زخمهایی در سر ایران که استاندار جدید باید مداوا کند
یولن- لیلا حسینزاده: بالاخره پس از کش و قوسها و بحث و جدلهای فراوان، قرعه پانزدهمین استاندار آذربایجانشرقی به نام زین العابدین رضوی خُرّم رقم خورد. این در حالی است که مطرح شدن نامهای کوچک و نه چندان مطرح و حتی نزدیک شدن آنها به سکان سر ایران در پی معاملات پشت پرده و سهمخواهی عدهای از چهرههای سیاسی و شیطنتهای اهالی جناحهای خاص، مردم این دیار را از انتخاب سکانداری در شأن نام خود ناامید کرده بود.
اما برخلاف تصورات موجود و شایعات منتشر شده، هیات وزیران در جلسه عصر یکشنبه ۲۵ مهرماه ۱۴۰۰، به استانداری رضوی خُرّم در آذربایجانشرقی رای اعتماد داد.
عابدین خُرّم که به هیچ چهره و نهاد سیاسی وابستگی و در نتیجه بده بستانی با کسی نداشت، مورد حمایت و نظر خاص هیچیک از نمایندگان نیز نبود و چنین موضوعاتی احتمال انتخاب او به عنوان استاندار آذربایجانشرقی را کمرنگ میکرد؛ لیکن تصمیم وزارت کشور که گویا پس از سبک و سنگین کردنهای بسیاری اتخاذ شده بود،تمام معادلات را برهم زد و نقشههای منفعت طلبان و سهمخواهان را نقش بر آب کرد.
ظاهرا عابدین خُرّم که بیشتر به همین نام شهره است، چندان اهل لابیگری و سازش با این و آن نبوده و خود را بدهکار کسی جز محرومان نمیداند. نام عابدین خُرّم در کمتر محافل سیاسی شنیده میشود و این رزمنده دفاع مقدس جلسات لابی خود را بیشتر در مناطق محروم، روستاهای زلزلهزده و کارخانجات مشکلدار و اغلب با خیران برگزار میکند تا شاید بتواند به دور از هیاهوی سیاسی و خودنماییهای تبلیغاتی باری از روی دوش مستمندان و ستمدیدگان جامعه بویژه در دوران سخت پاندمی کرونا بردارد.
به نظر میرسد این عضو ارشد شورای تامین استان که در منازعات مرزی و مبارزه با گروهکهای تروریستی و همچنین تدوین سند توسعه متوازن مناطق شمالغرب کشور نقش مهمی برعهده داشته، بر اهمیت برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای همسایه، کاملا واقف بوده و جایگاه ژئوپلتیک آذربایجانشرقی را به خوبی میشناسد.
با این اوصاف اگر بخواهیم با تکیه بر کارنامه گذشته زین العابدین رضوی خُرّم بر عملکرد موفقیت آمیز او به عنوان استاندار آذربایجانشرقی کاملا امیدوار باشیم، قطعاً بیراهه رفتهایم، همانطور که نگاه منتقدانه به مدیریت او و پیشداوری سختگیرانه قبل از شروع به کار استاندار پانزدهم به دور از انصاف خواهد بود.
شاید بد نباشد در این مجال به برخی از گرههای کور استان آذربایجانشرقی در حدود بیست سال گذشته اشاره کنیم و به عابدین خُرّم یادآور شویم:
افتتاح نمایشی و سراسیمه پروژههای ناقص و نیمهتمام
مسوولیت بسیار سنگینی را پذیرفتهاید آقای استاندار! این روزها اوضاع آذربایجان بدجور قمر در عقرب است و همه چیز را بهم ریختهاند!! افتتاح نمایشی و سراسیمه پروژههای ناقص و نیمهتمام مثل راهآهن میانه- تبریز و آزادراه تبریز- سهند که به هر قیمتی باید به نام دولت تدبیر و امید تمام میشد، نتیجه اوج بیتدبیری مسوولان ما بود و مردم را سخت ناامید کرد و حالا تبعات ایمنی راهآهن و تصادفات هر روزه آزادراه در همین ابتدای کار، برای شما خط و نشان میکشد!
هیچ مگاپروژهای در آذربایجان و تبریز ما رنگ اجرا به خود نمیبیند
آقای استاندار! چندسالی میشود که هیچ مگاپروژهای در آذربایجان و تبریز ما رنگ اجرا به خود نمیبیند و همه پروژههای مهم شهری از جمله مترو و مقبره الشعرا به رکود نشستهاند؛ گو اینکه اینجا صاحبی نداشته باشد، تصادف مترو قبل از افتتاح آن اتفاقی عادی محسوب میشود؛ کسی هم نیست به مسوولان امر شهرداری ما بگوید بالای چشمتان ابروست!!
شاخصهای اقتصادی سر ایران دیگر چنگی به دل نمیزند
آقای استاندار! چندی است شاخصهای اقتصادی سر ایران دیگر چنگی به دل نمیزند و این دیار با وجود همه جاذبههای فرهنگی، تاریخی و طبیعی خود طعم تلخ مهاجرفرستی را تجربه میکند و نخبگانش را یکی پس از دیگری از دست میدهد. میگویند نرخ بیکاری اینجا پایین است که همین سخن فریبنده جلوی سرمایهگذاری دولت برای ایجاد اشتغال در آذربایجان را گرفته است. در حالی که همه میدانیم نرخ پایین بیکاری به دلیل فضای نامناسب کسب و کار و مهاجرت نیروی کار از اینجا برای یافتن فرصتهای شغلی است نه چیز دیگر.
و اگر سرمایهگذاریهای مناسبی در این ارتباط صورت نگیرد، آذربایجان همچنان روند افول سرمایههای مادی و انسانی خود را شاهد خواهد بود.
هر روز به میزان ۵۰ میلیارد تومان کنسانتره مس از مسسونگون ورزقان به کرمان میرود
آقای استاندار! ماجراهای هولناک خامفروشی و خروج سرمایههای مسسونگون از استان، قلب آذربایجان را جریحهدار و مردم این دیار را ناامید و دلشکسته کرده؛ این درحالی است که هر روز به میزان ۵۰ میلیارد تومان کنسانتره مس از مسسونگون ورزقان به کرمان میرود و فقط درآمد حاصل از خام فروشی مس این معدن به چندهزار میلیارد تومان میرسد که شاید ۱۰ درصد آن برابر با کل بودجه عمرانی آذربایجانشرقی باشد.
یک حساب سرانگشتی نشان میدهد، سالانه ۳۲۰ هزار تن کنسانتره و شمش تنی حدود ۱۰ هزار دلار این معدن به فروش میرسد؛ یعنی روزانه یکهزار تن کنسانتره به ارزش ۲ میلیون دلار از مسسونگون ما خارج میشود.
آخرین وضعیت احداث صنایع پاییندستی شرکت مسسونگون را هم که خود بهتر میدانید؛ از آنجایی که انگیزهای در دولت قبل برای تحقق این امر وجود نداشت، تشریفات مربوط به مناقصه محصول نهایی ذوب و کاتد را هر سال برگزار و با ایجاد نواقصی و اعلام آن به دستگاه نظارتی، مانع به سرانجام رسیدن مناقصه میشدند!!
آقای استاندار! تاکنون حل مسائل کارخانجات بحرانی و مشکلدار استان به اعطای وام خلاصه شده و هنوز اصل مشکل به قوت خود باقی است؛ اکثر واحدهای تولیدی استان با حدود ۶۰ درصد از ظرفیت خود فعالیت میکنند و اگر هم به هر طریقی بتوانند با ظرفیتی بالاتر کار کنند، با مشکل کمبود برق مواجه میشوند و این در حالی است که میزان تولید و مصرف برق در استان برابر بوده و احداث پستهای برق و نیروگاههای مورد نیاز صنعت استان گرفتار اما و اگرهای متعدد بوده و در هالهای از ابهام قرار دارد.
آذربایجانشرقی در بازار کشورهای همسایه تنها ۲ درصد نقش دارد
آقای استاندار! آذربایجانشرقی در بازار کشورهای همسایه تنها دو درصد نقش دارد؛ در حالی که فقط اگر واردات استان از طریق ارمنستان انجام شود، کالا ۳۰ درصد ارزانتر به دست مردم خواهد رسید؛ اما نوع نگاههای تنگنظرانه بسیاری از فرصتها را از آذربایجان سلب میکند.
