متهم ردیف اول ناترازی انرژی کیست؟ / آرش نجفی: دولت سیزدهم ذخایر سوخت را پر نکرد
متهم ردیف اول ناترازی انرژی کیست؟ / آرش نجفی: دولت سیزدهم ذخایر سوخت را پر نکرد
آرمان زارعی : در سالهای اخیر، موضوع ناترازی انرژی در ایران به یکی از چالشهای بزرگ برای دولتها تبدیل شده است و مردم به ناچار در تابستان و زمستان با کمبود و قطعی برق، گاز و سایر منابع انرژی مواجه هستند.
حال با آغاز فصل زمستان ۱۴۰۳، کارشناسان اعلام کردند که سرمای امسال زودتر از سالهای گذشته به ایران خواهد رسید و مسئله ناترازی انرژی بیش از هر زمان دیگری محسوس است. در همین رابطه مصطفی رجبی مشهدی، مدیرعامل شرکت توانیر به تازگی به مشکلات سوخترسانی به نیروگاهها به دلیل سرما و برودت بیسابقه هوا در کشور پرداخته و گفته که افزایش مصرف گاز در بخشهای تجاری و خانگی باعث شده تا شرکت ملی گاز نتواند سوخت کافی به نیروگاهها تحویل دهد و ارسال سوختهای جایگزین نیز به دلیل شرایط جوی و وضعیت جادهها زمانبر است.
به همین دلیل شخص رئیسجمهور و اعضای کابینه دولت چهاردهم و….در یک ویدیو از مردم خواستهاند تا برای صرفهجویی در مصرف انرژی و عبور از بحران ناترازی، به پویش کاهش دو درجه بپیوندند و دمای منازل خود را حداقل دو درجه کاهش دهند.
اما پرسش اصلی این است که آیا مشارکت مردم در این پویش میتواند تا چه اندازه ناترازی را جبران کند؟ ریشه و علت این ناترازی چیست؟ و دولت باید در کنار این پویش چه اقدامات دیگری را انجام دهد؟
در همین رابطه، آرش نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، در گفتوگویی اختصاصی با یولن، علت تشدید ناترازی اخیر را ناشی از اقدامات نادرست مسئولان دولتی میداند. او بیان میکند که این مشکل به دلیل عدم پر کردن ذخایر سوخت گازوئیل در دولت سیزدهم به وجود آمده است. همچنین، او تأکید میکند که ریشه این ناترازیها به زمان دولت احمدینژاد برمیگردد و اگر دولت نهم و دهم با اقدامات پوپولیستی و پرداخت یارانه، منابع مالی را به سمت شرکتهایی که میتوانستند در بهینهسازی مصرف انرژی فعالیت کنند، هدایت میکرد، میتوانستیم در مدت ۵ سال (از سال ۸۸ تا ۹۳) مصرف انرژی تمامی واحدهای مسکونی، اداری و تجاری کشور را به میزان ۳۰ تا ۳۵ درصد کاهش دهیم و از محل صرفهجویی، هزینههای صرف شده را به خزانه کشور بازگردانیم.
در ادامه مشروح گفتگوی یولن با آرش نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران را بخوانید؛
*آقای نجفی! در روزهای اخیر، موضوع ناترازی انرژی به شدت مورد توجه قرار گرفته است؛ حتی رئیسجمهور و بسیاری از مسئولان با انتشار ویدیوهایی از مردم خواستهاند که برای عبور از بحران ناترازی انرژی به پویش “دو درجه کمتر” بپیوندند.به نظر شما، در این سالها چه عواملی باعث شدند که ناترازی انرژی به یک بحران جدی تبدیل شود؟
ما روزانه با کمبود ۳۰۰ میلیون متر مکعب گاز مواجه هستیم. این کمبود باعث تعطیلی برخی صنایع و عدم تأمین گاز برای نیروگاهها شده است، که در نتیجه آن، نیروگاهها قادر به تولید برق نیستند و این موضوع منجر به کمبود برق میشود. در سالهای گذشته نیز با کمبود گاز روبرو بودیم، اما به این شدت و با این عواقب نبود و در آن زمان کمبود برق احساس نمیشد. سوال اساسی این است که چه اتفاقی افتاده که اکنون با کمبود برق نیز مواجه هستیم؟ این مشکل به دلیل عدم پر کردن ذخایر سوخت گازوئیل به وجود آمده است. در فصل گرما، نیروگاههای حرارتی با کمبود گاز مواجه هستند، اما معمولاً از مازوت استفاده میکنند. در زمانی که نیروگاهها تحت مدیریت دولت سیزدهم بودند و دولت قصد داشت اسب زین شده تحویل دولت چهاردهم دهد عمداً از مازوت استفاده نکردند و به جای آن، از گازوئیل استفاده کردند.
همچنین، ذخایر سوخت را پر نکردند و گازوئیل را صادر کردند. نتیجه این تصمیمات این شده که اکنون ذخایر گازوئیل نیروگاهها خالی است و در نتیجه، امسال با کمبود گاز و برق مواجه هستیم؛به عبارت دیگر، کمبود برق کنونی ما ناشی از عدم توانایی مدیرانی است که در زمان مناسب مخازن گازوئیل نیروگاههای حرارتی را پر نکردند.
