روایت ظفر| روایت سردار شهید احمد غلامی از اولین جنگ تنبهتن در جبهه
روایت ظفر| روایت سردار شهید احمد غلامی از اولین جنگ تنبهتن در جبهه
یولن ـ گروه حماسه و مقاومت: عملیات بیتالمقدس در روز دهم اردیبهشتماه در غرب رودخانه کارون و خرمشهر و با رمز عملیات یا «علی بن ابیطالب» با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز به خرمشهر، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جاده اهواز به آبادان از برد توپخانه دشمن و همچنین تأمین مرز بینالمللی به صورت مشترک توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. طی این عملیات بیش از پنج هزار کیلومتر از اراضی اشغالی از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز خرمشهر آزاد شدند.
بهرهگیری از انگیزههای ریشهدار دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزی شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران هشت سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند.
یولن مصمم است در قالب سلسله گزارشهایی با عنوان «روایت ظفر» با تکیه بر آثار و اسناد موجود در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان حاضر در عملیات منتشر کند که بخش دوم آن در ادامه میآید:
روایت سردار شهید احمد غلامی
سردار شهید احمد غلامی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «از ری تا شام» درباره عملیات بیتالمقدس میگوید: روز چهارم و پنجم نبرد، به طرف شلمچه رفتم. آن موقع عراق آنجا یک خاکریز مرزی داشت که ادامهاش در مرز شلمچه میآمد. این خاکریز پناه خوبی برای نیروهای ما بود و میآمدند به آن میچسبیدند.
آب کیمیا شده بود
آنجا نبرد تن و تانک اتفاق افتاد. عراق با آتش انبوهی که میریخت اجازه نمیداد نیروی کمکی به آن طرف برود. خیلی از بچهها آنجا به دلیل نخوردن آب شهید شدند. آب کیمیا شده بود و نمیشد به بچهها آب رساند.
تقریباً از شروع عملیات، ۷ روز گذشته بود. نیروها خسته بودند. نیرویی که عملیات کرده بود، بازسازی نشده و با تغییر فرمانده به آنجا آمده بود. این نیرو حالا باید؛ نبرد سخت دیگری انجام میداد.
همه فشار عملیات در منطقه شلمچه بود. عراقیها هر چه آتش داشتند، آنجا ریختند و هر چه زرهی داشتند، آنجا آوردند. ما برای اولین بار تانکهای تی ۷۲ را در شلمچه دیدیم. آر.پی.جیهایی که بچهها به تانکها میزدند، فقط یک جرقه میزد و تانک منفجر نمیشد.
جنگ تنبهتن
عراقیها با تانکهایشان شروع کردند به صاف کردن خاکریزها. اول نوک خاکریز را میزدند و بعد آتش انبوه میریختند. سپس آتش را کم میکردند و نیروهای پیادهشان حرکت میکردند. این جنگ تنبهتن را من در طول جنگ، جای دیگری ندیدم مگر در عملیات کربلای ۵ که حجم آتش زیاد بود، ولی نیرو و زرهی دشمن به این صورت نبود.
تیپ ۲۷ هرچه نیرو و امکانات داشت، پایکار آورده بود. بعضی گردانها بیشتر نیروهایشان را از دست داده بودند؛ مثلاً یک گردان ۷۰ درصد کادرش را از دستداده بود.
گردانها، شهدا و مجروحان را از منطقه خارج میکردند و با ساماندهی بقیه نیروهایشان یک گروهان تشکیل میدادند و برای پشتیبانی میآمدند؛ یعنی همه به شکلی آمدند، در شلمچه درگیر شدند و توانستند آنجا را حفظ کنند. روز هفتم یا هشتم نبرد، عراقیها شروع کردند به عقبنشینی.
منبع
مژدهی، علی، از ری تا شام: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸.
انتهای پیام/