فرهنگ و هنر

علیدوست: نهج‌البلاغه هنری از اسلام برای انسان است

علیدوست: نهج‌البلاغه هنری از اسلام برای انسان است

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه یولن، درپانزدهمین قسمت از برنامه «سوره؛ فصل نهج‌البلاغه» موضوع «انسان و نهج‌البلاغه » با حضور آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست استاد حوزه علمیه و پژوهشگر فقه و اصول مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفت.

علیدوست در ابتدا گفت: من گاهی فکر می‌کنم که اگر کسی بگوید نهج‌البلاغه را در یک جمله معرفی کن، می‌گویم نهج‌البلاغه خلقی بدیع و هنری از اسلام برای انسان است. از نهج‌البلاغه زیاد حرف زده شده و شرح‌هایی زیادی برای آن نوشته شده است. از امام علی (ع) هم زیاد گفته شده است. لذا ممکن است برخی بگویند که هرحرفی در این حوزه تکرار گذشته‌هاست. به عنوان کسی که فکر می‌کنم منصفانه حرف می‌زند، می‌گویم آنچه گفته می‌شود در مقابل آنچه مانده است به حساب نمی‌آید بنابراین متفکران و فرهیختگان نگران نباشند که دیر به دنیا آمدند. درباره آفریننده این کتاب هرچقدر حرف زده شود باز هم کم است.

وی افزود: فیض خدای متعال نامحدود است ولی آیا نمی‌شود که اندیشه فلسفی را رشد داد؟ سر در دانشگاه تهران کار یک دانشجوی معماری و طرح کتابی است که نیم آن باز شده و نیمه دیگرش باز نشده و بسیار طرح زیبایی است اما ایرادش این است نیمی از کتاب باز شده در حالیکه کتاب دانش انقدر گسترده است که هرچقدر باز شود باز هم مقدار زیادی از آن نخوانده می‌ماند. فرقی هم نمی‌کند چه علم و دانشی باشد در مورد همه دانش‌ها این موضوع صدق می‌کند. پس آنچه درباره نهج‌البلاغه کار شده بخش کمی از دریای این کتاب است و بخش زیادی از آن مانده که باید رویش کار شود پس توهم نزنیم که کار تمام شده است.

علیدوست ادامه داد: وقتی سخنان درباره نهج‌البلاغه را مطالعه می‌کنیم، بسیاری از اوقات با سخنان جانبدارانه مواجه می‌شویم. یعنی برای یک نفر یک موضوع مهم بوده و همان را پررنگ کرده و آن را در امیرالمؤمنین نشان داده است. حتی جرج جرداق هم امام علی (ع) را با اندیشه‌های سوسیالیستی خودش معرفی می‌کند در زمان انقلاب و جهاد و اینها هم نگاه‌های جانبدارانه وجود دارد، حتی در مورد فکر فقرا بودن، آرامش و صلح هم این اتفاق می‌افتد. بنابراین گاهی رسانه‌ها باید این نکته را در نظر داشته باشند که امام را جانبدارانه و تک بعدی مطالعه و معرفی نکنند. «راست ناقص» یک آسیب است. یعنی اینکه ما یک واقعه‌ای را نقل کنیم، دروغ هم نگوییم اما آن را کامل نگوییم و ناقص روایت کنیم. اگر کسی امام علی (ع) را این‌گونه معرفی کند همین که قدمی برداشته خوب است اما اگر انحصاراً بگوید این است و جز این نیست، یک آسیب و تحریف است.

این استاد فقه و حوزه سپس به تشریح معرفی خودش از نهج‌البلاغه پرداخت و گفت: نهج‌البلاغه یک پدیده از امیرالمؤمنین و مسبوق به سابقه است. کپی‌برداری هم نیست و یک خلق و تولید است علاوه براینکه بدیع و هنری هم است. اما نکته قابل تأکید دیگر این است که این کتاب از اسلام برای انسان آمده است به این معنا که این پدیده تولید شده در دامن اسلام است. امیرالمؤمنین (ع) شاگرد پیامبر است اما یک شاگرد مولد است. پس نهج‌البلاغه مثل قرآن، مثل صحیفه سجادیه و دعای کمیل تراث اسلامی هستند.