آقای استاندار! بیمارستان ۳۲۰ تختخوابی تأمین اجتماعی تبریز مصوبه دولت احمدینژاد که ۶ سال پیش در منطقه خاوران کلنگزنی شد، هنوز گرفتار تأمین زمین است و نتوانسته علاج درد بیماران کم بضاعت شهر و استان باشد.
آقای استاندار! جنگلهای ارسباران ما به جای اینکه ثبت جهانی شود، دارد میسوزد و میسازد، قبلا فقط گاهی دچار آتشسوزی میشد، اما چندسالی است وقت و بیوقت هر کسی خواست سراغ درختان این جنگلها میرود و آنها را قطع میکند و کسی جلودار اینها نیست؛ این چه ظلمی است که به طبیعت بکر آذربایجان روا میدارند؟!
جلساتی برای رفع تکلیف
آقای استاندار! اینجا جلسات و کارگروههای متعدد و دهنپرکنی در باب مختلف تشکیل میشود؛ اما از پیگیری مصوبات این جلسات بینتیجه که ظاهرا فقط برای رفع تکلیف تشکیل میشوند، خبری نیست.
آقای استاندار! چندسالی میشود که بخش ارتباطات و حوزههای اجتماعی و فرهنگی استانداری، ارتباطات خود را با اهالی اصیل قلم، رسانه، فرهنگ و هنر به حداقل رسانده و با سیاسی.کاری، رفتار گزینشی و تدارک ملاقاتهای مردمی سفارشی، قاطبه نخبگان و فرهیختگان استان را دلشکسته و ناامید و مدیریت عالی استان را از مشاورانی توانمند و کاربلد محروم ساخته است.
افت شدید ورزش آذربایجان
آقای استاندار! مدتی است شاهد افت شدید ورزش آذربایجان هستیم و دیگر صلابت ورزشکاران آذری در رشتههای مختلف تیمی و انفرادی لرزه بر اندام حریفان نمیاندازد؛ وضعیت این روزهای تراکتور خوب نبوده و آذربایجان تقریبا بازیکنی در تیمهای ملی ندارد.
آقای استاندار! این روزها وضعیت معیشتی مردم سخت، دشوار است! قیمت ارزاق، نان، لبنیات و این جور چیزها از یک طرف سر به فلک میگذارد و از طرف دیگر از محلهای به محله دیگر متفاوت است؛ آخر کجای دنیا قیمت یک نوع نان با یک نوع آرد یارانهای از محلهای به محله دیگر تفاوت میکند! اعتراضی هم بکنیم میگویند «دوست نداری برو از جای دیگر خرید کن!!» هرکسی اینجا ساز خود را میزند و همه طلبکار این مردم بینوا هستند.
آقای استاندار! مردم آذربایجان از سکاندار عاشورایی خود میخواهند، ضمن رفع و جبران همه این کملطفیها، در زمینه مناسبسازی فضای شهری و افزایش نشاط جامعه، کاهش آسیبهای اجتماعی، حمایت جدی از مشاغل خانگی و زنان سرپرست خانوار و بهویژه سروسامان دادن به دستفروشان آنهم در این دوران بیرحم کرونایی اقداماتی عاجلتر داشته و دستوراتی روشن و صریح صادر فرماید.
آقای استاندار! مردم آذربایجان از سکاندار عاشورایی خود میخواهند با انتصاب مدیرانی شایسته، عملگرا و عاشورایی یاد دهلران، سهراه اللهاکبر مریوان، عمق آبهای هورالعظیم، سهراهی خونین خرمشهر، نمکزارهای فاو و رملستان فکه را که این روزها بدجور به باد فراموشی رفتهاند، دوباره زنده کند.
آقای استاندار! مردم آذربایجان از سکاندار عاشورایی خود میخواهند، جلوی سوءاستفاده عافیتطلبان متملق و هزار چهره را که با نفاق و خیانت خود داغ خونهای شهدای فتحالمبین و بیت المقدس؛ جزایر مجنون و خیبر، عملیات بدر و بچههای شیمیایی شده را هرآن تازه کرده و بر زخم شلاقهای تا عمق استخوان فرورفته اسرای نوجوان میهن در اردوگاههای مخوف بعثی نمک میپاشند؛ قاطعانه بایستد تا شاید آذربایجان ما بتواند به دوران پرشکوه گذشته خود در بین چند استان سرآمد کشور بازگردد و همچنان سر ایران باشد.
انتهای پیام/۶۰۰۲۶/س/ر