*به نظر شما با مشارکت مردم در پویش “دو درجه کمتر” تا چه حد این کسری جبران خواهد شد؟
در مورد سخنان آقای رئیسجمهور درباره کاهش دمای منازل به میزان ۲ درجه، برآوردها نشان میدهد که این کاهش دما میتواند مصرف گاز را به میزان ۶۰ میلیون متر مکعب کاهش دهد، که معادل یک پنجم کسری گاز ماست. بنابراین، هنوز با کسری ۲۴۰ میلیون متر مکعب روبرو هستیم.
*آیا دولتها در سالهای اخیر اقدامات مؤثری برای رفع این ناترازی انجام دادهاند؟
دولت باید در این دو یا سه سال گذشته که مصوبهای برای تعویض بخاریهای گازی کشور به تصویب رسید، اقداماتی انجام میداد. از سال ۱۳۵۰ که لولهکشی گاز در ایران توسعه یافت، گازرسانی به خانههای موجود آغاز شد. این خانهها قبل از ورود گاز، با بخاریهای نفتی گرم میشدند و پس از آن، بخاریهای نفتی جای خود را به بخاریهای گازی دادند. بخاریهای گازی که ۵۰ سال پیش نصب شدند، عمدتاً از نوع گرید F و G بودند. اکنون ما سه سال است که پیگیر این موضوع هستیم و این طرح از ۱۵ سال پیش در دست بررسی دولت قرار دارد. به عبارت دیگر، از تاریخ ۲۴ آذر ۸۸، پیشنهاد تعویض بخاریهای گرید F و G با بخاریهای گرید A به معاون اول رئیسجمهور وقت ارائه شده، اما در این ۱۵ سال هیچ اقدام مؤثری در این زمینه انجام نشده است.
*اگر بخاریهای گرید F و G با بخاریهای گرید A جایگزین میشدند، این تغییر تا چه حد میتوانست به حل بحران ناترازی کمک کند؟
سه سال است که اتاق بازرگانی در تلاش است تا کمبود گاز در صنعت را از این طریق جبران کند. نتیجه این تلاشها در بهمن ۱۴۰۱ به تصویب رسید که بر اساس آن، ۴ میلیون و ۱۰۰ هزار بخاری قدیمی باید از مدار خارج شوند و به جای آنها بخاریهای گرید A با استفاده از بودجه دولت نصب شوند. با این حال، دو سال از تصویب این قانون گذشته و هنوز هیچ بخاری تعویض نشده است. اگر بخاریها تعویض میشدند، به ازای هر دستگاه بخاری در فصل سرد،۴۶۶ متر مکعب گاز صرفهجویی میشد. بر اساس همان مصوبه، در این دو سال باید دو میلیون بخاری تعویض میشد؛ حالا اگر این دو میلیون را در ۴۶۶ متر مکعب ضرب کنیم، باید این مقدار گاز را در حال حاضر صرفهجویی کرده باشیم و این حداقل کاری است که میتوانستیم انجام دهیم.
*رئیس جمهور علاوه بر دعوت مردم به پویش باید چه اقدامات دیگری انجام دهد؟
رئیسجمهور باید دستوری قاطع و ویژه صادر کند تا بخاریهای موجود در منازل تعویض شوند. مردم چگونه میتوانند دمای خانه را دو درجه کاهش دهند در حالی که بخاری گازی قدیمی در خانه دارند؟ آیا این امکان وجود دارد که مردم به سادگی دمای خانه را پایین بیاورند؟ آیا بخاریها هوشمند و دارای سنسور هستند؟ به نظر میرسد رئیسجمهور تصور میکند که سیستمهای گرمایشی در شهرها و روستاها شامل شوفاژ و فنکویل هستند که امکان تنظیم دما را فراهم میکنند. مشکل اصلی ما همینجاست؛ غفلت شرکت گاز و وزارت نفت فاجعهبار است. این دولت نیز در این زمینه اقدام جدی انجام نمیدهد.
*به نظر شما، ریشه و سرآغاز ناترازی انرژی به اقدامات کدام دولت مربوط میشود؟
ریشه این ناترازی به دوران دولت نهم و دهم برمیگردد. مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۸ به درستی تأکید کردند که باید اصلاح الگوی مصرف انجام شود. اما دولت آقای احمدینژاد با اتخاذ تصمیمی نادرست، ۲.۴ میلیارد دلار از منابع قوی را به یارانه ۴۵ هزار تومانی تبدیل کرد. به جای اینکه این مبلغ را به شرکتهایی که میتوانستند در بهینهسازی مصرف انرژی فعالیت کنند، اختصاص دهد، به توزیع یارانه پرداخت. اگر این پول به درستی مدیریت میشد، میتوانستیم در مدت ۵ سال (از سال ۸۸ تا ۹۳) مصرف انرژی تمامی واحدهای مسکونی، اداری و تجاری کشور را به میزان ۳۰ تا ۳۵ درصد کاهش دهیم و از محل صرفهجویی، هزینههای صرف شده را به خزانه کشور بازگردانیم. اما دولت دهم با رویکردی پوپولیستی، یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی را بهطور نامنظم بین مردم توزیع کرد. نتیجه این تصمیم، عدم بهینهسازی مصرف انرژی و هدر رفتن سالانه ۲۸ میلیارد دلار از ثروت کشور بود. به جای اینکه با اصلاح الگوی مصرف، ساختارهای مصرفیمان را کنترل کنیم و از ناترازی امروز جلوگیری کنیم، ناترازی ما به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
۲۲۳۲۲۴
مجله خبری یولن