دیانی سپس پرسید: چرا شما تأکید دارید این اثر هم جزو تراث اسلامی است؟

علیدوست بیان کرد: علتش این است که ما بگوییم اگر فضیلتی از نهج‌البلاغه گفته می‌شود باید به حساب پیامبران و هنر اسلام گذاشته شود. در ملاقاتی که با جرج جرداق داشتم متوجه شدم ایشان ساحت امام علی و نهج‌البلاغه را از ساحت پیامبر (ص) جدا می‌کند. من به ایشان گفتم می‌دانی که امام علی شاگرد پیامبر است و ایشان گفت که این اعتقاد شماست. علت تأکید من این است که ما نباید نقش اسلام را نادیده بگیریم. اگر معتقدیم امیرالمؤمنین (ع) تربیت شده دامن پیامبر (ص) و معجزه ایشان است نباید امام علی (ع) را از پیامبر (ص) و اسلام جدا کرد.

وی افزود: معتقدم که گزاره‌های دینی سه قسم است: مذهبی، اسلامی و جهانی و بشری. بسیاری از فرازهای نهج‌البلاغه از نوع سوم گزاره‌های دینی است و پیام انسانی برای همه انسان‌ها دارد فارغ از اینکه چه دین و آئینی دارند. نامه‌ها و خطبه‌های نهج‌البلاغه فرازمانی است و مرور زمان کهنه‌‌اش نمی‌کند. جمهوری اسلامی باید با دنیا مرتبط باشد. با سلاح هسته‌ای، اتمی و اینها می‌توانیم دفاع نظامی کنیم ولی نمی‌توانیم ارتباط برقرار و گفت‌وگو کنیم. اگر مسئولان هنر داشته باشند می‌توانند در خارج از کشور رکن کار را قرآن و نهج‌البلاغه قرار دهند و البته نه فقط در خارج از کشور، در داخل هم باید اینگونه باشد. از نظر من، ظلم روانی بر نهج‌البلاغه جاری است یعنی ظلمی که انسان احساس نمی‌کند و چون جا افتاده، نرم است. ممکن است مثلاً هیأت دولت برای آغاز کار و جلساتش چند جمله از نهج‌البلاغه بخواند اما باید جزو وجود جامعه و ذات مسئولان ما شود. اگر اینگونه شود دیگر این همه بگیر و ببند و بازرسی هم لازم نیست چون خود به خود لیقوم الناس بالقسط می‌شود.

سردبیر و مجری برنامه سپس پرسید که کدام ویژگی‌های نهج‌البلاغه را می‌توان به انسان معاصر امروز عرضه کرد؟

علیدوست پاسخ داد: من به این سوال شما به دو طریق می‌توانم جواب دهم؛ یکی از راه متن و دیگری از راه شخصیت هایی که نهج‌البلاغه آنها را متوقف کرده است. رکس بن زائد که یک فرد مسیحی است با امیرالمؤمنین (ع) از طریق نهج‌البلاغه ارتباط برقرار می‌کند و ایشان را «قدیس» می‎نامد.

این نویسنده در ادامه خاطره سفرش به لبنان و دیداری که با جرج جرداق داشت را تعریف کرد و گفت: در این دیدار، مرحوم جرداق سیر آشنایی‌اش با نهج‌البلاغه را تعریف کرد و بنده ایشان را متعصب شناختم ضمن اینکه اسلام را هم نتوانسته بود درک کند. در طول تاریخ شخصیت‌های فراوانی بودند که از طریق نهج‌البلاغه، جذب و وفادار به امام علی (ع) شدند.

دیانی پرسید که در نهج‌البلاغه چه چیزی وجود دارد که اینچنین همه جذب آن می‌شوند؟

استاد حوزه گفت: ما در نهج‌البلاغه از اثر به مؤثر می‌رسیم و این یک تابش است چون وجود هر انسانی اثر تابش آن انسان است. وقتی از امام صادق (ع) می‌پرسند که تفسیر سوره قسم به خورشید و تابش آن و قسم به ماه وقتی بعد از خورشید می‌آید چیست؟ ایشان گفتند: خورشید رسول الله (ص) و قمر امیرالمؤمنین (ع) است که از پی خورشید می‌آید. وجه شباهت خورشید و پیامبر در این است که خورشید نیاز همه دورانهاست و برهمه می‌تابد. ماه هم اینگونه است، رحمت واسعه و مطلق است و کهنگی ندارد، مثل امیرالمؤمنین (ع).

