زندگی بر روی چهار چرخ
زندگی بر روی چهار چرخ
با افزایش مشکلات اقتصادی و بیکاری، برخی افراد بهاجبار به خودروهای خود پناه میبرند. این خودروها بهنوعی خانههای متحرک میشوند؛ جایی که افراد میتوانند در آن به خواب بروند، وعدههای غذایی خود را صرف کنند و حتی برای لحظاتی از دغدغههای زندگی فرار کنند. فضای کوچک و نامناسب، کمبود امکانات، و چالشهای بهداشتی، همه و همه بخشی از واقعیت روزمره این افراد است.
در سالهای اخیر، تعدادی از اهالی غرب و شمال غرب کشور بهدلایل مختلفی نظیر دیوارکشی بین مرز ایران و ترکیه، بستهشدن بازارچههای مرزی و خشکسالیهای مکرر، بهاجبار راهی تهران شدهاند. افرادی مانند «خالد»، کولبر ۳۷ سالهای که سالها با باربری در کوهستانهای مرزی روزگار میگذراند. اما با کاهش فرصتهای کولبری و خطراتی که این شغل با خود دارد، به تهران آمده و به ماشینخوابی روی آورده است تا بتواند درآمدی هرچند اندک به خانوادهاش بفرستد. شبها، بعد از ساعتها رانندگی و انتظار برای مسافر، خودرویش را در یک کوچه خلوت پارک میکند و به آسمان خیره میشود؛ دلش در روستای دورافتادهاش مانده، جایی که صدای خنده بچههایش در هوای سرد کوهستان میپیچید. اما او با این امید در این شهر بیدار میماند که روزی به خانهاش بازگردد، بیآنکه ناچار به خوابیدن در ماشینش باشد.
اغلب این رانندگان بین ۲۰ تا ۴۰ سال سن دارند و تحصیلاتشان از سیکل تا لیسانس و حتی بالاتر است. این افراد با مشکلاتی نظیر اجارهخانه بالا، جای پارک محدود، و ترس از سرقت خودرو و لوازم آن، بهسختی در تلاشند تا به زندگی ادامه دهند. مانند «سوگند»، دختری ۲۵ ساله از یکی از روستاهای اطراف سنندج، که به امید ساختن زندگی مشترک با نامزد سربازش به تهران آمده است. نامزد او، کیانوش، در یکی از شهرهای مرزی خدمت میکند و هر دو امیدوارند که بتوانند روزی خانهای برای خود بسازند. سوگند برای این آرزو، شبها در خودرویش میخوابد و هر بار با پیامهای نامزدش که زیر نور کمرنگ گوشی میخواند، امیدوارتر میشود. آنها با هم قول دادهاند که سختیها را تاب بیاورند، اما هر شب، حسرت بوسهی خداحافظی و قولهای مشترکشان در دلش سنگینتر میشود.
چالشهای این نوع زندگی تنها به محدودیتهای فیزیکی خودرو ختم نمیشود. بسیاری از این افراد با طرد اجتماعی مواجهاند. آنها بهعنوان افرادی که در خودروهایشان زندگی میکنند، گاهی مورد قضاوت نادرست قرار میگیرند و این مسأله میتواند بر سلامت روانی آنها تأثیر منفی بگذارد. آیا جامعهای که ما به آن تعلق داریم، برای این افراد جایگاهی قائل است؟ آیا این افراد هنوز هم بهعنوان شهروندانی با حقوق و ارزشهای انسانی دیده میشوند؟
زندگی در خودرو، پدیدهای است که نشاندهنده شکافهای اجتماعی و اقتصادی در جوامع شهری است. شاید زمان آن رسیده باشد که در کنار زندگیهای مرفه، به این انسانها نیز توجه کنیم و با درک شرایطشان، راهحلی برای حل این معضل پیدا کنیم. این افراد در زیر چتر آسمان، گاهی با دلی پر از امید و گاهی با قلبی پر از ناامیدی، به زندگی ادامه میدهند. شاید در این دنیای مدرن، نباید فراموش کنیم که انسانها میتوانند هر روز در حرکت باشند، حتی اگر خانهشان در صندلی یک خودرو قرار داشته باشد.
۴۷۴۷
مجله خبری یولن