با دوست همسرم ازدواج کردم اما حالا طلاق میخواهم؛ ما مثل هم خانه بودیم
با دوست همسرم ازدواج کردم اما حالا طلاق میخواهم؛ ما مثل هم خانه بودیم
به گزارش یولن از اعتماد آنلاین، پروانه و پوریا بعد از دو سال زندگی مشترک میخواهند از هم جدا شوند. آنها میگویند به این نتیجه رسیدهاند که امکان ادامه زندگی مشترک وجود ندارد. پروانه برای اعتمادآنلاین از دلایل این تصمیم میگوید.
*چه مدتی با همسرت آشنا بودی؟
من و پوریا سالهای زیادی است که همدیگر را میشناسیم. او دوست شوهر سابقم بود.
*پوریا همسر دوم شماست؟
بله. هم من و هم پوریا قبلاً ازدواج کرده بودیم اما جدا شدیم و بعد با هم ازدواج کردیم.
*از همسرت اولت چرا جدا شدی؟
اعتیاد داشت. او دوست صمیمی پوریا بود. من عاشق احسان شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. در آن زمان پوریا به من گفت احسان به درد تو نمیخورد. من فکر کردم حسادت میکند اما بعد از ازدواج فهمیدم احسان اعتیاد دارد، برای همین یک سال بعد از ازدواجمان جدا شدیم.
*پوریا چرا از همسرش جدا شد؟
میگفت سازگاری نداریم. او قبل از من و احسان ازدواج کرده بود. سه سال با همسرش زندگی کرد و بعد هم جدا شد.
*چه مدتی بعد از ازدواج اولت ازدواج کردی؟
سه سال بعد پوریا به من پیشنهاد داد و ازدواج کردیم.
*حالا چرا میخواهی جدا شوی؟
من و پوریا به این نتیجه رسیدیم که ازدواجمان اشتباه بود. پوریا نسبت به من بسیار بیتفاوت است. او از تنهایی زیاد به من پناه آورد و من اشتباه کردم و قبول کردم. پوریا خیلی تنهاست. پدر و مادرش فوت کردهاند. یک خواهر دارد که ایران زندگی نمیکند. او چون تنهاست به سمتم آمد اما این ازدواج غلط بود.
*بعد از طلاق چه میکنی؟
مدتی است سر کار میروم. به کارم ادامه میدهم و به خانه خواهرم میروم تا بتوانم برای خودم زندگی درست کنم.
*فکر نمیکنی با مشاوره میتوانی این رابطه را درست کنی؟
راستش اصلاً رابطهای بین ما شکل نگرفته است. از همان اول مثل دو همخانه بودیم. هیچوقت مثل زوج نبودیم.
۲۳۳۲۳۳
مجله خبری یولن