فرهنگ و هنر

جوانی که شیر مادر و نان پدر او را به جبهه کشاند/ «من زینبِ تو هستم» روایتی از «حُر» دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات یولن،کتاب «من زینبِ تو هستم» به قلم معصومه محمدی شامل اولین زندگی‌نامه و روایت خواهر شهید (خاطرات شفاهی) سعید نامداری از نشر ۲۷ بعثت منتشر شد.

بر اساس این گزارش، شهید رستم (سعید) نامدار فرزانه اقدم متولد فروردین ۱۳۳۳، دیپلم ریاضی، تخریبچی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در ۲۸ سالگی، تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۶۱ در عملیات زین العابدین (ع)، منطقه سومار ـ مندلی به فیض گمنامی نائل شد. پیکر مطهرش ۱۳ سال بعد، در تاریخ ۸ آبان ۱۳۷۴ شناسایی و از طریق مبادله وارد میهن اسلامی شد و در گلزار شهدای بهشت زهراء (س) تهران، قطعه ۲۶، ردیف ۱۰، شماره ۴۱ آرام گرفت. 

کتاب «من زینب تو هستم» وفاداری و عشق خواهرانه را ترسیم کرده و زندگی خواهر شهیدی را طی هشت سال جنگ تحمیلی نشان می‌دهد؛ خواهری که در حق برادر بزرگتر از خودش مادری کرد. «عالیه نامدار» با مفقودی دو برادرش در یک شب آسیب‌های عاطفی زیادی دید و به روال زندگی برنگشت. سال‌های سال رنج پرگنجی را متحمل شد، اما انتظار و این رنجِ پرگنج روحش را وسعت داد. با دیدن داغ برادر و انتظاری نفسگیر به این یقین رسید که هرکسی حقیقتا منتظِر باشد، منتظَر و محبوبش از راه خواهد رسید.

از مرارت‌هایی که بعد از مفقودی برادرانش کشید، به درک درستی از معنای (ما رأیتُ إلّا جمیلا) خواهر سیدالشهداء (س) حضرت زینب (س) رسید. هرچند هیچ گاه نتوانست خودش و غم‌های خواهرانه‌اش را با حضرت ام المصائب (س) مقایسه کند، اما همیشه شکرگزار مقامی بود که از صدقه سر حضرت عقیله (س) به او و تمام خواهران شهدا عطا شد. مقامِ خواهر شهید که به حرمت نام و کردار ایشان جان گرفته است.

معصومه محمدی نویسنده کتاب «من زینبِ تو هستم» در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات یولن اظهار داشت: در این اثر نام و یاد شهیدی جاری و ساری است که یکی از حُرهای دفاع مقدس بود. با وقوع انقلاب اسلامی کاملا متحول و یک بسیجی مخلص می‌شود؛ به طوری که بعد از اعزام به جبهه فقط دوبار به منزل بازگشته است.

این مولف خاطرنشان کرد: این شهید قبل از تحول روحی، بسیار به‌روز بوده و حتی از ظاهر و مدل موهای خاص استفاده می‌کرد و همیشه در حال مسافرت به خارج و سرگرم تفریح بود؛ اما بعدا دچار تحول روحی شدیدی می‌شود که بقیه زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

محمدی در بخش دیگر با بیان اینکه این شهید از شهدایی است که قبل از شهادت هیچ شباهتی به رزمندگان و انقلابیون نداشت، اما به حرمت شیر مادر، نان حلال پدر و دعای خیرشان، همچنین خلقِ خوش و قلب رئوفش یک باره دچار تحول شده و مسیر سعادت را پیش می‌گیرد، عنوان کرد: این شهید همانطور که دوست داشت «سعید» صدایش بزنند، به سعادت ابدی رسید. 

