بازی رژیم صهیونیستی با کارت سوخته فتنه گری
یولن؛ یادداشت میهمان ـ سعید شهرابی فراهانی، کارشناس مسائل سیاسی: پس از سلسلهای از خرابکاری های طراحی شده،ترور فرماندهان شهید جبهه مقاومت حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همرزمان ایشان، ترور پیچیده و به شهادت رساندن دانشمند هستهای شهید فخری زاده؛ مبتنی بر اخبار منتشره رژیم صهیونیستی با اختصاص بودجهای هنگفت؛ در پی اقدام نظامی علیه برنامه هستهای ایران می باشد.
اتخاذ رویکرد مزبور از جانب رژیم صهیونیستی و هیاهو حول آن، موضوع تازه و جدیدی برای جامعه اطلاعاتی کشور نیست و سناریوهای مختلف تهدیدات این شرور بینالمللی بارها و بارها در دستگاههای مربوطه مورد رصد، بررسی و چاره اندیشی قرار گرفته است. گزافه گوییهای اخیر رژیم اسرائیل پیرامون متوقف کردن برنامه صلح آمیز هستهای ایران از ابعاد مختلف و متعددی قابل تحلیل است. به طور اختصار، میتوان موارد ذیل را از نظر گذراند:
شاخ و شانه کشیدن دولت نفتالی بنت، ادامه نتانیاهوایسم و ایران هراسی محور عبری-غربی- عربی است که حال به عنوان اهرم مکمل دیپلماسی و سوق دادن ایران برای پذیرش دستاوردهای حداقلی و امتیازدهی حداکثری تحت عنوان اجرای کامل تعهدات برجامی است.
تغییر سیاست امنیتی مقابله با جمهوری اسلامی ایران (به عنوان مرکز ثقل جبهه مقاومت) از «جنگ در سایه» به «مرگ با هزار ضربه چاقو»؛ تلاشی است از جانب دولت اسرائیل برای تحمیل خواستهها و همراهی هرچه بیشتر کاخ سفید با آن برای مهار نقطه ضعفهای امنیتی و تمدید بقای این رژیم شیطانی.
به فرض اقدام یکجانبه اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران؛ آیا این رژیم جعلی قادر خواهد بود تا تبعات خردکننده پاسخ مشروع و قانونی ایران را به تنهایی تحمل کند؟ ممکن است کسانی در تل آویو، واشنگتن یا حتی تهران! جواب مثبت به این سوال بدهند؛ لیکن واقعیتهای میدانی از قبیل نبرد اخیر سیف القدس با این گونه خیال پردازیها فاصله زیادی دارند.
رزمایش اخیر فاتحان خیبر در منطقه شمالغرب کشور؛ نشان داد که هر زمان جمهوری اسلامی ایران، تحرکاتی بر علیه منافع ملی خود را «محتمل» بداند؛ در پیشگیری، پیشدستی یا پاسخ متناسب به تهدیدات، تردیدی به خود راه نمیدهد. آنچه در بحبوحه تحولات پر شتاب منطقه ضرورت دارد؛ گذر از حواشی و پرداختن به خطوط اصلی است. محور غربی-عبری- عربی با بیش فعال سازی بوقهای تبلیغاتی خود؛ بصورت مستمر و مداوم در حال بمباران فضای ذهنی و ادراکی مردم و مسئولین ایران هستند تا ضمن ایجاد فضایی ابهام آلود و تردید افکنی در اصول مسلّم منافع ملی؛ برنامههای خود را با «کمترین هزینه» پیش ببرند. در این میان نقش جریان نفوذ برای رله کردن دستورات صادره از سرچشمههای فتنه منطقه قابل تأمل است.
با پایان دولت تدبیر و امید – که عمدتاً از راه نگاه به بیرون از کشور به دنبال حل مسائل کلان بود – و روی کار آمدن دولت مردمی سیزدهم؛ امیدهای اقشار گوناگون جامعه برای کاهش و روان سازی مشکلات و معضلات – به خصوص در حوزه معیشت و اقتصاد –افزایش یافته است.
مسئولین و مدیران دولت سیزدهم در شرایطی قادر به اجرای موفقیت آمیز برنامه های خود و کسب رضایت مردمی خواهند بود که تلاشهای خود را همگرا، همراستا و هم افزا نمایند. از این رو؛ علاوه بر اتخاذ خط مشیهای سازگار با یکدیگر در حوزههای داخلی، خارجی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، رسانهای، امنیتی و …؛ لازم است مدیریت ارشد دولت هر چه سریعتر نسبت به جایگزین کردن نیروی انسانی کارآمد در مسئولیتهای حساس اقدام نماید تا زمینههای فتنه آفرینی، موج سواری و نقشههای ضدامنیتی دشمنان در سایه انسجام ملی و حمایت سراسری ملت صبور، قدرشناس و هوشمند ایران؛ مهار گردد.
انتهای پیام/