سیاسی

وعده های توخالی نامزدها در جامعه ای ناراضی/ وعده‌های گوشت و طلا؛ طنز، واقعی یا توهین به مردم؟ / بررسی وعده‌های نامزدهای تندرو در مناظره دوم

وعده های توخالی نامزدها در جامعه ای ناراضی/ وعده‌های گوشت و طلا؛ طنز، واقعی یا توهین به مردم؟ / بررسی وعده‌های نامزدهای تندرو در مناظره دوم

به گزارش خبرگزاری یولن، روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:

پنجشنبه‌شب،‌ دومین مناظره کاندیداهای ریاست‌جمهوری با تمرکز بر «خدمت عدالت‌محور دولت» برگزار شد؛ مناظره‌ای که با توجه به گستره ابعاد اقتصادی آن حائز اهمیت بود. با این حال در این مناظره آنچه از سوی کاندیداهای اصولگرا، به‌ویژه کاندیداهای پوششی عنوان شد، چنان بود که برخی آنها را به توهم شبیه کردند؛ مانند وعده یارانه طلایی زاکانی و سعی در دلخوش‌سازی مردم به ارائه طلا به جای پول به مردم.

قاضی‌زاده‌هاشمی هم شاغل کردن حتی یک نفر از اعضای خانواده را از خدمات دولت خود عنوان کرد؛ وعده‌ای که مشخص نشد نقش سایر افراد خانواده در اشتغال را چگونه تبیین خواهد کرد. آیا برای اشتغال باید خانواده در نظر گرفته شود یا افرادی که در سن اشتغال قرار دارند.

ارائه سبد غذایی به مردم هم وعده جلیلی بود. قالیباف هم دادن یک «رفاه‌کارت» درمان و معیشت و تامین کالاهای اساسی را تضمین کرد. در این بین همه این چهار نفر بر تداوم پرداخت یارانه به مردم تاکید داشتند، هر یک به شکلی، به‌شیوه‌ای که گویا این اصل محوری در برنامه‌های اقتصادی افراد مذکور است.

یکی از مهم‌ترین نکات مستتر در وعده‌های این افراد البته نگاه‌خیریه‌ای به مردم و اقتصاد کشور بود. تضمین یارانه و سبدهای مختلف رفاهی به جای ارائه برنامه برای توسعه و رونق اقتصادی کشور تا شهروندان از رهگذر چنین اقتصادی به نیازهای زندگی خود دست یابند. با توجه به اهمیت این وعده‌ها که البته بخش بزرگی از جامعه نسبت به غیرتخصصی بودن آنها آگاهی دارند، ضروریست نقطه‌نظرات کارشناسان نیز درباره این وعده مورد سوال قرار گیرد.

وعده طلایی زاکانی معادل نیمی از بودجه

هادی حق‌شناس، اقتصاددان و استاندار پیشین گلستان معتقد است، اظهارات چهارنفر از کاندیدای ریاست‌جمهوری در مناظره پنج‌شنبه‌شب که حول سه محور نظام سلامت، نظام یارانه‌ها و نظام آموزش در ایران متمرکز بود، به‌ویژه در بخش یارانه‌ها، برای شهروندان خروجی امیدوارکننده‌ای نداشت.

او به هم‌میهن می‌گوید:«یارانه‌ها در اقتصاد ایران از سال ۱۳۸۹ شروع و با مبلغ ماهانه ۴۵ هزار تومان شروع شد. در آن زمان هیچ‌کس گمان نمی‌کرد یارانه‌ها در اقتصاد کشور دائمی می‌شود. زیرا فلسفه پرداخت یارانه‌ها تنها یک مُسکن بود، از آنجا که در آن مقطع قیمت حامل‌های انرژی افزایش یافت، قرار شد یارانه‌ها مختص به دوره گذار باشد. اصل مطلب این بود که باید زیرساخت‌های حمل و نقل و حمل و نقل عمومی تقویت شود و اتلاف منابع به حداقل برسد. اما بعد از گذشت ۱۴ سال از آن تاریخ همچنان به دنبال پرداخت یارانه‌ هستیم.»

او بر این موضوع تاکید می‌کند که نمی‌توان این مُسکن را تبدیل به قاعده کرد. ۱۴ سال زمان داشتند که زیرساخت‌ها را اصلاح کنند:«آنچه در مناظره دوم از جانب چهار کاندیدای ریاست‌جمهوری شنیدیم همچنان تداوم مسیر ۱۳۸۹ است. گویا همه مشکل اقتصاد ایران نحوه پرداخت یارانه‌ها است. یکی می‌گوید یارانه طلایی می‌دهم، ‌دیگری وعده کاهش قیمت بنزین به هزار و ۵۰۰ تومان را می‌دهد، آنچه این چهار نفر گفتند، راه درمان نبود، بلکه وعده ارائه مُسکن بود ‌اما این‌بار همه این چهار نفر به دنبال مُسکنی قوی‌تر هستند.»

به گفته این استاد اقتصاد، راه‌حل توسعه اقتصاد کشور یارانه و مُسکن نیست و اگر معیشت مردم مطلوب بود، ‌یارانه‌هایی که امروز حجم آن به چندصد هزار میلیارد تومان می‌رسد، ‌صرف زیرساخت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی می‌شد:«اگر امروز از مردم ایران بپرسید که یارانه می‌خواهید یا اینکه با توسعه اقتصاد کشور برای فرزندان‌تان ایجاد اشتغال شود، قطعاً اشتغال انتخاب می‌شود. اگر از شهروندان سوال شود که یارانه می‌خواهید یا تک‌رقمی شدن تورم ۴۰ درصدی کشور، به‌صورت طبیعی مردم کنترل تورم، نقدینگی و گرانی‌ها را انتخاب می‌کنند.»

او معتقد است پنج کاندیدای مورد نظر مسئله را اشتباه متوجه شده‌اند، زیرا هدف و راهبرد اصلی اقتصاد کشور هرگز پرداخت یارانه نبوده است و قصد این نبود، بر سر اینکه چه کسی بیشترین یارانه را به مردم پرداخت می‌کند و یارانه ریالی می‌دهد یا طلایی، مسابقه بدهند.

به گفته این اقتصاددان همین یارانه طلایی که مبلغ آن ۲۰ گرم به ازای هر خانوار است و زاکانی آن را وعده داده، با توجه به وجود ۲۶ میلیون خانوار در کشور، معادل بیش از ۵۰۰ تن طلا می‌شود:«ارزش این پول نصف بودجه عمومی کشور است.»

حق‌شناس تاکید می‌کند:«در واقع این چهار کاندیدا هیچ مدلی برای توسعه و پیشرفت کشور ارائه نکرده‌اند،‌ بلکه به تجویز مُسکن‌های قوی برای ملت پرداخته‌اند.»

این اقتصاددان تاکید می‌کند که امروز در ادبیات توسعه،‌ برای توسعه و پیشرفت کشور مدل، توابع مختلف و راهکار وجود دارد که مهم‌ترین ابزار توسعه کشور سرمایه و نیروی انسانی متخصص است:«برای تحقق برنامه هفت‌ساله پنجم سالی ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز است اما هیچ‌یک از کاندیداهای مورد بحث اعلام نکرده‌اند که منابع این سرمایه چگونه تامین خواهد شد. همچنین هیچ‌یک نگفتند که ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی کشوری،‌ کسری بودجه کشور و ناترازی بانک‌ها را چگونه باید حل کنند. همچنین عنوان نکردند که مسئله بازار چندنرخی ارز را چگونه می‌توانند حل کنند. آنچه که پنجشنبه شنیدیم عمدتاً کلی‌گویی از سوی این افراد بوده است.»

او این را هم می‌گوید که تعدادی از کاندیداهای مذکور در دولت سیزدهم حضور داشته‌اند و می‌توانستند طرح‌های خود را در اختیار رئیس دولت قرار دهند: «دو نفر از این افراد می‌گویند که ما ادامه‌دهنده راه دولت سیزدهم هستیم. این افراد بیش از سه سال فرصت داشتند؛ اگر طرح‌های‌شان کاربردی بود چرا آنها را به رئیس‌دولت ارائه ندادند و او را از مشاوره‌های خود محروم کردند.»