وی ادامه داد: در راس همه اینها هم خدای متعال است. امیرالمؤمنین (ع) شخصیت بروزی است یعنی مربوط به گذشته نیست در عین حال مدزده نیست. چون عینی است و به درد جامعه می‌خورد اما در عین حال چون مدزده نیست نسخه‌هایی که می‎دهد برخاسته از فطرت و حکمت است به همین خاطر به درد آیندگان می‌خورد و این جمله را جرج جرداق هم گفته است. بنده مقاله‌ای با عنوان «امام علی (ع) وفقه» نگاشته‌ام که در این مقاله درباره قضاوت‌های حضرت مطالبی را آوردم مبنی براینکه ایشان عینیت جامعه را درک کرده است. امیرالمؤمنین (ع) انسان مدیریت متضادنماهاست. به این معنا که هرانسان و حاکمیتی بین دو چیز متضادنما گیر می‌کند اگر حاکمیت را بتواند این متضاد را مدیریت کند و حقش را کف دستش بگذارد.

دیانی پرسید: منظورتان از متضادنماها دوگانه‌هایی است که در جامعه وجود دارد و گاهی فکر می‌کنیم مجبوریم برای داشتن یک چیز این دوگانه‌ها را تحمل کنیم؟

استاد فقه پاسخ داد: بله دقیقاً منتها کمی گسترده‌تر یعنی من نمی‌خواهم فقط بحث را سیاسی و اجتماعی کنم. مدیریت به این معنا که همه این دوگانه‌ها تأمین شود در حالی‌که استقلال کشور، آزادی مردم حفظ شود و مردم روی پای خود بایستند؛ اقتصاد کشور شکوفا شود اما با دنیا هم درگیر نشود. حاکمیت اگر پشتوانه قوی مردمی را داشته باشد از این پشتوانه می‌تواند به عنوان سرمایه استفاده کند. امیرالمؤمنین (ع) نه دیندار خشک و بی مقصد است و نه جذاب عوام پسند؛ یعنی باج نمی‌دهد. جایی که باید با خشک مقدسانی مثل خوارج درگیر شود درگیر می‌شود اما جایی که باید روی اصولی بایستد، می‌ایستد. خیلی‌ها نمی‌توانند اینگونه باشند. حضرت دشمن تراشی نمی‌کند اما بر احزاب فاسق هم تکیه نمی‌کند.

علیدوست اضافه کرد: امام علی (ع) عجله معقول در اجرای حد دارد و گذشت نمی‌کند. فساد را تحمل نمی‌کند حتی اگر آن فرد نجاشی باشد اما تندروی مصلحت نااندیشی هم ندارد. مصلحت یک ضرورت خطرناک است ونمی توان آن را نادیده گرفت. امام علی (ع) در کنار اجرای حد معقول مصلحت اندیش هم هست. حالا این مدیریت را در همه حوزه‌ها بسط دهید. عدالت چیزی غیر از اعتدال نیست. علاوه براینکه یک ریشه دارند مصداقشان هم یکی است مگر اینکه آنها را معنای خاصی کنیم.

دیانی در پایان گفت: امروز در وضعیتی قرار گرفتیم که همه از علی (ع) حرف می‌زنند و شیوه کارخودشان را منطبق با شیوه رفتاری این حرف منطبق می‌کنند هم تندروها هم کندروها. هم عدالت خواهان، هم محافظه کاران همگی رفتارشان را به علی (ع) استناد می‌کنند. مشتاقم در برنامه بعدی این موضوع را بررسی کنیم که چگونه به سیره ایشان استناد کنیم.

علیدوست بیان کرد: مشکل کسانی که اینگونه رفتار می‌کنند همان مشکل راست ناقص است که در ابتدا هم اشاره کردم یعنی فقط به بخشی ازسخنان و رفتار حضرت استناد می‌کنند.

انتهای پیام/


دانلود نرم افزار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا