پریدخت و خال سیاه عربی با امضای حامد عسکری در افتتاحیه کتابشهر کرمان

پریدخت و خال سیاه عربی با امضای حامد عسکری در افتتاحیه کتابشهر کرمان
یولن – کرمان؛ مهسا حقانیت: کتابشهر کرمان عصر امروز با حضور جمع زیادی از اهالی فرهنگ و هنر در ابتدای بلوار جمهوری اسلامی افتتاح شد، حامد عسکری شاعر و نویسنده مطرح کشوری اهلِ بم مهمان ویژه این آیین بود.
کتابشهر «پاتوق» کتابخوانهای کرمانی شود
در همین حال شهردار کرمان اظهار داشت: فضای کتابفروشی باید شامل ویژگیهایی مانند ذوق و سلیقه، فرم، معماری و انتخاب کتابها باشد و در کتابشهر میبینیم اکثر کتابهای موجود را مدیر این مجموعه خوانده است و کتابها گزیدهشده است .
سعید شعربافتبریزی ادامه داد: در کتابشهر کرمان علاوه بر کتاب، انواع بازیها موجود است و محل استراحت ایجاد کردهاند و امیدوارم این مکان به یک پاتوق برای کتابخوانان کرمانی تبدیل شود.
وی ابراز داشت: هر کاری در حوزه کتاب بخواهد انجام شود، مصداق کار انقلابی است و باور نمیکردم یک مسؤول در جمهوری اسلامی بتواند کتاب بخواند، اما در کتاب «کتاب و کتابخوانی از دیدگاه رهبری» این را خواندم که سال ۸۰ در آن کتاب اعلام کرده بودند، بیش از یکهزار رمان خارجی خواندهام و این تکلیف را برای ما مشخص میکند.
شهردار کرمان عنوان کرد: هرجایی در کرمان که مانند کتابشهر راهاندازی شود، تمام امکانات شهرداری در اختیارشان قرار میگیرد و شهر حاج قاسم باید شهر کتاب، علم و دانش باشد.
اعلام آمادگی برای راهاندازی کتابشهر در سراسر استان کرمان
در عین حال مدیر کتابشهر ایران نیز در سخنانی از آمادگی برای راهاندازی کتابفروشی کتابشهر در شهرهای دیگر استان کرمان خبر داد.
اسماعیلی ادامه داد: امیدواریم این کتابفروشی کتابشهر در کرمان بتوانند راه حاج قاسمها را ادامه دهد و بتوانیم نقش خود در فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی را ایفا کنیم.
هرچه دارم از کتابخانه ۳ هزار جلدی پدرم است
در عین حال حامد عسکری شاعر و نویسنده مطرح کشوری اهل بم به عنوان مهمان ویژه این آیین اظهار داشت: پدر بزرگوارم که بزرگترین رفیق من است و هر چه دارم از کتابخانه سه هزار جلوی اوست.
وقتی معلم گوش حامد عسکری را پیچاند
وی بیان داشت: در دوره ابتدایی بودم که معلم مدرسه شاهد به ما گفت شغل آینده را نقاشی کنید و من پرسپکتیو (تصویر) خیابانی را کشیدم که یک مرد در آن قدم میزد، معلمم، نقاشیها را یکییکی دید و وقتی به نقاشی من رسید، گفت این چیه گفتم شغلمه.
عسکری ادامه داد: معلم از من پرسید، این مرد چه کاره است، گفتم نویسنده است، او گوشم را پیچاند و گفت پدرسوخته مگر من با تو شوخی دارم و گفتم این واقعا شغل من است.
وی افزود: حوالی اول، دوم راهنمایی بودم همین حاج حبیب آقا –پدرم-، آقایی را در منزل ما آورد و گفت این آقا قرار است هفتهای یک بار بیاید و برای شما گلستان بخواند و ما از طریق وی با انواع و اقسام کتابهای مهم آشنا شدیم و ما آهو برههای بهارمستی بودیم که هر روز در این باغ تفرج میکردیم و جرعه جرعه مینوشیدیم.
عسکری با بیان این جمله که آیا میشه، به افتخار پدر من خیلی دست بزنید، از حضار خواست تا پدر فرهیختهاش را تشویق کنند و ادامه داد: مادر من کرمانیه، آخر هفتهها وقتی کار و بار بابام تمام میشد وقتی میخواستیم بیایم کرمان و به مادربزرگم سر بزنیم، یک وانت داشتیم پدرم راننده بود و من روی پای مادرم به سمت کرمان میآمدیم.
وی عنوان کرد: به قلعهعسگر که میرسیدیم؛ چراغهای بم روی دشت ریخته بود، هر بار میگفتم مامان چراغ خونه ما کدامه، مادرم میگشت و یک چراغ سبز که یک روحانیت باشکوهی داشت را نشان میداد و میگفت این چراغ خانه ماست و من کیف میکردم.