وی با اشاره به اینکه خود شهید این مسیر و این روایت را برایم مهیا کرد، چرا که از اول تصمیم داشتم صرفا از شهید بنویسیم، اما با دیدن وفا و صبر خواهرشهید و اتفاقات خاصی که برای او رقم خورده است، همچنین مغفول ماندن زینب‌های زمان در ادبیات پایداری که حقیقتا حلقه مفقوده هنر پایداری و مقاومت است، به این راه قدم گذاشته‌ام گفت: در مسیر تالیف کلمه کلمه کتاب را با مدد شهید قلم زدم. با تعیین نقشه راه و عزم بر ثبت زندگی و روایت خواهرشهید بیشتر به این رسیدم که نجابت و گمنامی طلبی شهید اجازه نمی‌دهد خودش برجسته شود. گویا شهید خواهرش را رسانه‌ای قرار داده تا جای شهید و جلاد عوض نشود. تا در تاریخ ثبت شود که مردمان این دیار متحمل چه اتفاقاتی شدند تا ذره‌ای از این خاک به دشمن ندهند و مقاومت را سرلوحه کارشان قرار دهند. 

نویسنده این کتاب تصریح کرد: در این کتاب از دوران کودکی عالیه نامدار فرزانه اقدم (خواهر شهید) به لایه‌های پنهان زندگی مردم مذهبی و سنتی دوران طاغوت و محرومیت‌های آنان پرداخته شده است. مخاطب در همراهی با کتاب به سیر تطور و تحول شهید سعید نامدار از یک فرد عادی حتی غیرمذهبی جامعه به شخصیت معنوی برجسته و انقلابی و تاثیرگذار و مجاهد خواهد رسید. همچنین از نحوه اعزام به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور، سوریه و لبنان و در آخر به غرب کشور، ماجرای مفقودی دو برادر در یک شب و یک عملیات، مرارت‌های مادر، خواهر و خانواده شهید و پشت صحنه زندگی این خانواده، همچنین رویاهای صادقه خواهرشهید که به حقیقت پیوستند و کرامات خاصه و عجیب این شهید عزیز در حق نویسنده و دوستانش آشنا خواهد شد.

وی در بخش دیگر در پاسخ به سوالی درباره نامگذاری کتاب هم توضیح داد: اسم «زینب» ایهام دارد. در ظاهر و از نظر لغوی به معنای پدر بودن است، اما از وقتی که حضرت زینب (س) یار و غمخوار امام حسین (ع) شدند، علی الخصوص بعد از واقعه عاشورا و انجام رسالت و جهاد زینبی که برملا ساختن حقیقت و روشنگری علیه ظالم و احیای مظلوم بود، زینب بودن معنای والاتری یافت. زینب بودن شاخص است. یعنی خواهر بودن یعنی قهرمان جان بر کف بودن، یعنی تا حد توان، بر اساس ویژگی‌های شخصیتی، مقاومت،صبر و ایستادگی به پای برادر و ادامه دادن راهش… تا با این اقدامات زینب‌وار یاد و خاطرشان ثبت و مانا شود. «من زینب تو هستم» یعنی این خواهر شهید در حق برادرش به مثابه حضرت زینب برای برادرشان امام حسین صبر و ایثار و پایداری کردند. «من زینب تو هستم» یعنی در عشق برادر ذوب شدن، خمیدن و اعتراض نکردن. 

وی درباره جمع‌آوری خاطرات هم گفت: برای جمع‌آوری خاطرات شهید، علاوه بر مصاحبه با اعضای خانواده، سراغ تنها همرزم زنده شهید رفتم و خاطراتش را گرفتم.

محمدی افزود: خاطرات شامل دو بخش شفاهی است، بخش اسناد و نامه‌های شهید و نامه‌های برادر شهید که ۸ سال اسیر بود. گرچه کتاب در قالب رمان نوشته شده، اما عنصر خیال در آن دخیل نبوده و همه اتفاقات واقعیت است.

وی اظهار داشت: تنها حسرتی که بر دلم ماند این است که مادر شهید سه ماه قبل از انتشار کتاب به رحمت خدا رفت و کتاب را ندید. هرچند که سواد نداشت و دچار آلزایمر بود، اما هر چه به پسرش تعلق داشت را خوب به خاطر می‌آورد.

معصومه محمدی، نویسنده کتاب در پایان عنوان کرد: برای نگارش این اثر حدود ۱۷ ماه وقت گذاشتم. وقتی کتابی از زندگی شهدا را مطالعه می‌کردم، آرزو داشتم من هم کاری برای شهدا انجام دهم تا اینکه دو سال پیش این جرقه در ذهنم زده شد که برای دایی شهیدم این کار را انجام دهم.

انتهای پیام/


دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا