میراث نامبارک اصلاحطلبان چشم به راه تحول بنیادین/ دانشگاه شیراز، خسته از سیاستزدگیهای همیشگی

به گزارش یولن از شیراز، دانشگاه شیراز یکی از دانشگاههایی است که با هدف خاص و برنامهریزی ویژه، برای مقابله با جریانات اندیشه ساز و نخبه پروری که منجر به شکوفایی مطهریها و بهشتیها شد، با مهندسی کاملا غربی ایجاد و منجر به شکل گیری یک خط فکری مغایر با اندیشههای اسلامی شد.
با عبور از این تاریخچه و تبعات ناشی از آن، بررسی مدیریت چند دهه گذشته دانشگاه شیراز، بیانگر یک واقعیت تلخ و نفوذ پررنگتر اندیشههای غربگرا زیر علم اصلاحطلبان است که با توجه به در اختیار داشتن دولت و زمام امور، بسیاری از کرسیهای تدریس و پستهای مدیریتی کلان در این دانشگاه را به اساتید لیبرال و یا برخی انقلابینماها واگذار کردند تا حرکت در جهت مخالف رودخانه انقلاب ادامه دار شود و با تربیت جامعه نخبگانی همسو، پایههای مخالفت با اصول اساسی و آرمانهای نظام و انقلاب تقویت شود.
هر چند در این میان اساتید متعهد و دلسوزانی نیز حضور داشته و خدمت میکنند و این دانشگاه در بسیاری از شاخههای علمی به عنوان یک قله مطرح میشود؛ اما کفه سنگین این ترازوی همیشه نابرابر، همواره به نفع جریان مقابل و اصلاحطلبان در حرکت بوده است و اندیشه انقلابی در بسیاری از عرصه ها و در مرداب مدیریت اصلاح طلبان غرق شده و همواره چشم به راه یک قایق و غریق نجات شجاع و کاردان است.
بررسی اتفاقات و وقایعی که در چند دهه اخیر در دانشگاه شیراز رخ داده است مهمترین گواه سیاست زدگی این دانشگاه است، دانشگاهی که همواره درگیر کنشهای سیاسی بوده و وقایع و تعاملات نامناسبی را در کارنامه خود ثبت و ضبط نموده است.
استعفای دستهجمعی برخی از اساتید حامی فتنه ۸۸ در دانشگاه شیراز، یکی از نمونه های این سیاستزدگی است که برگرفته از حضور غالب اصلاحطلبان در کرسیهای تدریس و مدیریت این دانشگاه است، میراثی که ماندگاریاش نه تنها به صلاح جامعه علمی کشور نیست بلکه اثرات سوء فرهنگی فراوانی را نیز به دنبال دارد.
بررسی تحولات ساختاری دوران مدیریت مجید ارشاد لنگرودی در دانشگاه شیراز نیز، تنها گوشهای از وقایع تلخ و شاید غیرقابل جبران در این دانشگاه است که نیاز به تحول و اعمال تغییرات اساسی را در این دانشگاه چندبرابر میکند.
شکل گیری و تایید تشکل های دانشجویی ناکارآمد غیر همسو با آرمانهای نظام و انقلاب نیز یکی دیگر از دستاوردهای شوم اصلاح طلبان است که با هشیاری و ورود به موقع دانشجویان انقلابی و حقیقتجو بسیاری از این تشکلها در ابتدا یا نیمه راه از قافله شر بازماندند و دانشجویان آینده نگر با درایت از مسیر علمآموزی و دانشاندوزی همراه با تعهد بازنماندند.
آنچه امروز در این دانشگاه جامع بیش از هر چیز دیگری دلآزار و ناخوشایند است، گسترده شدن چتر حمایت از لیبرالها، انقلابینماها و اصلاحطلبان همواره تشنه قدرت است که باید با قاطعیت و مدیریت همراه با درایت مسؤولان ذیربط، به خط پایان برسد و اصلاح ساختار جذب و به کارگیری اساتید و کادر متعهد به نظام و انقلاب و چرخش به سمت حقیقت انقلاب و تحول بنیادین دانشگاه در دولت سیزدهم که شاید فرصت نهایی جریان انقلاب برای ایجاد تحول است، اتفاق بیفتد.
برای روشن شدن اهداف این سلسله یادداشت و توضیح مقصود مطالبهگران ایجاد تحول در دانشگاه شیراز، به بخشی از بیانات رهبر انقلاب که در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی در اردیبهشت ۱۴۰۰ بیان شد استناد میکنیم.
این منطق تحوّل چیست؟ یعنی ما میخواهیم تحوّل ایجاد بشود تا بعد به چه وضعیّتی برسیم؟ اگر چنانچه این منطقْ مشخّص و روشن و محاسبهشده نباشد، کار به بلبشو و هرج و مرج کشیده خواهد شد؛ لذا در اوّل سال شما میگویید: حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال؛ تحوّل بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند.
بعضی در زمینهی مسائل تحوّلی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَ الّا مطلق تحوّل نه.
پس بنابراین بایستی احسنالحال را پیدا کرد. احسنالحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است.
باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواریهای زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحوّلی وجود دارد. حالا این آرمانها که البتّه باید متوجّه به این آرمانها باشیم و حرکت به سمت اینها بکنیم، سطوح مختلفی دارد که پرداختن به آن وظیفه شما دانشجویان است.
ایشان در ادامه با اشاره به تاریخچه شکلگیری دانشگاه در ایران و اهداف پنهان و آشکار استعمارگران بیان میکنند: پس امروز جامعهی نخبگانی و انقلابی کشور، هم تجربهی زیادی دارد، هم ناکامیها را دیده، تلخیها را دیده، دشواریها را دیده، مانعتراشیها را دیده، معارضهها را دیده -یعنی اینها را در طول زمان، این جامعهی نخبگانی ما مشاهده کردهاند- و نگاهش به مسائل اساسی کشور نگاهی است همراه با توجّه به این مشکلات.
پس بنابراین، برنامهریزی هم میتواند برنامهریزی پیچیدهتر و قویتری باشد از آنچه در گذشته انجام میگرفته، و باید همین جور باشد؛ یعنی واقعاً راهبریهای عملیّاتی بایستی با در نظر گرفتنِ این مشکلات و موانع انجام بگیرد.
بنابراین با استناد به فرمایشات مقام عظمای ولایت، تحول لازمه رشد بهتر و پایش و پالایش نیاز اساسی دانشگاه شبراز است، پالایشی که باید میراث نامبارک اصلاح طلبان را در نقطهای دوردست از فضای علم و دانش و بینش دفن کند و روح تازه انقلابیگری را به قالب خسته از ناملایمات برگرفته از سوء مدیریت اصلاح طلبان بدمد.
اما سخنی با سرپرست فعلی دانشگاه شیراز، اگر بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب، کارنامه دانشگاه شیراز را در دورههای گذشته موفق نمیبینند، مهمترین دلیل آن بیتوجهی یا کم توجهی به حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوهها و روشها و کارکردها است که همواره یکی از دغدغههای مهم و اساسی رهبر انقلاب بوده و میباشد.
لازم است مسؤولان تصمیم گیر در دانشگاه شیراز، قرار گرفتن در دایره نقد را به فال نیک بگیرند و نکات بیان شده را در عزل و نصبها لحاظ کنند و از به کارگیری جوانان نخبه، مومن و انقلابی و بهره گیری از تجربیات اساتید و صاحبنظران و دلسوزان نظام و انقلاب و پیاده سازی مطالبات رهبری در دانشگاهی که به فرموده ایشان دارالعلمی در دارالعلم است نهراسند و ابایی نداشته باشند و شجاعانه به پایش و پالایش کادر و اساتید این دانشگاه مادر و مهم اهتمام ورزند.
انتهای پیام/د