نویسنده کتاب پریدخت ادامه داد: روزگار چرخید و بزرگ شدیم و فهمدیم همه آدمها وقتی از خانه بیرون میروند، پارغهای خانه را خاموش میکنند.
عسکری خطاب به مادرش که در این جلسه حضور داشت و از سخنان پسرش منقلب شده بود و اشک میریخت، اظهار کرد: فاطمه خانم، مادر من، الهی من دورتون بگردم که فقط یک بار به من دروغ گفتی و آن دروغی بود که هدایت به روشنایی بود.
هنوز بهترین کتاب و شعرم را ننوشتهام
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه ادبیات خیلی چیز خوبی است، تصریح کرد: به همه شمایی که با کتاب سروکار دارید و همه آنهایی که در آبادی ادبیات قدم میزنند قول میدهم، ادبیات، جهان بسیار زیباییست.
عسکری با تاکید بر اینکه مادری که ۵۰ قصه بلد باشد، مادر بهتری است و پدری که ادبیات بداند هم پدر بهتری است، گفت: خبرنگاری در هنگام ورودم از من پرسید، بهترین کتاب و شعر شما کدام است و من گفتم، هنوز آن را ننوشتهام و در حال مشق و تجربه ادبیاتم.
وی بیان داشت: حیات، بود و زیست من به مخاطبان نازنینی مثل شماست که اگر نباشند من هیچم، به نویسندهها اعتماد کنید، قوت قلب بدهید، نیامدهام اینجا که عکس و سلفی بگیرم و امضا بدهم، خجالت زدهام که توی این گرما اینجا حضور دارید.
نویسنده کتاب خال سیاه عربی عنوان کرد: اگر میانگین سن هر آدمی را 70 سال حساب کنیم، یک سوم آن را خواب هستیم و تا 15 سالگی هم نمیدانیم در این جهان چه خبر است، اگر مریض نشوی، زندان نیفتی، گُل عمر ما 30 سال و در این مدت، همه ما بذرهایی هستیم که خدا روی زمین پاشید و گفت، رشد کن بیا بالا.
رونمایی از خاطرات یک دهه شصتی در نمایشگاه کتاب
عسکری تصریح کرد: مسیر موفقیت از دانشگاه و کنکور نمیگذرد در هر چیزی که انتخاب میکنی و تصمیم میگیری در آن راه قدم بزنی، سعی کن بهترین باشی.
وی همچنین از رونمایی از کتاب جدیدش با عنوان گدار در نمایشگاه کتاب امسال خبر داد و بیان داشت: این کتاب توسط نشر مهرستان منتشر شده است و خاطرات کودکی من و در واقع خاطرات یک دهه شصتی است.
قهرمانی ناظر بر اندیشههاست
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی هم اظهار داشت: حاج قاسم یک فرد مکتبی بود هرچند خودش هم مکتب دارد، فرهنگ قرآن و اهل بیت؛ حاج قاسم را حاج قاسم کرد و آنچه حاج قاسم را محکم و استوار ساخت، روح ولایت و اندیشه مستتر در نهجالبلاغ و قرآن بود.
میثم میری ادامه داد: قهرمان شدنها و قهرمانتر شدن ها ناظر بر این اندیشههاست و آن کسی که علی (ع) را دارد در همه عرصهها قهرمان خواهد بود.
آدم شدن در گرو دانا شدن
پدر حامد عسکری هم در این آیین بیان داشت: به همان اندازه که جسمت به فکر سیر کردن سلولهای سرزمین وجودت است، بیش از آن به فکر اندیشمند شدن مغزت باش، رمز شکوه و بزرگی فقط و فقط در دانا شدن است.
حبیب عسکری ادامه داد: همانطور که حامد عزیزم گفت، کار تغذیه را هر انسان معمولی میتواند، بکند، اما دانا شدن انسان را نسبت به حیوان برگزیده میکند و رمز دانا شدن این است که کتاب و دیدگاههای مختلف بخوانیم، زیرا خدا در کلام مجیدش و قرآن شریفش فرمود همه قولها را حتی قول دشمنت را بشنو و بهترینش را پیروی کن.
چراغ سبزی که مادر حامد عسکری نشانش داد کجا بود؟
مادر حامد عسکری نیز به خبرنگار فارس درباره چراغ سبزی که فرزندش در خاطرات خود به آن اشاره کرد، اظهار داشت: این چراغ سبز در واقع چراغ امامزاده اسیری شهر بم است که من به حامد نشان میدادم تا معنویتی را برای او ایجاد کنم.
انتهای پیام/۸۰۰۱۹/ب