی به ما داده به لحاظ روحی و اقتصادی آرامش داریم اینجا منبع درآمد خوبی برای کمک به گذران زندگی است.
خیلی از افرادی که رو به کولبری میآورند به خاطر نبود، شغل مناسب است که اگر اینگونه نبود برخی از زنان مرزنشین رو به کولبری نمیآوردند.
کولبری راه آمد و نیامد است، آمدنشان تضمین ندارد کاش میشد با پرداخت تسهیلات زمینه اشتغال برای مردان و زنان کولبر فراهم شود.
فاطمه معتمد از دیگر کارگران این واحد تولیدی میگوید: نزدیک به چهار سال است که در این واحد تولیدی کار میکنم اگر این واحد تولیدی نبود من هم به خاطر تامین مخارج زندگی مثل خیلی از مردان و زنان این دیار مجبور به کولبری بودم، این کارگاه طی این چند سال نشان داده که می تواند ظرفیت بسیار خوبی برای اشتغالزایی بانوان باشد.
وقتی نانآور دیگری در خانه نباشد غیرت زنان و نوجوانان آنها را به کوهستان میکشاند تا کولبری کنند، اما کولبری جز سختی و تلخی داغ عزیزان چیز دیگری برای مردم این دیار نداشته و ندارد.
نوجوان کم سن و سالی است خود را سمیرا فیروزی معرفی میکند و میگوید: تا پایان دوره متوسطه اول درس خواندهام و به دلیل نبود تمکن مالی قید ادامه درس و تحصیل را زده و وارد بازار کار شدم.
در کارگاه تولیدی آقای حسینی و خانم محمدی مشغول کار بستهبندی هستم از کارم راضیام کمک خرجی خوبی برای خودم و خانوادهام است.
تحصیل را دوست دارم، ولی وقتی امکانات لازم وجود ندارد و برای مخارج زندگی با مشکل و تنگنا مواجه هستیم چگونه میتوانم دل به کتاب و کلاس بدهم.
زندگی امثال ما پر از استرس و کابوسهای شبانه است، نانی که پدرانمان سر سفره میآورند نان رنج میگوید: هر روز و شب ما با کابوس مرگ و سقوط عزیزانمان در هم آمیخته است.
وقتی پدرم با لباسهای خیس و دستان زخمی بر میگردد باور کنید دست بردن برای برداشتن لقمه نان از سفره برایم آنقدر تلخ و سخت است که هیچ کلامی را یارای بیان آن نیست اما چه کنیم که مجبور به تحمل این همه درد و رنج هستیم.
کولبری، راه آمد و نیامد است، آمدنشان تضمین ندارد کاش میشد،خاطرات تلخی که از کولبری در ذهن کودکان و نوجوانان مریوان حک شده حاصل بیتوجهی و بیتدبیری است اگر ما شغل و منبع درآمدی داشته باشیم چرا باید به کولبری و شغلهای کاذب رو بیاورند.
بعضیها فکر میکنند کولبری درآمد آنچنانی برای کولبران دارد اما این واقعیت ندارد چار که امثال پدر من به زور میتوان هزینه بخور و نمیر زندگی را تامین کنند در حد اینکه سفره خالی نماند.
سخن آخر..
اگرچه بعد از بروز حادثه مرگ دو برادر کولبر در مریوان و چندین مورد مشابه در پاوه و .. همانطور که پیش بینی میشد بازار وعدههای مسئولان و متهم کردن یکدیگر به کم کاری در این حوزه در دولت وقت داغ شد. و نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی با برگزاری جلسات خودی نشان دادند اما آنچه مسلم است بر زمین ماندن سه ساله آییننامه مربوط به ساماندهی مبادله کالا در بازارچههای موقت مرزی است که به تصویب هیات وزیران رسیده اما در عمل تاثیری را بر روی وضعیت کولبران نداشته است.
براساس آنچه بابک دینپرست، معاون امور اقتصادی و توسعه منطقه ای وزارت کشور در مهرماه سال 99 گفته بود، استانداران وقت سه استان آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان باید بر اجرای فرآیند این آییننامه نظارت میکردند و هر دستگاهی که در فرآیند اجرا تعللی کرده به دستگاه قضایی معرفی شود.
اما وجود کولبران بیانگر این واقعیت است که اینبار هم تصمیم های گرفته شده توسط مسئولان وقت راه به جایی نبرده و بعد از مدتی این وعدهها به فراموشی سپرده شده است تا زمانیکه مجددا حادثهای دیگر برای کولبران رخ دهد و دوباره این طرح و آیین نامه با دستور تکراری از کنج گنجه بایگانی وزارت کشور بیرون آید….!
امیدواریم دولت مردمی آقای رئیسی فکری اساسی به حال این کولبران نمایند و با ایجاد و حمایت از واحدهای تولیدی و صنعتی در استانهای مرزی زمینه را برای اشتغالزایی این افراد فراهم و با این کار ریشه کولبری را برای همیشه بخشکاند.
انتهای پیام/2330/71/ ق