چرا صادق خلخالی اجازه نمیداد متهمان دادگاههای انقلاب وکیل داشته باشند؟
چرا صادق خلخالی اجازه نمیداد متهمان دادگاههای انقلاب وکیل داشته باشند؟
به گزارش خبرگزاری یولن، روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ صادق خلخالی حاکم شرع و رئیس دادگاه انقلاب اسلامی طی یک جلسهی مطبوعاتی پس از اشارهای به تاریخچهی زندگی خود به پرسشهای خبرنگاران دربارهی دادرسی و رسیدگی به جرایم سران رژیم پهلوی پاسخ داد. روزنامهی کیهان در همان روز و فردای آن مشروح این مصاحبه را منتشر کرد که در پی بخشهایی از آن را (به نقل از کیهان ۲۴ اردیبهشت ۵۸) میخوانید.
من به عنوان رئیس دادگاه انقلاب اسلامی ایران در این مصاحبه شرکت کردهام تا مطالبی را که جراید خارجی و مخبرین روزنامههای بیگانه در خصوص دادگاههای ما به غلط انتشار دادهاند، تکذیب نمایم و توضیح دهم که دادگاههای ما چگونه به جرایم عمال رژیم گذشته رسیدگی میکنند. این جراید تهمتهای نادرستی به ما زدهاند و حتی عنوان کردهاند قضاتی که در این محاکم شرکت میکنند، برای اینکه شناخته نشوند صورتشان را میپوشانند. آنهایی که در دادگاههای ما ناظر بودهاند دیدهاند که چنین مسئلهای وجود نداشته و هرگز هیچیک از قضات و دادرسان دادگاه چهرهشان را نپوشاندهاند و این موضوع اساسا مطرح نبوده و نیست و من بهشدت با مخفی بودن، در جراید مخالفت کردهام.
پدرم برزگر سادهای بود و مادرم درو میکرد
اگر میخواهید راجع به من و سوابقم بدانید باید بگویم که من در خانوادهای متدین و مومن به دنیا آمد. پدرم برزگر سادهای بود و مادرم درو میکرد و به اصول و معتقدات مذهبیشان پایبند بودند. من نیز از آنجا که علاقهی زیادی به فراگیری علوم دینی و مذهبی داشتم و اصولا هیچ اعتقادی جز به اسلام و قرآن ندارم از ابتدای تحصیلات به دنبال علوم مربوط به اسلام رفتم و از سال ۱۳۲۲ شمسی در حوزههای علمیه بهیژه حوزهی علمیهی قم مشغول تحقیق و تحصیل و تفحص شدم. اساتید من افراد بزرگی از جمله علامه طباطبایی، آیتالله مجاهدی تبریزی، آیتالله حجت، آیتالله بروجردی و آیتالله محقق داماد بودند و من اصول و مبانی فلسفه و فقه را نزدشان و دیگر اساتید حوزهی علمیه آموختم. و تا وقتی که حضرت آیتالله العظمی امام خمینی تبعید نشده بودند سیزده سال تمام من نزد ایشان نیز تحصیل میکردم و هنگامی که ایشان تبعید شدند من نیز به همراه گروهی از روحانیون مبارز حوزهی علمیهی قم به زندانهای شاه افتادیم. من در کسب علوم دینی و فلسفی و بهویژه اصول و قواعد دین مبین اسلام تلاش بسیار کردهام و با کمال جدیت تحصیلاتم را به پایان بردهام. من در طول زندگیام بهتدریج وارد سیاست شدم و فعالیتهای سیاسیام را علیه رژیم حاکم آغاز کردم.
تصمیم به آتش زدن جنازهی منفور پهلوی گرفتیم
به خاطر میآورم زمانی که جسد منفور و منحوس پهلوی را از مصر به اینجا آورده بودند من با فداییان اسلام آقایان نواب صفوی، برادران واحدی و تقوی تجریشی همکاری میکردم. من به اتفاق چند نفر دیگر از فداییان اسلام تصمیم به آتش زدن جنازهی منفور پهلوی گرفتیم و حتی برای این منظور مقداری بنزین هم تهیه کردیم ولی موفق نشدیم. من همیشه خودم را یک انسان انقلابی تصور کردهام چراکه در میان دردها و جریانها بزرگ شدهام و دردهای جامعهام را درک کرده و میکنم.
الگوهای دادگاههای انقلاب قرآن است
الگوهای دادگاههای انقلاب، قرآن مجید و آیات مبارک آن است. همیشه در آغاز هر دادگاه آیاتی از این کتاب آسمانی تلاوت شده و مبانی محاکمهی مجرمان قرار گرفته است. از جمله این آیات یکی از این آیه است که میگوید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ» (با تبهکاران و سردمداران فساد و تباهی مبارزه کنید. با آنان بجنگید تا اینکه فساد و تباهی از میان برداشته شود و جهان روی آسایش و رفاه ببیند) باید با کسانی که پیمانهایشان را با خداوند نقض و قطع کردهاند نبرد کرد. کسانی که میثاقهای انسانی را از یاد میبرند و هیچگاه صفا و صمیمیت ندارند و انسانهایی که از موجودیت انسان بودن خارج شدهاند و به خاطر اغراض دنیوی و مطامع شهوی و زندگی انگلی خود انسانهای دیگر را برده و بنده و ذلیل میگردانند باید مبارزه کرد. این دستور صریح قرآن است که باید با این قبیل اشخاص مبارزه کرد. باید پیکار بیامان با آنان ادامه یابد. ما هرگز در کارمان مرتکب قصور و کوتاهی نمیشویم چراکه کوتاهی و قصور ما، قصور در انقلاب است. پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: پیکار کنید تا برای نسلهای آیندهی خود افتخار بیافرینید. کاری کنید که نسلهای آتی بدانند که پدرانشان مبارز بودهاند و علیه ظلم و بیداد مبارزه و پیکار کردهاند. ما برای اینکه ملتمان را آزاد کنیم مبارزه کردیم، و زندانهای وحشتناک رژیم را تحمل نمودیم. امیدوارم از این به بعد دیگر هیچیک از جوانان برومندمان به زندان نروند و اصلا راهشان به زندان نیفتد.
از آیات بارز دیگری که در سرلوحهی دادگاههای انقلاب قرار دارد آیهی ۳۳ از سورهی شریفهی مائده۱ است که میگوید «کسانی که با خدا و رسول پیکار میکنند و سعی و کوشش به برقراری فساد تباهی دارند، باید کشته شوند و یا اینکه پس از کشته شدن اجسادشان به دار کشیده شود تا عبرت دیگران گردد و حتی دستها و پاهایشان بریده شود و در آخرین مرحله در جایی قرار نگیرند چراکه قرار گرفتن آنان باز مایهی فساد است. برای آنها ننگ و عار و بدبختی دنیوی وجود دارد و باید بدانند که سرانجام در چنگال عدل الهی گرفتار میشوند، اینان در آخرت نیز گرفته نشده و فقط به کسانی اجازه داده میشود که وکیل داشته باشند که لال باشند و قدرت تکلم نداشته باشند. وقتی کسی عملی مرتکب شده و بهراحتی میتواند اقرار کند که چنین عملی را انجام داده و این کار را بدون آنکه فشار و شکنجهای در بین باشد میتواند بیان نماید، بنابراین دلیلی ندارد که وکیلمدافع بگیرد. در قرآن هرگز در این باره مسئلهای عنوان نشده و چون الگوی ما اسلامی است و مجرم یا متهم قادر است بهراحتی حقایق و اعمالی را که مرتکب شده بیان کند به همین دلیل وکیل کار مثبتی انجام نمیدهد و به طور کلی کار وکیلمدافع دفعالوقت و تلف کردن وقت دادگاه است، حتی در بیدادگاههای رژیم سابق نیز که متهمان را پس از شکنجههای جانکاه و غیرانسانی به دادگاه میبردند هیچگاه برای آنان وکیل تعیین نمیکردند و فقط برای اینکه ظاهر قضیه قدری قانونی باشد وکیلی را به عنوان وکیل تسخیری انتخاب میکردند. ما نهتنها الگوهای دادگاههای غربی را قبول نداریم و تبعیت نمیکنیم حتی به دموکراسیهای غربی نیز اعتقادی نداریم […] ما با آنکه دربارهی محاکمهی هویدا و مقدم دستهای زیادی در کار بود و سعی داشتند آنها را نگهداریم و محاکمهشان را عقب بیندازیم ولی از آنجا که دادگاههای ما انقلابی است و باید کار انقلابی انجام دهد ما به هیچ وجه توجه نکردیم و این دو تن را پس از محاکمه به سزای اعمالشان رساندیم.
پینوشت: ۱- «إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» همانا کیفر آنان که با خدا و رسول به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آنها را به قتل رسانده، یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف یکدیگر بِبُرند و یا به نفی و تبعید از سرزمین (صالحان) دور کنند. این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست و اما در آخرت به عذابی بزرگ معذب خواهند بود.
۲۴۵۲۵۹
مجله خبری یولن