وعده‌های توخالی در جامعه‌ای ناراضی

حمیدرضا جلایی‌پور، جامعه‌شناس هم درباره وعده‌های عجیب و ظاهراً پوپولیستی کاندیداهای پوششی به‌ وعده‌های زاکانی اشاره می‌کند:«زاکانی قول‌ داد که روزانه به مردم هم گوشت می‌دهند و هم طلا. وعده‌هایی که به طنز شبیه بود. او و قاضی‌زاده برای ارائه برنامه نیامده بودند، آمده بودند پزشکیان را تخریب و او را «دولت سوم روحانی» معرفی کنند. پزشکیان هم با این توضیح که «وزیر موفق دولت خاتمی» هستم، خالص‌گرایان را ناکام گذاشت. جلیلی هم در آسمان از یک «جهان پیشرفت» صبحت می‌کرد ولی نمی‌گفت تحریم‌های مخرب اقتصاد ایران را چگونه می‌خواهد حل کند.»

او ادامه داد:«پنجشنبه‌شب پورمحمدی هم نکته مهمی گفت؛ مبنی بر اینکه جلیلی در حاشیه یک جلسه گفته من با FATF موافقم ولی نباید به‌دست دولت روحانی انجام شود، حالا معلوم است مسئول زیان‌های مالی که ایران در این چند سال شاهد آن بود و رنج معیشتی که مردم تحمل کردند، چه کسی است. متاسفانه جلیلی هم پاسخی به این سوال نداد. قالیباف اما از موضع یک رئیس‌جمهور حرف می‌زد و بین گفتمان «جبهه انقلاب» و «کارآمدی» در رفت و آمد بود، با این حال درباره مهار فساد حرفی نمی‌زند.»

به‌زعم این جامعه‌شناس، پورمحمدی از قالیباف، جلیلی، قاضی‌زاده و زاکانی معقول‌تر سخن می‌گفت:«معتقدم وعده‌های گوشت مجانی و دادن طلا به مردم از مصادیق مردم‌انگیزی وقیح و بی‌احترامی به شعور مردم بود. درحالی‌که وعده‌های پزشکیان در قلمرو آموزش و بهداشت و درمان واقع‌نگرانه بود و بر وعده‌های دروغ مبتنی نبود. بنابراین بعید می‌دانم وعده‌های مردم‌انگیزانه زاکانی روی افکار عمومی تاثیری مثبت بگذارد. به هر حال طبق نظرسنجی‌ها آرای پزشکیان و بعد قالیباف و بعد جلیلی در خور توجه است نه زاکانی.»

جلایی‌پور درباره نقش جامعه بر ترویج دادن وعده‌های پوپولیستی در هنگامه انتخابات، بر قانون‌مند و ضابطه‌مند نبودن سازوکار تاییدصلاحیت‌ نامزدها در ایران تاکید می‌کند: «احزاب باید بتوانند نامزدها را معرفی کنند و در برابر آن مسئولیت هم بپذیرند. در صورتی که قانون انتخابات ما اساساً حزبی نیست. نکته بعد اینکه معیارها در این حوزه دوگانه است؛ مثلاً در همین انتخابات جهانگیری و علی لاریجانی تایید صلاحیت نمی‌شوند ولی افراد مردم‌انگیز و هتاکی مثل زاکانی تایید می‌شوند. با این چنین سازوکاری در موسم انتخابات عده‌ای پیدا می‌شوند که برای خودنمایی وعده‌های غیرعملی بدهند.»

این جامعه‌شناس اضافه می‌کند:«در مورد نقش جامعه و پوپولیسم معتقدم در جامعه‌ای که نهادهای مدنی و سمن‌ها ضعیف‌ هستند و حقوق‌ شهروندی و حاکمیت قانون درست اجرا نمی‌شود، در جامعه‌ای که به دلیل تحریم‌ها مردم از حیث معیشتی ناراضی و با فقر فزاینده روبه‌رو هستند، در چنین جامعه‌ای ممکن است عده‌ای از مردم هر چند معدود به این وعده‌های توخالی امید ببندند.»

۲۷۲۱۸

مجله خبری یولن

دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا