نبایدهای سیاست خارجی ایران
نبایدهای سیاست خارجی ایران
در این کوتاه نوشتار قصد دارم به تبیین این مسئله بپردازم که در شرایط کنونی سیاست خارجی ایران چه کارهایی را نباید انجام داد؛ از این رو با هدف کاوش گری سعی بر تبیینی بر نبایدهای کنونی عرصه سیاست خارجی دارم.
باید بدانیم امر تجربه تاریخی در شکل گیری یک سیاست خارجی مبتنی بر توسعه از اهمیت فزاینده ای برخوردار است همانطور که می تواند به عنوان مانعی در توسعه گرایی سیاست خارجی محسوب شود در نگاه مقابل نیز می تواند آن را در مدار توسعه یافتگی قرار دهد از این رو در مسائل کنونی سیاست خارجی ایران که نوپدید محسوب می گردد می توان متذکر شد که نباید از تجریه تاریخی در هیچ امری از جمله دو مفهوم جنگ یا مذاکره و در یک کلان یعنی صلح یا منازعه غفلت ورزید حال باذکر موارد پیشین به نبایدهای عرصه سیاست خارجی خواهم پرداخت :
نخست؛ انزواطلبی و دوری از مذاکره: باتوجه به ماهیت شکل گیری سیاست خارجی در ایران عصر جمهوری اسلامی بر اساس دو عنصر خود خواستگی و خودنخواستگی با بررسی روند این امر شاهدیم که امنیت بر اقتصاد در این جنس از سیاست خارجی اولویت بیشتری پیدا کرده است از این رو یکی از مهمترین اشتباهات ممکن در زمینه سیاست خارجی، تن دادن به انزوای ژئوپلتیکی است. در شرایط کنونی، ایران باید از سیاستهایی که باعث تضعیف روابط با سایر کشورها و در نتیجه افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی میشود، خودداری کند. نیاز به دیپلماسی فعال بیش از این و تعامل با کشورهای همسایه و قدرت های فرامنطقه ای بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود.
دوم؛ عدم توجه به تحولات منطقهای و جهانی:ایران تنها کشور دنیا قطعا نیست پس لازم است علاوه بر ایفاء نقش در معادلات منطقه ای به یک بازیگر فرا منطقه ای تبدیل شود از این رو بخش بدنه کارشناسی تاثیر گذار بر نهاد یا نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز باید با دقت بیشتری به تحولات جاری در نقاط مختلف جهان، به ویژه در خاورمیانه، اتحادیه اروپا و ایالات متحده توجه کند و با سیاستهای مبتنی بر تحلیلهای دقیق و بهروز، به واکنش مناسب و مؤثر بپردازد. و در بررسی خود ناواقعیت ها را از واقعیت ها تمیز دهد
سوم؛ بیتوجهی به نیازهای اقتصادی کشور:با توجه به برنامه های کاندیداهای ریاست جمهوری در دوره چهاردهم شاهدیم رسیدن به نرخ رشد ۸ درصدی به عنوان یک امر الزام آور تببین گردیده از این رو در به وقوع پیوستن این مهم، سیاست خارجی به عنوان یک بازیگر پویا باید ایفاء نقش کند، در رویکرد مبتنی بر واقعیت باید گفت که سیاست خارجی هیچگاه نباید از مسائل اقتصادی کشور جدا باشد. ایران باید از هر گونه اقدام و سیاست خارجی که ممکن است به تشدید تحریمها و فشارهای اقتصادی منجر شود، پرهیز کند و بر روی تأمین منافع اقتصادی ملی و توسعه روابط تجاری با دیگر کشورها تمرکز نماید.
چهارم؛ توجه بیشتر به افکار عمومی: در شرایط کنونی که ایران به صورت مستقیم و غیر مستقیم در میانه ی میدان قرار دارد و فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم های ناجوانمردانه بر ملت ایران حاکم گردیده است باید شاهد باشیم که نقش افکار عمومی ارزشی بیش از چیزی که هست پیدا کند. از این رو با توجه و تکیه بر گفتمانهای متکثر جامعه ایران بویژه در مسائل مهم سیاست خارجی از جمله مذاکره مستقیم دوجانبه با ایالات متحده آمریکا به نظر می رسد نباید از افکار عمومی غفلت شود.
نگارنده معتقد است با کنکاشی بر دو عنصر امنیت و منفعت ملی، سیاست خارجی ایران در شرایط کنونی بایستی بر پایه دیپلماسی فعال مبتنی بر مذاکره، توجه به تحولات جهانی، نیازهای اقتصادی، خواستههای داخلی، و پایبندی بیشتر به تعهدات بینالمللی بنا شود. همچنین با اجتناب از اقدامات نادرست و با رویکردی مثبت، ایران میتواند راهبردهایی را پیش بگیرد که به بهبود وضعیت امنیتی و اقتصادی کشور کمک کند.
*پژوهشگر علم سیاست
۳۱۱۳۱۱
مجله خبری یولن