بحران جانشینی در دربار ابوظبی
بحران جانشینی در دربار ابوظبی
سرویس بینالملل یولن- محمد ناصحی کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی غرب آسیا و شمال آفریقا؛ مقوله گردش نخبگان و انتقال قدرت از جمله مسائل مهم در حوزه حکمرانی به شمار میآید. به تبع کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا نیز از این قاعده مستثنی نیستد. کشورهای این منطقه به دلیل تداوم ساخت قبیلگی در عرصه دولت و عدم توسعه سیاسی، همواره با بحران در حوزه انتقال قدرت مواجه بودهاند. تاریخ غرب آسیا محشون از کشاکش و درگیری بین پدران و پسران یا برادران با برادران بر سر قدرت و جانشینی بوده است. در همین راستا کودتای «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» علیه پدرش «شیخ خلیفه بن حمد آل ثانی» در سال ۱۹۹۵ در قطر، نزاع «سلمان بن عبدالعزیز» با «متعب بن عبدالله» بر سر جانشینی «ملک عبدالله» در سال ۲۰۱۵ و همچنین اختلاف و کشمکش بین «محمد بن سلمان» با «احمد بن عبدالعزیز» و «محمد بن نایف» بر سر جانشینی «ملک سلمان» از سال ۲۰۱۷ تاکنون در عربستان سعودی نمونههایی از بحران انتقال قدرت در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا است.
تبارشناسی بحران جانشینی در امارات
امارات متحده عربی نیز کشور دیگری است که با بحران جانشینی مواجه است. ریشه بحران در امارات متحده عربی از آنجا آغاز شد که پس از مرگ «شیخ زاید» در سال ۲۰۰۴، پسران همسر سوم وی(شیخه فاطمه بنت مبارک الکتبی) حاضر به پذیرش سنت عربی انتقال قدرت از پدر به فرزند ذکور ارشد نشدند. در نتیجه بین فرزندان همسر اول شیخ زاید(حصة بنت محمد آلنهیان) و پسران شیخه فاطمه بنت مبارک، اختلاف جدی بر سر جانشینی درگرفت که در نهایت با تصدی سمت ولایتعهدی امارت ابوظبی توسط «شیخ محمد بن زاید»، فرزندان شیخه فاطمه یعنی شیخ محمد و برادرانش «طحنون»، «عبدالله»، «حمدان»، «منصور» و «هزاع» پیروز شده، پستهای کلیدی امارت ابوظبی و به دنبال آن دولت امارات را قبضه کردند و فرزند حصه بنت محمد یعنی «شیخ خلیفه بن زاید» را علی رغم در اختیار داشتن سمت رسمی ریاست دولت امارات، به حاشیه راندند. با این وجود، جنگ قدرت در امارات متحده عربی به ویژه در دربار ابوظبی به عنوان مرکز ثقل قدرت و سیاست در این کشور پایان نیافت به نحوی که دورنمای تحولات در این شیخ نشین عربی، از بروز بحران قریب الوقوع جانشینی در خاندان بنی فاطمه خبر میدهد.
پسران شیخه فاطمه در حال حاضر در هماهنگی با یکدیگر، امور دولت امارات متحده عربی را پیش میبرند. چهرههای کلیدی بنی فاطمه؛ شیخ محمد، شیخ طحنون و شیخ عبدالله هستند که به ترتیب سکان امور سیاسی، امنیتی و سیاست خارجی این کشور را در دست دارند اما سئوالی که مطرح میشود اینکه آینده جانشینی در خانواده بنی فاطمه به کجا میرسد؟ آیا پس از شیخ محمد بن زاید، قدرت همانند جانشینی در خاندان آل سعود پس از ملک عبدالعزیز(از ۱۹۵۳ الی ۲۰۱۵) به برادران وی منتقل میگردد؟ یا اینکه قدرت به خانواده شیخ محمد منتقل میشود و دیگر پسران شیخه فاطمه از برادر زاده خود فرمانبرداری میکنند؟
آغاز اختلاف بین پسران شیخه فاطمه
از اواسط سال ۲۰۰۴ تا به امروز که محمد بن زاید با حمایتهای مادرش شیخه فاطمه به ولایتعهدی امارت ابوظبی منصوب شده است، شیخ محمد و شیخه فاطمه تلاش کردهاند هرگونه اختلاف در درون خانواده را از انظار عمومی پنهان کنند. در این زمینه شیخه فاطمه به عنوان محور پیوند شش برادر، نقش کلیدی در حل اختلافات درون خانوادگی دارد به گونهای که هر جمعه، جلسات هفتگی برپا میکند و ضمن حفظ پیوندهای خانوادگی بین شش برادر، تلاش میکند اختلاف ایجاد شده را حل و فصل نماید. با این وجود، ذات قدرت به مقاومت و شکاف میانجامد و بروز اختلاف بین پسران بنی فاطمه اجتناب ناپذیر است. شاهد مثال آن نیز، درز خبر وجود اختلاف بین حمدان و شیخ محمد به رسانهها و محافل سیاسی در سال های گذشته است که به افول جایگاه حمدان در دولت امارات انجامید.
در حال حاضر، اختلاف بر سر ولایتعهدی امارت ابوظبی به کانون جدید منازعات درون خانوادگی بنی فاطمه تبدیل شده است چرا که به دلیل وخامت اوضاع جسمانی شیخ خلیفه بن زاید که در حال حاضر امیر ابوظبی و رئیس دولت امارات به شمار میآید و از سال ۲۰۱۴ به دلیل سکته مغزی قادر به اداره امور دولت نبوده است، ممکن است به زودی رئیس دولت امارات از دنیا برود. در این صورت، شیخ محمد بن زاید به امیری امارت ابوظبی و ریاست رسمی دولت امارات منصوب میشود و جایگاه ولایتعهدی دربار ابوظبی و در واقع ریاست آینده دولت امارات خالی خواهد شد.
چهره های کلیدی بحران جانشینی در امارات
آنچه درخصوص آینده حکمرانی در امارات قابل پیش بینی است، پایان ائتلاف شش فرزند شیخه فاطمه است. چرا که از یک سو، اقدامات شیخ محمد بن زاید در سالهای اخیر به ویژه از ۲۰۱۴ به این سو در تقویت جایگاه پسر ارشدش «شیخ خالد» در دربار ابوظبی و دولت امارات و انتصاب وی به پست های کلیدی نظیر وزارت امنیت(معادل وزارت کشور)، ریاست دفتر اجرایی ولیعهد ابوظبی، عضو شورای اجرایی ابوظبی، عضویت در هیئت مدیره شورای عالی امور مالی و اقتصادی و هیئت مدیره شرکت ملی نفت ابوظبی حکایت از تغییر رویکرد حاکم دو فاکتوی امارات و عدم علاقه وی به تداوم مشارکت دیگر فرزندان شیخه فاطمه در رهبری دولت امارات دارد.
از سوی دیگر در میان برخی از برادران شیخ محمد، نشانههای نارضایتی نسبت به انتقال قدرت به درون خانواده وی دیده میشود. در بین پسران شیخه فاطمه، به جز حمدان که چهرهای چالشی در برابر قدرت شیخ محمد به شمار میآید، چهره حائز اهمیت دیگری که به دنبال انتقال قدرت به درون خانواده خود است، شیخ طحنون است. تصدی سمت ولایتعهدی امارت ابوظبی توسط شیخ خالد، به منزله پایان بحران جانشینی و انتقال موفق قدرت از خانواده شیخه فاطمه به خانواده شیخ محمد است در حالی که تصدی این سمت توسط شیخ طحنون به معنای آغاز حرکت وی به سمت قبضه قدرت دربار ابوظبی و زمینه چینی برای انتقال قدرت به درون خانواده طحنون خواهد بود. شایان توجه است که شیخ طحنون چهرهای کلیدی در دربار ابوظبی و دولت امارات متحده عربی به شمار می آید و سابقه تصدی پستهای کلیدی نظیر، ریاست دستگاه اطلاعاتی امارات، ریاست کمیته امور راهبردی ابوظبی و ریاست مهمترین شرکت تجاری امارات به نام «القابضه» را دارد. وی همچنین شبکه ارتباطات سیاسی ـ امنیتی گستردهای با رهبران سیاسی و مقامات عالی رتبه امنیتی در سطح منطقه و بینالملل دارد که نزاع و بحران جانشینی در امارات را تشدید میکند.
توصیه سیاستی
امارات متحده عربی از سال ۲۰۱۱ به این سو وارد تقابل سیاسی و امنیتی با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت شده است و در پروندههای مختلف منطقهای در غرب آسیا و شمال آفریقا علیه منافع و امنیت ملی ایران و مقاومت عمل میکند که نمونه اخیر آن، رهبری فرآیند عادی سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی است. بنابراین رصد تحولات این کشور مانند بروز شکاف و بحران جانشینی بین رهبران این کشور جهت بهرهبرداری در راستای تامین منافع و امنیت ملی ایران باید در دستور کار مسئولان سیاسی و امنیتی کشور قرار گیرد.
انتهای پیام/